وحدت حوزه و دانشگاه؛ تلقی ها، ضرورت ها و راهکارها
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
رسالت، 30/9/82
آقای اعرافی در ورود به بحث با ارایه تعریف چندگانه از موضوعات دخیل، به تبیین و تشریح آن میپردازد. ایشان پس از بیان اهمیت و نیازهای وحدت به ارائه تلقیهای گوناگون وحدت میپردازد.
تلقیهای گوناگون در وحدت
این تلقیها شامل رویکرد اخلاقگر، تلقی ساختارگرایانه، رویکرد ایدئولوژیکی، دیدگاه امام، رویکرد معرفتی، میباشند. عمدتا اختلاف معرفتی در دو نهاد، در چهار رکن پیشرفتها، روشها، روحیه معرفتی و اهداف و مقاصد معرفتی قابل طرح است.
ارزیابی میزان تحقق عینی وحدت
تلقی نگارنده این است که ما کامیابیهایی نسبی و ناکامیهایی نسبی داشتیم. از کامیابیها میتوان به کاهش فاصله به لحاظ شیوه آموزش و پژوهش، تبادل استاد و دانشجو، شکلگیری گروههای جدید آموزشی و پژوهشی، شکلگیری و پیدایش رشتههای جدید علمی، طرح وسیع مباحث علوم انسانی و اجتماعی در حوزههای علمیه، گسترش نگاه ارزشی و تطبیقی و طرح مباحث علمی در دانشگاهها، تلاش مشترک در نشر مجلات، مقالات و کتب علمی، تعامل و همراهی اساتید و نخبگان دو نهاد در راه تثبیت انقلاب اسلامی نام برد. اما، عوامل عدم موفقیت را میتوان در آرمانها و ایدههای اجتماعی متفاوت، احساس عدم توازن در کسب پایگاههای اجتماعی، ناکامیهای موردی حکومت دینی، تفسیر غلط و افراطی از این وحدت، عدم جدی گرفتن موضوع وحدت نخبگان اجتماعی توسط برخی مسئولان دانست. اما، اشتراک دیدگاه طرفین در طرد و قبول موارد بالا، نیازمند مطالعات میدانی میباشد.
ارزیابی فعالیتهای انجام شده
برگزاری همایشها و میزگردها، تدریس مقالات و تألیف کتب، تصویب قوانین و گنجاندن دروس معارف و اخلاق در دانشگاه و بالعکس از این فعالیتهاست. اما، آنچه انجام گرفت، کافی نیست؛ بدلیل آنکه کارهای انجام شده جنبه پشتیبانی سیاست داشت و در سطح جامعه گسترش یافت؛ فاصله بین ِ مباحث نظری و عملی زیاد بود؛ تلقیای از پیشقدم بودن دانشگاه در این منظور وجود داشت. ایشان در ادامه میافزاید: تضمین آیندهای بهتر با ارایه برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت ضروری و لازم است. باید تعاریف حداقلی و اکثری را نقد کرد و رویکردی به تلقی جدید داشت. اگر این دو نهاد همدیگر را به رسمیت بشناسند، وجود یکدیگر را در جامعه مؤثر بدانند و تواضع و ادب را نسبت به یکدیگر رعایت کنند، شاهد نظم در تمامی ابعاد جامعه خواهیم بود.
آقای اعرافی در ورود به بحث با ارایه تعریف چندگانه از موضوعات دخیل، به تبیین و تشریح آن میپردازد. ایشان پس از بیان اهمیت و نیازهای وحدت به ارائه تلقیهای گوناگون وحدت میپردازد.
تلقیهای گوناگون در وحدت
این تلقیها شامل رویکرد اخلاقگر، تلقی ساختارگرایانه، رویکرد ایدئولوژیکی، دیدگاه امام، رویکرد معرفتی، میباشند. عمدتا اختلاف معرفتی در دو نهاد، در چهار رکن پیشرفتها، روشها، روحیه معرفتی و اهداف و مقاصد معرفتی قابل طرح است.
ارزیابی میزان تحقق عینی وحدت
تلقی نگارنده این است که ما کامیابیهایی نسبی و ناکامیهایی نسبی داشتیم. از کامیابیها میتوان به کاهش فاصله به لحاظ شیوه آموزش و پژوهش، تبادل استاد و دانشجو، شکلگیری گروههای جدید آموزشی و پژوهشی، شکلگیری و پیدایش رشتههای جدید علمی، طرح وسیع مباحث علوم انسانی و اجتماعی در حوزههای علمیه، گسترش نگاه ارزشی و تطبیقی و طرح مباحث علمی در دانشگاهها، تلاش مشترک در نشر مجلات، مقالات و کتب علمی، تعامل و همراهی اساتید و نخبگان دو نهاد در راه تثبیت انقلاب اسلامی نام برد. اما، عوامل عدم موفقیت را میتوان در آرمانها و ایدههای اجتماعی متفاوت، احساس عدم توازن در کسب پایگاههای اجتماعی، ناکامیهای موردی حکومت دینی، تفسیر غلط و افراطی از این وحدت، عدم جدی گرفتن موضوع وحدت نخبگان اجتماعی توسط برخی مسئولان دانست. اما، اشتراک دیدگاه طرفین در طرد و قبول موارد بالا، نیازمند مطالعات میدانی میباشد.
ارزیابی فعالیتهای انجام شده
برگزاری همایشها و میزگردها، تدریس مقالات و تألیف کتب، تصویب قوانین و گنجاندن دروس معارف و اخلاق در دانشگاه و بالعکس از این فعالیتهاست. اما، آنچه انجام گرفت، کافی نیست؛ بدلیل آنکه کارهای انجام شده جنبه پشتیبانی سیاست داشت و در سطح جامعه گسترش یافت؛ فاصله بین ِ مباحث نظری و عملی زیاد بود؛ تلقیای از پیشقدم بودن دانشگاه در این منظور وجود داشت. ایشان در ادامه میافزاید: تضمین آیندهای بهتر با ارایه برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت ضروری و لازم است. باید تعاریف حداقلی و اکثری را نقد کرد و رویکردی به تلقی جدید داشت. اگر این دو نهاد همدیگر را به رسمیت بشناسند، وجود یکدیگر را در جامعه مؤثر بدانند و تواضع و ادب را نسبت به یکدیگر رعایت کنند، شاهد نظم در تمامی ابعاد جامعه خواهیم بود.