ساختار تولید و توسعه علوم دینی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
سیاست روز، 3/6/82
اساسا ضرورت مقوله تولید علم و دانش به دلیل متفاوت بودن شرایط دنیای کنونی و زمانهای گذشته است. این تفاوت در دو ویژگی قابل بحث است: 1) رقابت در حوزه نظر، 2) کارآمدی در حوزه عمل. آنچه امروزه به عنوان تولید اندیشه دینی مطرح است به دو نیاز برمیگردد: اول، بازاندیشی در میراث اسلامی و تنقیح افکار و معارف دینی از امور زائد و احیانا چیزهایی که باز بسته به دین و فرهنگ دینی بوده است. دوم، طراحی و مهندسی نظامهای اجتماعی، بر اساس فرهنگ و آرمانهای دینی. در مقوله تولید علم، تولید در مقابل توزیع و ترویج است. یعنی تولید طبیعتا با گسترش علم همراه است. با این نگاه نقل علوم و ترجمه آنها را نمیتوان تولید علم به حساب آورد. ساخت تولید علم باید نسبتش را با حوزههای مقدس تعیین کند. ما قائل به تجدید نظر در اصول و منابع دینی نیستیم، بلکه بحثمان در بازشناسی فعال و فراگیر معارف دینی و نحوه به کارگیری درست از منابع و کارآمد کردن معارف دینی در صحنه عمل است. پس با مراجعه به منابع و بر اساس آنها، اگر ما به نظریات جدیدی برسیم، تولید صورت گرفته است. پس ملاک نظریههاست. همانطور که برای تولید برنامهریزی میکنیم، برای توزیع هم نیاز به برنامهریزی وجود دارد. این تولید و تحول باید یک شاخص داشته باشد تا بتوان بر اساس آن، تولید را سنجید. این علم دینی باید دارای سه ویژگیِ جهت دینی علم، عقلانیت، عینیت بیرونی باشد و بر خلاف نظر برخی، این سه معیار جدای از هم نیست، بلکه حجیت با عقلانیت و کارآمدی هماهنگی دارد. امّا تحولات دو سده اخیر، به دلیل این که میان بستر اجتماعی و حوزه نظریهسازی فقه ما فاصله انداخته، این معیارهای سه گانه از هم بریده است. مقوله تولید علم، باید دارای راهبردی کلان باشد و برای تحول علوم در حوزه و دانشگاه، باید نگاه کلان داشته باشیم. برای بازشناسی آفتهای عرصه تولید علوم دینی باید از جهات مختلف مثل نظام آموزشی، روششناسی، مدیریت پژوهش وارد بحث شد.
همانطور هم که در متن نامه مقام معظم رهبری هست، ما برای رسیدن به تولید فکر دینی باید به مواردی مانند: توجه به ظرفیتهای درونی و شرایط بیرونی، لحاظ کردن عنصر زمان، توجه به کیفیت تولید علم، ارزش و هنجار عمومی شدن مقوله تولید علم، سوق دادن فضای حوزه به سمت تولید علم، بحث بیشتر روی مأموریتهای حوزه توجه بیشتر نماییم.
اساسا ضرورت مقوله تولید علم و دانش به دلیل متفاوت بودن شرایط دنیای کنونی و زمانهای گذشته است. این تفاوت در دو ویژگی قابل بحث است: 1) رقابت در حوزه نظر، 2) کارآمدی در حوزه عمل. آنچه امروزه به عنوان تولید اندیشه دینی مطرح است به دو نیاز برمیگردد: اول، بازاندیشی در میراث اسلامی و تنقیح افکار و معارف دینی از امور زائد و احیانا چیزهایی که باز بسته به دین و فرهنگ دینی بوده است. دوم، طراحی و مهندسی نظامهای اجتماعی، بر اساس فرهنگ و آرمانهای دینی. در مقوله تولید علم، تولید در مقابل توزیع و ترویج است. یعنی تولید طبیعتا با گسترش علم همراه است. با این نگاه نقل علوم و ترجمه آنها را نمیتوان تولید علم به حساب آورد. ساخت تولید علم باید نسبتش را با حوزههای مقدس تعیین کند. ما قائل به تجدید نظر در اصول و منابع دینی نیستیم، بلکه بحثمان در بازشناسی فعال و فراگیر معارف دینی و نحوه به کارگیری درست از منابع و کارآمد کردن معارف دینی در صحنه عمل است. پس با مراجعه به منابع و بر اساس آنها، اگر ما به نظریات جدیدی برسیم، تولید صورت گرفته است. پس ملاک نظریههاست. همانطور که برای تولید برنامهریزی میکنیم، برای توزیع هم نیاز به برنامهریزی وجود دارد. این تولید و تحول باید یک شاخص داشته باشد تا بتوان بر اساس آن، تولید را سنجید. این علم دینی باید دارای سه ویژگیِ جهت دینی علم، عقلانیت، عینیت بیرونی باشد و بر خلاف نظر برخی، این سه معیار جدای از هم نیست، بلکه حجیت با عقلانیت و کارآمدی هماهنگی دارد. امّا تحولات دو سده اخیر، به دلیل این که میان بستر اجتماعی و حوزه نظریهسازی فقه ما فاصله انداخته، این معیارهای سه گانه از هم بریده است. مقوله تولید علم، باید دارای راهبردی کلان باشد و برای تحول علوم در حوزه و دانشگاه، باید نگاه کلان داشته باشیم. برای بازشناسی آفتهای عرصه تولید علوم دینی باید از جهات مختلف مثل نظام آموزشی، روششناسی، مدیریت پژوهش وارد بحث شد.
همانطور هم که در متن نامه مقام معظم رهبری هست، ما برای رسیدن به تولید فکر دینی باید به مواردی مانند: توجه به ظرفیتهای درونی و شرایط بیرونی، لحاظ کردن عنصر زمان، توجه به کیفیت تولید علم، ارزش و هنجار عمومی شدن مقوله تولید علم، سوق دادن فضای حوزه به سمت تولید علم، بحث بیشتر روی مأموریتهای حوزه توجه بیشتر نماییم.