جهانی شدن خشونت
آرشیو
چکیده
متن
همشهری، 26/5/82
اندیشمندان بسیاری، پس از وقوع حادثه یازدهم سپتامبر، این پرسش را پیش کشیدهاند که چگونه در اوج تمدن مدرن و در عصر گسترش شبکههای ارتباطی میان مردمان دهکده جهانی، خشونتی از این نوع میتواند ظهور یابد. در گفتوگوی حاضر مسئله خشونت جهانی، از دیدگاهی انسانشناسانه، بررسی شده است.
آیا تروریسم عارضهای است که دموکراسی یا جهان مدرن را تهدید میکند، یا اینکه نتیجه جهان مدرن است؟ آقای فکوهی تروریسم را محصول جهان مدرن میداند. خشونت تروریستی یا واکنشهای افراطی علیه مدرنیته عوارض بیمارگونهای هستند که مثل هر بیماری سادهای، میتوان از طریق روشهای تسکیندهنده و کوتاهمدت، با آن برخورد کرد. پس از حادثه یازدهم سپتامبر، که میتوانست هشداری برای ایجاد تغییری اساسی در نظم جهانی باشد، شاهد بودیم که عملاً تغییر مثبتی صورت نگرفت؛ بدین معنا که نظم جهانی از طریق روشهای سرکوبگرانه و مکانیستی سعی کرد تا عارضه را از میان بردارد. این جریان نهتنها در سطح جهانی، نظامیگری و سرکوبگری را تقویت کرد، بلکه در داخل سیستمهای دموکراتیک غربی نیز بیشترین فشار را بر ساختارهای دموکراتیک وارد آورد.
پدیدههایی چون حادثه یازدهم سپتامبر، نتیجه اجتنابناپذیر مدرنیته است. رشد اقتصادی به ایجاد نابرابریهای اجتماعی میانجامد. بنابراین از آغاز نمیتوان برنامهریزی یا تفکر درباره رشد اقتصادی را بدون در نظر گرفتن نابرابری انجام داد و تصور کرد که نابرابری پدیدهای استثنایی است که وقتی ظاهر شد، میتوان بهطور قطعی با آن برخورد کرد. اگر تصورمان این باشد که مدرنیته، در درون، چنین پتانسیلهایی دارد که اجتنابناپذیر است، بهجای اینکه مانند امروز با خشونت و ترورسیم برخورد مکانیکی بکنیم، سعی خواهیم کرد آن را درک کنیم و ببینیم چه جایگاهی در سیستم دارد و چگونه میتوان عملاً از بروز آن پیشگیری کرد.
اگر از یک خشونت عام سخن بگوییم، امروزه عمدتا با خشونتی روبهروییم که از طرف دولتها علیه شهروندان در همه جهان اعمال میشود. البته دولتها در این میان تنها نیستند؛ همراه آنها دو سیستم دیگر نیز وجود دارد: شرکتهای فراملیتی و سیستمهای جنایت سازمانیافته جهانی. آن چیزی که این سیستم را بههم متصل میکند، یک نظم جهانی است که محور آن صرفا اقتصادی و کسب حداکثر سود با کمترین هزینه است.
اندیشمندان بسیاری، پس از وقوع حادثه یازدهم سپتامبر، این پرسش را پیش کشیدهاند که چگونه در اوج تمدن مدرن و در عصر گسترش شبکههای ارتباطی میان مردمان دهکده جهانی، خشونتی از این نوع میتواند ظهور یابد. در گفتوگوی حاضر مسئله خشونت جهانی، از دیدگاهی انسانشناسانه، بررسی شده است.
آیا تروریسم عارضهای است که دموکراسی یا جهان مدرن را تهدید میکند، یا اینکه نتیجه جهان مدرن است؟ آقای فکوهی تروریسم را محصول جهان مدرن میداند. خشونت تروریستی یا واکنشهای افراطی علیه مدرنیته عوارض بیمارگونهای هستند که مثل هر بیماری سادهای، میتوان از طریق روشهای تسکیندهنده و کوتاهمدت، با آن برخورد کرد. پس از حادثه یازدهم سپتامبر، که میتوانست هشداری برای ایجاد تغییری اساسی در نظم جهانی باشد، شاهد بودیم که عملاً تغییر مثبتی صورت نگرفت؛ بدین معنا که نظم جهانی از طریق روشهای سرکوبگرانه و مکانیستی سعی کرد تا عارضه را از میان بردارد. این جریان نهتنها در سطح جهانی، نظامیگری و سرکوبگری را تقویت کرد، بلکه در داخل سیستمهای دموکراتیک غربی نیز بیشترین فشار را بر ساختارهای دموکراتیک وارد آورد.
پدیدههایی چون حادثه یازدهم سپتامبر، نتیجه اجتنابناپذیر مدرنیته است. رشد اقتصادی به ایجاد نابرابریهای اجتماعی میانجامد. بنابراین از آغاز نمیتوان برنامهریزی یا تفکر درباره رشد اقتصادی را بدون در نظر گرفتن نابرابری انجام داد و تصور کرد که نابرابری پدیدهای استثنایی است که وقتی ظاهر شد، میتوان بهطور قطعی با آن برخورد کرد. اگر تصورمان این باشد که مدرنیته، در درون، چنین پتانسیلهایی دارد که اجتنابناپذیر است، بهجای اینکه مانند امروز با خشونت و ترورسیم برخورد مکانیکی بکنیم، سعی خواهیم کرد آن را درک کنیم و ببینیم چه جایگاهی در سیستم دارد و چگونه میتوان عملاً از بروز آن پیشگیری کرد.
اگر از یک خشونت عام سخن بگوییم، امروزه عمدتا با خشونتی روبهروییم که از طرف دولتها علیه شهروندان در همه جهان اعمال میشود. البته دولتها در این میان تنها نیستند؛ همراه آنها دو سیستم دیگر نیز وجود دارد: شرکتهای فراملیتی و سیستمهای جنایت سازمانیافته جهانی. آن چیزی که این سیستم را بههم متصل میکند، یک نظم جهانی است که محور آن صرفا اقتصادی و کسب حداکثر سود با کمترین هزینه است.