پارتیزان عصر شبیه سازی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
این مقاله به دیدگاههای ژان بودریا، جامعهشناس معاصر فرانسوی، میپردازد. وی از منتقدان جدی دستاوردهای فرهنگ لیبرالدموکراسی و اندیشه سرمایهسالاری غرب است که جدیدترین پدیدههای معاصر از شبیهسازی و دنیای مجازی گرفته تا مقولاتی چون تروریسم، جهانی سازی و پایان تاریخ را تجزیه و تحلیل کرده است. وی ریشه و بنیادِ بحرانها و آسیبهای کنونی جامعه مدرن را تغییر نگرش نسبت به ارزشها و فضیلت، از یک سو، و تحول در مفهوم حقیقت، از سوی دیگر، میداند.متن
جامجم، 13/5/82
اندکی پس از حوادث یازدهم سپتامبر 2001، ژان بودریا، جامعهشناس و فیلسوف معاصر فرانسوی، مقاله مفصلی با عنوان «روح تروریسم» در روزنامه لوموند منتشر ساخت که در آن چنین آمده بود: «اگرچه آنها (حملهکنندگان به برجهای تجارت جهانی) مرگ آفریدند، اما در حقیقت، این خود ما بودیم که مرگ را درخواست میکردیم... . تروریسم امری خلاف اخلاق است، اما این امر واکنشی است علیه جهانیسازی که به نوبه خود امری است خلاف اخلاق». سخن بودریا مطابق معمول جنجال بسیار برانگیخت و در آمریکا، جایی که پیش از آن برای بودریا و نقدهای ضدکمونیستیاش ارزش بسیار قائل میشدند، جوی آکنده از انتقاد به راه افتاد. در آمریکا، بودریا را عموما با مارشال مکلوهان مقایسه میکنند؛ هر دو نظریهپرداز، توجه عمیقی به نقش تکنولوژی در جهان معاصر داشتهاند و هر دو بر این اعتقادند که تکنولوژی، جهان امروز را کوچکتر و اجزای آن را پیوستهتر ساخته است. بودریا اما، بر خلاف مکلوهان، به این «دهکده جهانی» و «پروژه جهانیسازی» خوشبین نیست. مک لوهان در «جنگ و صلح در دهکده جهانی» بر این اعتقاد بود که تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات چنان عالم را دگرگون خواهد ساخت که بشر دیگر نیازمند جنگ از طریق ابزارهای نظامی نخواهد بود؛ اما بودریا معتقد است این تکنولوژی چنان انسانها را مسخ میکند که دیگر از ماهیت انسانی آنها چیزی باقی نخواهد ماند و جامعه شبکهای متشکل از اجزای اتمی فاقد روح، بیشتر به درگیری و تنازع روی خواهد آورد. او این وضعیت را «جنون ارتباطات» مینامد و جهان «جهانیشده» امروز را جهانی جنونآمیز معرفی میکند. بودریا در کتاب مبادله سمبلیک و مرگ توضیح میدهد که وقتی «ارزشها» نسبت خود را با واقعیت و حقیقت از کف بدهند، دیگر جایی برای اخلاق باقی نمیماند. او استدلال میکند تا پیش از جامعه مدرن، ارزشها خصلت ارجاعی داشتند و با ارجاع به واقعیت عینی، معنا و مفهوم پیدا میکردند، اما اینک که همه چیز «مجازی» شده و «ارجاع به واقعیت» امری عبث به شمار میآید، با یک اغتشاش مداوم مواجهیم و ملاحظه میکنیم که همه چیزها به یکدیگر تبدیل میشوند: «تبدیل زشت به زیبا در مُد؛ تبدیل چپ به راست در سیاست؛ راست به دروغ در پیامهای وسایل ارتباط جمعی، بیفایده و بافایده در اشیا و... و به عبارت کلیتر، همه معیارهای ارزش و تمام تمدن و اخلاق... . اینک همه چیز غیرقابلتصمیمگیری است و این [ وضعیت، نمایشگر [همان روسپیخانه تعمیمیافته سرمایهداری است؛ روسپیخانهای نه برای روسپیگری، که برای جایگزینی و مبادله هر چیز با چیز دیگر».
بودریا مطالب بسیاری درباره واقعیت مجازی نگاشته و اثر مشهورش، شبیهسازیشده و شبیهسازی، منبع بسیاری از نظریات جدید در حیطه معرفتشناسی و جامعهشناسی معرفت است. بودریا معتقد است انسان اینک در یک جهان شبیهسازیشده زندگی میکند؛ جهانی که در آن، واقعیت غیرقابلدسترسی، و همه چیز مجازی است.
اگر به تبدّلی که در مفهوم واژه virtue بهوقوع پیوسته، دقت کنیم، شاید آنچه بودریا میخواهد درباره دگرگونیهای عالم جدید بگوید، روشنتر شود. virtueدر زبان لاتین به معنای فضیلت و ارزش است؛ چیزی که مبدأ الاهی دارد و از حقیقت برین سخن میگوید. این واژه اینک در معنای مَجاز، غیرواقعی و غیرحقیقی بهکار میرود و اصطلاح «واقعیت مجازی» نیز با استفاده از آن ساخته شده است. میبینیم آنچه زمانی به معنای حقیقتِ اعلا و نیکی و فضیلت بود، اینک به امری مجازی و غیرواقعی تبدیل شده است. در حقیقت، ارزشها مبدأ حقیقی خود را از کف داده و به اموری مجازی تبدیل شدهاند و همین است که بودریا را وامیدارد، بگوید: «در جهانی زندگی میکنیم که ریشه و مبنایی ندارد؛ انبوهی است از هیچ که در آن، هر چیزی به هر چیز دیگر تبدیل میشود». در این جهان است که جورج بوش میتواند به نام «آزادی» و «آزادسازی»، سربازان خود را به عراق گسیل کند و کشوری مستقل را به زیر چکمههای سربازانش بکشد. در دنیای مجازی، «آزادی» بهراحتی به «استبداد» تبدیل خواهد شد و «انقیاد» جایگزین «آزادسازی» خواهد گشت.
اشاره
ژان بودریا، در طول دو دهه گذشته، یکی از اندیشمندان مشهور مغرب زمین بهشمار میرفته است؛ اما واکنش او نسبت به حادثه یازدهم سپتامبر از او یک شخصیت جنجالی ساخته که پیگیریها و پیامدهای آن موضعگیری هنوز هم یکی از مباحث جدی در بین تحلیلگران و نویسندگان اروپایی و آمریکایی است. خطاست اگر تصور شود واکنش او نسبت به این حادثه، منحصر به یک موضعگیری سیاسی بوده یا گمان رود که او در این موضعگیری شخصیتی استثنایی و منحصربهفرد بوده است. چنانکه میدانیم، در دوران معاصر کم نیستند متفکران و فیلسوفانی که بهطور جدی در مباحثات سیاسی و اجتماعی روز وارد شده و بهطور جدی و اصولی موضعگیری کردهاند. ژان بودریا نماینده لایهای از نخبگان غربی است که البته بیشترینه آنها هنوز از جسارت لازم در اظهار درونمایههای ذهنی خود برخودار نیستند. تحولات جهانی و بحرانهای فراروی بشریت که در سالهای آینده به چالشهای جدی در مناسبات انسانی خواهد انجامید، بیگمان وجدانهای خاموش یا اندیشههای نهفته بسیاری از نخبگان غربی را به میدان اندیشهورزی و داوری خواهد کشاند و طلیعههای این بیداری و خیزش را از هم اکنون میتوان احساس کرد. مطالعه دیدگاههای این دسته از متفکران غربی برای ما از آن رو اهمیت بیشتری مییابد که میتواند رویکردها و نگرشهای استراتژیک ما به تحولات بنیادین جهانی را تعمیق و توسعه بخشد.
در کنار نوشتار فوق، در همین شماره از روزنامه جام جم، مقالهای از بودریا در مورد «جهان مجازی» ترجمه شده است(1) که خوانندگان محترم را به مطالعه آن دعوت میکنیم. به هر حال، مطالعات راهبردی یا استراتژیک که امروزه اهمیتی بیشتر یافته است، یکی از نیازهای روزافزون نظام نوپای اسلامی است. همت دستاندکاران این روزنامه و برخی دیگر از مطبوعات کشور در طرح مستمر مباحث راهبردی، جای سپاس و ستایش دارد.
______________________________
1. عنوان این مقاله عبارت است از: «در جهان مجازی، ما همه سیاهی لشکریم».
اندکی پس از حوادث یازدهم سپتامبر 2001، ژان بودریا، جامعهشناس و فیلسوف معاصر فرانسوی، مقاله مفصلی با عنوان «روح تروریسم» در روزنامه لوموند منتشر ساخت که در آن چنین آمده بود: «اگرچه آنها (حملهکنندگان به برجهای تجارت جهانی) مرگ آفریدند، اما در حقیقت، این خود ما بودیم که مرگ را درخواست میکردیم... . تروریسم امری خلاف اخلاق است، اما این امر واکنشی است علیه جهانیسازی که به نوبه خود امری است خلاف اخلاق». سخن بودریا مطابق معمول جنجال بسیار برانگیخت و در آمریکا، جایی که پیش از آن برای بودریا و نقدهای ضدکمونیستیاش ارزش بسیار قائل میشدند، جوی آکنده از انتقاد به راه افتاد. در آمریکا، بودریا را عموما با مارشال مکلوهان مقایسه میکنند؛ هر دو نظریهپرداز، توجه عمیقی به نقش تکنولوژی در جهان معاصر داشتهاند و هر دو بر این اعتقادند که تکنولوژی، جهان امروز را کوچکتر و اجزای آن را پیوستهتر ساخته است. بودریا اما، بر خلاف مکلوهان، به این «دهکده جهانی» و «پروژه جهانیسازی» خوشبین نیست. مک لوهان در «جنگ و صلح در دهکده جهانی» بر این اعتقاد بود که تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات چنان عالم را دگرگون خواهد ساخت که بشر دیگر نیازمند جنگ از طریق ابزارهای نظامی نخواهد بود؛ اما بودریا معتقد است این تکنولوژی چنان انسانها را مسخ میکند که دیگر از ماهیت انسانی آنها چیزی باقی نخواهد ماند و جامعه شبکهای متشکل از اجزای اتمی فاقد روح، بیشتر به درگیری و تنازع روی خواهد آورد. او این وضعیت را «جنون ارتباطات» مینامد و جهان «جهانیشده» امروز را جهانی جنونآمیز معرفی میکند. بودریا در کتاب مبادله سمبلیک و مرگ توضیح میدهد که وقتی «ارزشها» نسبت خود را با واقعیت و حقیقت از کف بدهند، دیگر جایی برای اخلاق باقی نمیماند. او استدلال میکند تا پیش از جامعه مدرن، ارزشها خصلت ارجاعی داشتند و با ارجاع به واقعیت عینی، معنا و مفهوم پیدا میکردند، اما اینک که همه چیز «مجازی» شده و «ارجاع به واقعیت» امری عبث به شمار میآید، با یک اغتشاش مداوم مواجهیم و ملاحظه میکنیم که همه چیزها به یکدیگر تبدیل میشوند: «تبدیل زشت به زیبا در مُد؛ تبدیل چپ به راست در سیاست؛ راست به دروغ در پیامهای وسایل ارتباط جمعی، بیفایده و بافایده در اشیا و... و به عبارت کلیتر، همه معیارهای ارزش و تمام تمدن و اخلاق... . اینک همه چیز غیرقابلتصمیمگیری است و این [ وضعیت، نمایشگر [همان روسپیخانه تعمیمیافته سرمایهداری است؛ روسپیخانهای نه برای روسپیگری، که برای جایگزینی و مبادله هر چیز با چیز دیگر».
بودریا مطالب بسیاری درباره واقعیت مجازی نگاشته و اثر مشهورش، شبیهسازیشده و شبیهسازی، منبع بسیاری از نظریات جدید در حیطه معرفتشناسی و جامعهشناسی معرفت است. بودریا معتقد است انسان اینک در یک جهان شبیهسازیشده زندگی میکند؛ جهانی که در آن، واقعیت غیرقابلدسترسی، و همه چیز مجازی است.
اگر به تبدّلی که در مفهوم واژه virtue بهوقوع پیوسته، دقت کنیم، شاید آنچه بودریا میخواهد درباره دگرگونیهای عالم جدید بگوید، روشنتر شود. virtueدر زبان لاتین به معنای فضیلت و ارزش است؛ چیزی که مبدأ الاهی دارد و از حقیقت برین سخن میگوید. این واژه اینک در معنای مَجاز، غیرواقعی و غیرحقیقی بهکار میرود و اصطلاح «واقعیت مجازی» نیز با استفاده از آن ساخته شده است. میبینیم آنچه زمانی به معنای حقیقتِ اعلا و نیکی و فضیلت بود، اینک به امری مجازی و غیرواقعی تبدیل شده است. در حقیقت، ارزشها مبدأ حقیقی خود را از کف داده و به اموری مجازی تبدیل شدهاند و همین است که بودریا را وامیدارد، بگوید: «در جهانی زندگی میکنیم که ریشه و مبنایی ندارد؛ انبوهی است از هیچ که در آن، هر چیزی به هر چیز دیگر تبدیل میشود». در این جهان است که جورج بوش میتواند به نام «آزادی» و «آزادسازی»، سربازان خود را به عراق گسیل کند و کشوری مستقل را به زیر چکمههای سربازانش بکشد. در دنیای مجازی، «آزادی» بهراحتی به «استبداد» تبدیل خواهد شد و «انقیاد» جایگزین «آزادسازی» خواهد گشت.
اشاره
ژان بودریا، در طول دو دهه گذشته، یکی از اندیشمندان مشهور مغرب زمین بهشمار میرفته است؛ اما واکنش او نسبت به حادثه یازدهم سپتامبر از او یک شخصیت جنجالی ساخته که پیگیریها و پیامدهای آن موضعگیری هنوز هم یکی از مباحث جدی در بین تحلیلگران و نویسندگان اروپایی و آمریکایی است. خطاست اگر تصور شود واکنش او نسبت به این حادثه، منحصر به یک موضعگیری سیاسی بوده یا گمان رود که او در این موضعگیری شخصیتی استثنایی و منحصربهفرد بوده است. چنانکه میدانیم، در دوران معاصر کم نیستند متفکران و فیلسوفانی که بهطور جدی در مباحثات سیاسی و اجتماعی روز وارد شده و بهطور جدی و اصولی موضعگیری کردهاند. ژان بودریا نماینده لایهای از نخبگان غربی است که البته بیشترینه آنها هنوز از جسارت لازم در اظهار درونمایههای ذهنی خود برخودار نیستند. تحولات جهانی و بحرانهای فراروی بشریت که در سالهای آینده به چالشهای جدی در مناسبات انسانی خواهد انجامید، بیگمان وجدانهای خاموش یا اندیشههای نهفته بسیاری از نخبگان غربی را به میدان اندیشهورزی و داوری خواهد کشاند و طلیعههای این بیداری و خیزش را از هم اکنون میتوان احساس کرد. مطالعه دیدگاههای این دسته از متفکران غربی برای ما از آن رو اهمیت بیشتری مییابد که میتواند رویکردها و نگرشهای استراتژیک ما به تحولات بنیادین جهانی را تعمیق و توسعه بخشد.
در کنار نوشتار فوق، در همین شماره از روزنامه جام جم، مقالهای از بودریا در مورد «جهان مجازی» ترجمه شده است(1) که خوانندگان محترم را به مطالعه آن دعوت میکنیم. به هر حال، مطالعات راهبردی یا استراتژیک که امروزه اهمیتی بیشتر یافته است، یکی از نیازهای روزافزون نظام نوپای اسلامی است. همت دستاندکاران این روزنامه و برخی دیگر از مطبوعات کشور در طرح مستمر مباحث راهبردی، جای سپاس و ستایش دارد.
______________________________
1. عنوان این مقاله عبارت است از: «در جهان مجازی، ما همه سیاهی لشکریم».