آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

نسیم صبا، 4 و 5/5/82
این میزگرد به پدیده «روشن‏فکری»، خاستگاه و گونه‏های آن اختصاص دارد. در اینجا صرفا خلاصه‏ای از اهمّ مطالب مطروحه در آن عرضه می‏شود: روشن‏فکری یک وضع انسانی و اجتماعی است. روشن‏فکر کسی است که از مرحله ناخودآگاهی خروج کرده و به مرز خودآگاهی رسیده است: خودآگاهی انسانی، خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی تاریخی. وجود احساس مسئولیت و فاصله داشتن با وضع موجود در روشن‏فکران به‏واسطه خودآگاهی آنان است. در واقع، فاصله انتقادی با وضع موجود یک خصیصه روشن‏فکری است.
تاریخ روشن‏فکری در ایران معاصر دقیقا از همان منطق و سازوکارهای تاریخ روشن‏فکری در اروپا تبعیت نکرده است. از جمله، ما در تاریخ معاصر با پدیده‏ای روبه‏رو هستیم که در چارچوب منطق تاریخ اروپا شاید پدیده‏ای پارادوکسیکال به‏نظر رسد: «روشن‏فکری دینی». تمام منورالفکران و روشن‏فکران ایرانی در «توسعه‏نایافتگی» و «عقب‏ماندگی» ایران نسبت به غرب متفق‏القول بوده‏اند و اختلاف آنان در ارزیابی جوهره این عقب‏ماندگی و نیز ارائه راه‏حل‏ها و پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟» بوده است. روشن‏فکری در ایران، برخلاف روشن‏فکری در اروپا، که عامل و محصول تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است، زاییده برخورد ما با فرهنگ و تمدن غرب است. بر این اساس ما خود روشن‏فکری را اختیار نکردیم، روشن‏فکری ما را اختیار کرد.
از آنجا که روشن‏فکران با خرد و عقل سروکار دارند نه با تقلید، اگر دین را یک امر بسته‏بندی شده و جزمی بدانیم که نسبت به تحولات اجتماعی و تاریخی کاملاً لااقتضاست، در آن صورت، هیچ ارتباطی بین روشن‏فکری و دین‏داری وجود ندارد. در معنایی دیگر از دین‏داری، دین در ذات خود با روشن‏فکری همسوست. بدون گذردادن مباحث مربوط به مدرنیته از حوزه دین و دین‏داری، امکان پدیدآوردن شرایطی، به لحاظ فکری و عملی، پایدار برای جامعه ایران متصور نیست. از این لحاظ، روشن‏فکری پس از انقلاب کارنامه مثبت‏تری دارد.

تبلیغات