فن آوری جدید و دگرگونی جهان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اطلاعات، 5 و 6/3/82
دو قرن پیش آلوین تافلر، با وضع واژه «شوک آینده» این واقعیت را توصیف کرد که ابداعات تکنولوژیک آنچنان به سرعت پیش میرود که موجب تغییر حوزه اجتماعی ـ سیاسی میشود. در این گزارش میخواهیم این را بررسی کنیم که چگونه نظام مراکز تکنولوژیکی جدید به دگرگونی همه چیز منجر شده است.
الف. چگونگی تغییر زندگی روزمره به وسیله ابزار فنی جدید: تغییر در ابزار باعث تغییر در اعمال مهم زندگی میشود. در عصر فنآوری، افراد به جای اینکه با نظام طبیعی منطبق شوند، طبیعت را وادار میکنند تا با نیازها و توقعات آنان هماهنگ گردد و هر وقت معلوم شود طبیعت با اهداف آنان متناسب نیست، آن را آنطور که مصلحت میدانند، بازسازی میکنند. چنین بازسازی تکنولوژیک، باعث میشود موجودات به شکلی نامناسب ظاهر شوند. سخن این است که تصور میشود اختراعات تکنولوژیک مشکلات را حل میکند، اما در واقع اغلب این اختراعات، موجب مشکلاتی میشود که ممکن است از مشکلات اولیهای که آنها حل کردهاند، به مراتب مهمتر و پیچیدهتر باشد.
ب. دگرگونی تکنولوژیک زمان و مکان: در عصر فنآوری، انسانهای زیادی نظرات مشابهی درباره بیریشه بودن جهان تکنولوژیک بیان کردهاند و زندگی اصیل بشری را نیازمند معنای ریشهدار بودن، دانستهاند. مکان مورد نظر انسان تکنولوژیک دیگر آن منظره قدیمی مورد علاقه نیست و زمان مورد نظر او نیز دیگر یک قلمروتاریخی نیست که در آن انسان رفتار میکند. عصر فنآوری، نوع تلقی نسبت به زمان و مکان را متحول ساخت و همین امر باعث شد مفهوم «کار»، محصول نیرو و جهت دانسته شود.
ج. کارآمد کردن کار، کارگر و وسایل: کارآمد کردن زمان و کار، در کارخانه صنعتی مدرن به ظهور میرسد. کار در چنین کارخانههایی مطابق فرآیندهای کارکردی تنظیم میشود. عملکرد یا کار مقرر شده برای خط تولید، در اصل به وسیله هر کارگر قابل اجراست. این میل به کارآمد کردن، در تاریخ وسایل نیز معنکس میشود، به گونهای که حتی زبان نیز وسیلهای در خدمت تولید میشود.
د. ماهیت تکنولوژی مدرن: گرایش به صنعت به جای اینکه عامل رهاییبخش در تاریخ انسان باشد، به شکل پیچیدهتری از بردگی تبدیل شده است. فنآوری صنعتی علاوه بر اینکه بر نیروی کار، مهر شخصیت مستبدانه میزند، جامه «عقل» را نیز به تن میکند تا بتواند هر مخالفتی را که به نام «غیر عقلانی بودن» صورت میگیرد، رد کند. خلاصه اینکه عصر فنآوری به هیچ وجه به پایان خود نرسیده، بلکه به زحمت میتوان گفت در آغاز راه است. ازاینرو از آنجا که در تاریخ وجود، فنآوری مدرن آخرین مرحلهای است که غرب را میسازد، پس باید بیاموزیم چگونه بر این سرنوشت فائق آییم.
دو قرن پیش آلوین تافلر، با وضع واژه «شوک آینده» این واقعیت را توصیف کرد که ابداعات تکنولوژیک آنچنان به سرعت پیش میرود که موجب تغییر حوزه اجتماعی ـ سیاسی میشود. در این گزارش میخواهیم این را بررسی کنیم که چگونه نظام مراکز تکنولوژیکی جدید به دگرگونی همه چیز منجر شده است.
الف. چگونگی تغییر زندگی روزمره به وسیله ابزار فنی جدید: تغییر در ابزار باعث تغییر در اعمال مهم زندگی میشود. در عصر فنآوری، افراد به جای اینکه با نظام طبیعی منطبق شوند، طبیعت را وادار میکنند تا با نیازها و توقعات آنان هماهنگ گردد و هر وقت معلوم شود طبیعت با اهداف آنان متناسب نیست، آن را آنطور که مصلحت میدانند، بازسازی میکنند. چنین بازسازی تکنولوژیک، باعث میشود موجودات به شکلی نامناسب ظاهر شوند. سخن این است که تصور میشود اختراعات تکنولوژیک مشکلات را حل میکند، اما در واقع اغلب این اختراعات، موجب مشکلاتی میشود که ممکن است از مشکلات اولیهای که آنها حل کردهاند، به مراتب مهمتر و پیچیدهتر باشد.
ب. دگرگونی تکنولوژیک زمان و مکان: در عصر فنآوری، انسانهای زیادی نظرات مشابهی درباره بیریشه بودن جهان تکنولوژیک بیان کردهاند و زندگی اصیل بشری را نیازمند معنای ریشهدار بودن، دانستهاند. مکان مورد نظر انسان تکنولوژیک دیگر آن منظره قدیمی مورد علاقه نیست و زمان مورد نظر او نیز دیگر یک قلمروتاریخی نیست که در آن انسان رفتار میکند. عصر فنآوری، نوع تلقی نسبت به زمان و مکان را متحول ساخت و همین امر باعث شد مفهوم «کار»، محصول نیرو و جهت دانسته شود.
ج. کارآمد کردن کار، کارگر و وسایل: کارآمد کردن زمان و کار، در کارخانه صنعتی مدرن به ظهور میرسد. کار در چنین کارخانههایی مطابق فرآیندهای کارکردی تنظیم میشود. عملکرد یا کار مقرر شده برای خط تولید، در اصل به وسیله هر کارگر قابل اجراست. این میل به کارآمد کردن، در تاریخ وسایل نیز معنکس میشود، به گونهای که حتی زبان نیز وسیلهای در خدمت تولید میشود.
د. ماهیت تکنولوژی مدرن: گرایش به صنعت به جای اینکه عامل رهاییبخش در تاریخ انسان باشد، به شکل پیچیدهتری از بردگی تبدیل شده است. فنآوری صنعتی علاوه بر اینکه بر نیروی کار، مهر شخصیت مستبدانه میزند، جامه «عقل» را نیز به تن میکند تا بتواند هر مخالفتی را که به نام «غیر عقلانی بودن» صورت میگیرد، رد کند. خلاصه اینکه عصر فنآوری به هیچ وجه به پایان خود نرسیده، بلکه به زحمت میتوان گفت در آغاز راه است. ازاینرو از آنجا که در تاریخ وجود، فنآوری مدرن آخرین مرحلهای است که غرب را میسازد، پس باید بیاموزیم چگونه بر این سرنوشت فائق آییم.