حقوق بشر و گفت و گوی تمدن ها
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اطلاعات، 20 و 22/6/82
در جدیدترین مباحثات تمدنها، اعم از اینکه آنها را به عنوان پدیدههایی در حال برخورد، همگرا و یا متضاد بنگریم، تأکید بر روی تمایزات، به ویژه تمایز با غرب، بوده است. این مقاله با تأکید بر تشابهات، این بحث را مطرح میکند که برجستهترین حقیقت در حقوق بشر در جهان معاصر، اتفاق نظر گستردهای است که بر روی هنجارهای بنیادین حقوق بشر در بین همه تمدنها وجود دارد؛ چنانکه اختلافات در مورد حقوق بشر، بیش از آنکه مربوط به هنجارهای بنیادین آن باشد، در ارتباط با مسائل و موضوعات جزئی است.
نویسنده با تأکید بر این نکته که بهرغم روابط پیچیده و اجتنابناپذیری که میان تمدن، دین و سیاست وجود دارد، تمدن باید به دقت از آن تمییز داده شود، معتقد است که باید از وسوسههای ناشی از تفسیر و توضیح غیرمنطقی، افراطگرایی نادرست و دستهبندیهای افراطی که از طریق مراجعه به فرهنگها و تمدنها تقویت میشود، پرهیز کنیم.
در این مقاله، توافق چهار تمدن غربی، آسیایی، اسلامی و آفریقایی در مورد مفاد اصلی اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان گواهی بر اساسی نبودن اختلاف تمدنها انگاشتهشده و چنین نتیجه گرفته شده است که اختلافات تمدنهای آسیایی، اسلامی، آفریقایی و غربی بسیار کم و محدود میباشد، همانطور که این تمدنها در جهان معاصر، با رعایت این حقوق به حیات خود ادامه دادهاند.
نویسنده، در عین حال، میپذیرد که اختلافاتی در میان دولتها و فرهنگها، در سه زمینه مفاهیم، تفاسیر و چگونگی اجرای مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر وجود دارد؛ با وجود این، تأکید میکند که بهرغم همه مباحث در اختلاف بین تمدنها، اجماع در زمینه حقوق بشر، به طرز شگفتانگیزی گسترده است و تمدنها را هرگونه تعریف کنیم یا مورد اندازهگیری قرار دهیم، اختلافشان شامل مسائل تجربی خواهد بود، و نه مسائل نظری.
در جدیدترین مباحثات تمدنها، اعم از اینکه آنها را به عنوان پدیدههایی در حال برخورد، همگرا و یا متضاد بنگریم، تأکید بر روی تمایزات، به ویژه تمایز با غرب، بوده است. این مقاله با تأکید بر تشابهات، این بحث را مطرح میکند که برجستهترین حقیقت در حقوق بشر در جهان معاصر، اتفاق نظر گستردهای است که بر روی هنجارهای بنیادین حقوق بشر در بین همه تمدنها وجود دارد؛ چنانکه اختلافات در مورد حقوق بشر، بیش از آنکه مربوط به هنجارهای بنیادین آن باشد، در ارتباط با مسائل و موضوعات جزئی است.
نویسنده با تأکید بر این نکته که بهرغم روابط پیچیده و اجتنابناپذیری که میان تمدن، دین و سیاست وجود دارد، تمدن باید به دقت از آن تمییز داده شود، معتقد است که باید از وسوسههای ناشی از تفسیر و توضیح غیرمنطقی، افراطگرایی نادرست و دستهبندیهای افراطی که از طریق مراجعه به فرهنگها و تمدنها تقویت میشود، پرهیز کنیم.
در این مقاله، توافق چهار تمدن غربی، آسیایی، اسلامی و آفریقایی در مورد مفاد اصلی اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان گواهی بر اساسی نبودن اختلاف تمدنها انگاشتهشده و چنین نتیجه گرفته شده است که اختلافات تمدنهای آسیایی، اسلامی، آفریقایی و غربی بسیار کم و محدود میباشد، همانطور که این تمدنها در جهان معاصر، با رعایت این حقوق به حیات خود ادامه دادهاند.
نویسنده، در عین حال، میپذیرد که اختلافاتی در میان دولتها و فرهنگها، در سه زمینه مفاهیم، تفاسیر و چگونگی اجرای مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر وجود دارد؛ با وجود این، تأکید میکند که بهرغم همه مباحث در اختلاف بین تمدنها، اجماع در زمینه حقوق بشر، به طرز شگفتانگیزی گسترده است و تمدنها را هرگونه تعریف کنیم یا مورد اندازهگیری قرار دهیم، اختلافشان شامل مسائل تجربی خواهد بود، و نه مسائل نظری.