دو پیامد جهانی شدن بر زنان
آرشیو
چکیده
حاصل دیدگاه نیره توکلی، در این گفتوگو، این است که مهمترین پیامد منفی جهانیسازی، پیامدهای اقتصادی آن است که بر زنان نیز تأثیرات عمیقی نهاده، و موجبات فقیر و بیکاری آنان را فراهم ساخته، و حتی در برخی از کشورها تجارت جنسی زنان را گسترش داده است. وی مهمترین اثر مثبت جهانیشدن را برای زنان، شنیده شدن صدای آنان، به دلیل گسترش فنآوری پیشرفته ارتباطات، میداند. همچنین روند جهانیشدن را در ایران تدریجی و کند ارزیابی کرده، در عین حال معتقد است نوعی بیتفاوتی و حتی برخورد مثبت نسبت به جهانیشدن در ایران به چشم میخورد.متن
شرق، 6/7/82
یکی از وجوه مورد بررسی جامعهشناسان این است که جهانیشدن موجب دگرگونیهایی در هویت میشود. ما در جهانی هستیم که مرتب ارزشها و هنجارهای قدیمی دستخوش دگرگونی است و این دگرگونی در تمام سطوح زندگی تأثیر میگذارد. مثلاً در خانواده، جهانیشدن به ارزشهای خانواده سنتی و هنجارها و قالبهایی که تا به حال مبنای تعریف هویت جنسیتی بودند، حمله میکند. بنابراین دو جنبه «زنانه شدن فقر» و «تجارت زرد» در روند جهانیشدن مهم است.
جهانیشدن روندی است که مرزها را پشت سر میگذارد و مسئولیت تأمین امنیت شغلی و رفاهی و نظارت بر بازارهای داخلی و جهانی را از عهده دولتهای ملی و محلی ساقط میسازد.
شاید بهترین نمونه پیامدِ منفیِ جهانیشدن، بررسی بحران کره باشد. البته شاخصترین کشور، کره بود. اما کشورهای مالزی، اندونزی، سنگاپور و بسیاری کشورهایی که کارگران خود را برای کار به کره و دیگر کشورها فرستاده بودند، از این بحران بینصیب نماندند. جهانیشدن اولین تأثیرات خود را در این کشورها بر زنان، که در واقع آسیبپذیرترین قشرهای جامعه هستند، گذاشت. بسیاری از کارخانههای کوچک و محلی در کره ورشکسته شدند و این موجب جابهجایی و بیکاری بسیاری از کارگران آنجا شد. در این میان، زنان، اولین کسانی بودند که از کار اخراج شدند. چرا که طبق معمول، همیشه گمان میکنند زنها، پدر، برادر و یا شوهری دارند که از آنها حمایت کند و در واقع نانآور اصلی نیستند. از آن طرف، دولت کره در برنامههای تلویزیونی، زنان را مرتبا به فروش طلاهایشان و یا به گرو گذاشتن آنها نزد دولت تشویق میکرد. همچنین به زنان میگفتند که شما باید به شوهرانتان کمک مالی هم بکنید؛ پس به دنبال کار باشید. با وجودی که در همه جا بیکاری بسیار گسترده بود، تعداد زنان بیکار جوینده کار، بیش از مردان بود. به آنان گفته میشد باید مراقب وضع تحصیلی فرزندانتان باشید و نگذارید این بحران باعث افت تحصیلی آنها شود. در این میان کسی نگران زنان نبود که آنها هم کارشان را از دست داده بودند و دچار مضیقه مالی بودند. چهره دیگر جهانیشدن به این صورت است که شرکتهای چندملیتی، به صورت متمرکز، تصمیم میگیرند چه چیز در چه کشوری تولید شود که به نفع بازارهای جهانی باشد و پس از مدتی تمام انگارههای تغذیه مردم را دگرگون میکنند. فرضا اگر تا به حال در کشورهای آسیای جنوب شرقی برنج کشت میشد و منبع تغذیه و صادرات مردم بود و منافع آن با حمایت یارانههای دولت به نفع اقتصاد ملی بود، این انگاره دگرگون شود. یعنی زنان ناگزیر باشند مواد غذایی را به صورتی بسیار گرانتر، از بازارهای چندملیتی خریداری کنند. علاوه بر این، برخی دولتها، مانند تایلند، که به شدت تحت فشار مالی و بیکاری بودند، رسما تجارت جنسی را پیشنهاد میکردند. یعنی در عرض چند سال، «روسپیگری» و تجارت جنسی هم رواج یافت.
بیشک، فنآوری پیشرفته ارتباطات موجب میشود، دخالت شهروندان در امور اطلاعاتی افزایش یابد. در این صورت ردوبدل کردن قراردادهای پنهان، و مخفی ماندن اطلاعات، به صورتی که قبلاً امکانپذیر بود، کمتر امکان دارد. جنبه مثبت دیگر جهانیشدن، شنیده شدن صدای زنانی است که خواستار حق و حقوق برای زنان همه کشورهای جهاناند.
آنها توانستهاند از طریق همین فنآوری پیشرفته اطلاعاتی، خواستهها و مطالب خود را به گوش زنان دیگر برسانند.
در ایران هم شاهدیم که قضایای کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان و حقوق بشر، تبدیل به یک بحث عمومی شده است. بسیاری از کسانی که تا به حال درباره آن صحبت نمیکردند، حالا ناچارند درباره کنوانسیون بحث کنند.
حکومتهای غیر دموکراتیک، ضعیفترین حلقههای روند جهانیشدن هستند. پیداست که هر تشکل دموکراتیکی میتواند کمک کند تا تصمیماتی که اتخاذ میشود، تنها بین دولتها و شرکتهای چندملیتی اتخاذ نشود. بنابراین تقویت نهادهای مدنی دموکراتیک، مانند نهادهای محیطزیست (یکی از اثرات منفی جهانیشدن روی محیطزیست است)، مانع این فرآیند میشود.
یکی از نکات مثبت جنبش زنان در کشورهای در حال توسعه، مستقل بودن آن است. چنانچه در ایران نیز چنین است. یعنی به گروههای سیاسی وابسته نیست؛ یا این وابستگی آشکار نیست. ولی در کشورهای دیگر دنیا، به همان نسبت که احزاب قویاند، دیدگاههای مختلفی درباره جهانیشدن وجود دارد. ما میبینیم که بانک تجارت جهانی هر وقت جلسه دارد تظاهرات گستردهای در حاشیه آن بر پا میشود. اما اتفاقا در ایران است که خیلی به چند و چون قضایا پرداخته نمیشود و به نظر من در کل، درباره جهانیشدن نگرش مثبتی وجود دارد.
علت آن دقیقا قوی نبودن نهادهای دموکراتیک است. هیچ برنامهای در رسانهها درباره این موضوع ساخته نمیشود.
به هر حال در مورد جنبههای مثبت جهانیشدن برای زنان ایرانی تنها میتوانیم بگوییم، همان فنآوری پیشرفته اطلاعات است. وگرنه روندهای جهانیشدن با این اقتصاد بیمار ما معلوم نیست به کجا خواهد انجامید. متأسفانه تاکنون زنان نتوانستهاند به تمام خواستههای خود جامه تحقق بپوشانند و حتی نتوانستهاند به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان بپیوندند.
اشاره
مباحث مهم و اساسی دیگری در موضوع جهانیشدن وجود دارد که نویسنده به آنها اشاره نکرده است:
ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شدن؛
اهداف سردمداران و صحنهگردانان اصلی جهانیشدن؛
تفاوت جهانیسازی و جهانیشدن و اینکه کدامیک در حال وقوع است؛
برنامههای اساسی که متولیان جهانیسازی، آن را دنبال میکنند؛
پیامدهای جهانیسازی برای زنان به ویژه در خانواده؛
دین و جهانیشدن.
نکته مهم و قابل توجه آن است که کسانی که در دنیای غرب و فضای فرهنگی آن زندگی میکنند و با دیدگاه فمینیستی و سکولار به مسائل جهان و ایران مینگرند، اینگونه جهانیشدن را نقد کرده و در برابر آن موضعگیری میکنند. درحالیکه در میان صاحبنظران، و به ویژه دستاندرکاران سیاستگذاری و برنامهریزی کشور، نه تنها توجه چندانی به موضوع جهانیشدن ـ به تعبیر صحیحتر جهانیسازی ـ به چشم نمیخورد، بلکه گاه از سوی برخی استقبال میشود.
یکی از وجوه مورد بررسی جامعهشناسان این است که جهانیشدن موجب دگرگونیهایی در هویت میشود. ما در جهانی هستیم که مرتب ارزشها و هنجارهای قدیمی دستخوش دگرگونی است و این دگرگونی در تمام سطوح زندگی تأثیر میگذارد. مثلاً در خانواده، جهانیشدن به ارزشهای خانواده سنتی و هنجارها و قالبهایی که تا به حال مبنای تعریف هویت جنسیتی بودند، حمله میکند. بنابراین دو جنبه «زنانه شدن فقر» و «تجارت زرد» در روند جهانیشدن مهم است.
جهانیشدن روندی است که مرزها را پشت سر میگذارد و مسئولیت تأمین امنیت شغلی و رفاهی و نظارت بر بازارهای داخلی و جهانی را از عهده دولتهای ملی و محلی ساقط میسازد.
شاید بهترین نمونه پیامدِ منفیِ جهانیشدن، بررسی بحران کره باشد. البته شاخصترین کشور، کره بود. اما کشورهای مالزی، اندونزی، سنگاپور و بسیاری کشورهایی که کارگران خود را برای کار به کره و دیگر کشورها فرستاده بودند، از این بحران بینصیب نماندند. جهانیشدن اولین تأثیرات خود را در این کشورها بر زنان، که در واقع آسیبپذیرترین قشرهای جامعه هستند، گذاشت. بسیاری از کارخانههای کوچک و محلی در کره ورشکسته شدند و این موجب جابهجایی و بیکاری بسیاری از کارگران آنجا شد. در این میان، زنان، اولین کسانی بودند که از کار اخراج شدند. چرا که طبق معمول، همیشه گمان میکنند زنها، پدر، برادر و یا شوهری دارند که از آنها حمایت کند و در واقع نانآور اصلی نیستند. از آن طرف، دولت کره در برنامههای تلویزیونی، زنان را مرتبا به فروش طلاهایشان و یا به گرو گذاشتن آنها نزد دولت تشویق میکرد. همچنین به زنان میگفتند که شما باید به شوهرانتان کمک مالی هم بکنید؛ پس به دنبال کار باشید. با وجودی که در همه جا بیکاری بسیار گسترده بود، تعداد زنان بیکار جوینده کار، بیش از مردان بود. به آنان گفته میشد باید مراقب وضع تحصیلی فرزندانتان باشید و نگذارید این بحران باعث افت تحصیلی آنها شود. در این میان کسی نگران زنان نبود که آنها هم کارشان را از دست داده بودند و دچار مضیقه مالی بودند. چهره دیگر جهانیشدن به این صورت است که شرکتهای چندملیتی، به صورت متمرکز، تصمیم میگیرند چه چیز در چه کشوری تولید شود که به نفع بازارهای جهانی باشد و پس از مدتی تمام انگارههای تغذیه مردم را دگرگون میکنند. فرضا اگر تا به حال در کشورهای آسیای جنوب شرقی برنج کشت میشد و منبع تغذیه و صادرات مردم بود و منافع آن با حمایت یارانههای دولت به نفع اقتصاد ملی بود، این انگاره دگرگون شود. یعنی زنان ناگزیر باشند مواد غذایی را به صورتی بسیار گرانتر، از بازارهای چندملیتی خریداری کنند. علاوه بر این، برخی دولتها، مانند تایلند، که به شدت تحت فشار مالی و بیکاری بودند، رسما تجارت جنسی را پیشنهاد میکردند. یعنی در عرض چند سال، «روسپیگری» و تجارت جنسی هم رواج یافت.
بیشک، فنآوری پیشرفته ارتباطات موجب میشود، دخالت شهروندان در امور اطلاعاتی افزایش یابد. در این صورت ردوبدل کردن قراردادهای پنهان، و مخفی ماندن اطلاعات، به صورتی که قبلاً امکانپذیر بود، کمتر امکان دارد. جنبه مثبت دیگر جهانیشدن، شنیده شدن صدای زنانی است که خواستار حق و حقوق برای زنان همه کشورهای جهاناند.
آنها توانستهاند از طریق همین فنآوری پیشرفته اطلاعاتی، خواستهها و مطالب خود را به گوش زنان دیگر برسانند.
در ایران هم شاهدیم که قضایای کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان و حقوق بشر، تبدیل به یک بحث عمومی شده است. بسیاری از کسانی که تا به حال درباره آن صحبت نمیکردند، حالا ناچارند درباره کنوانسیون بحث کنند.
حکومتهای غیر دموکراتیک، ضعیفترین حلقههای روند جهانیشدن هستند. پیداست که هر تشکل دموکراتیکی میتواند کمک کند تا تصمیماتی که اتخاذ میشود، تنها بین دولتها و شرکتهای چندملیتی اتخاذ نشود. بنابراین تقویت نهادهای مدنی دموکراتیک، مانند نهادهای محیطزیست (یکی از اثرات منفی جهانیشدن روی محیطزیست است)، مانع این فرآیند میشود.
یکی از نکات مثبت جنبش زنان در کشورهای در حال توسعه، مستقل بودن آن است. چنانچه در ایران نیز چنین است. یعنی به گروههای سیاسی وابسته نیست؛ یا این وابستگی آشکار نیست. ولی در کشورهای دیگر دنیا، به همان نسبت که احزاب قویاند، دیدگاههای مختلفی درباره جهانیشدن وجود دارد. ما میبینیم که بانک تجارت جهانی هر وقت جلسه دارد تظاهرات گستردهای در حاشیه آن بر پا میشود. اما اتفاقا در ایران است که خیلی به چند و چون قضایا پرداخته نمیشود و به نظر من در کل، درباره جهانیشدن نگرش مثبتی وجود دارد.
علت آن دقیقا قوی نبودن نهادهای دموکراتیک است. هیچ برنامهای در رسانهها درباره این موضوع ساخته نمیشود.
به هر حال در مورد جنبههای مثبت جهانیشدن برای زنان ایرانی تنها میتوانیم بگوییم، همان فنآوری پیشرفته اطلاعات است. وگرنه روندهای جهانیشدن با این اقتصاد بیمار ما معلوم نیست به کجا خواهد انجامید. متأسفانه تاکنون زنان نتوانستهاند به تمام خواستههای خود جامه تحقق بپوشانند و حتی نتوانستهاند به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان بپیوندند.
اشاره
مباحث مهم و اساسی دیگری در موضوع جهانیشدن وجود دارد که نویسنده به آنها اشاره نکرده است:
ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شدن؛
اهداف سردمداران و صحنهگردانان اصلی جهانیشدن؛
تفاوت جهانیسازی و جهانیشدن و اینکه کدامیک در حال وقوع است؛
برنامههای اساسی که متولیان جهانیسازی، آن را دنبال میکنند؛
پیامدهای جهانیسازی برای زنان به ویژه در خانواده؛
دین و جهانیشدن.
نکته مهم و قابل توجه آن است که کسانی که در دنیای غرب و فضای فرهنگی آن زندگی میکنند و با دیدگاه فمینیستی و سکولار به مسائل جهان و ایران مینگرند، اینگونه جهانیشدن را نقد کرده و در برابر آن موضعگیری میکنند. درحالیکه در میان صاحبنظران، و به ویژه دستاندرکاران سیاستگذاری و برنامهریزی کشور، نه تنها توجه چندانی به موضوع جهانیشدن ـ به تعبیر صحیحتر جهانیسازی ـ به چشم نمیخورد، بلکه گاه از سوی برخی استقبال میشود.