علم، جمع آوری داده های حسی نیست
آرشیو
چکیده
متن
جام جم، 6 و 8/2/82
در این گفتوگو پس از مروری بر مسئله دینگریزی در جوامع اسلامی، چیستی معرفت علمی و رویکردهای مختلف در خصوص آن و نیز بدفهمی موجود در این زمینه مورد بحث واقع میشود. علم و استلزامات آن در مورد دین نیز یکی دیگر از موضوعات مورد بحث است.
نویسنده معتقد است که مسئله دینگریزی باید مبتنی بر سند و مدرک باشد، ولی دلیل قاطعی بر این مسئله وجود ندارد و حتی در جوامع غربی نیز چنین نیست که مسئله حادی به نام دینگریزی مطرح باشد. در جامعه اسلامی نیز در میان روشنفکران دینگریزی وجود ندارد، بلکه گرایشی برای شناخت دین و مبنای دینی وجود دارد.
در ادامه گفتوگو نویسنده در بحث از رابطه علم و دین بیان میکند که ابتدا باید تصور روشنی از علم و دین داشته باشیم وگرنه نمیتوان سخن از تضاد علم و دین یا... بهمیان آورد. برخی فکر میکنند که علم، حاصل فعالیتهای حواس ماست، درحالیکه حواس اموری پراکنده و نامنظم را در اختیار ما قرار میدهد، اما این قدرت ذهنی و عقلانی انسان است که به این امور معنی بخشیده و آنها را منظم مینماید، این نظریهها حاصل فعالیتهای ذهنی و عقلانی انسان است، لذا این نظریهها محصول صِرف حواس نیست تا نتیجه گرفته شود که چون در دین از امور غیر محسوس سخن گفته میشود پس علم و دین در تضاد است. پردازش امور محسوس و نظریهسازی و... کار حواس و سلسله اعصاب و امثال آن نیست؛ اما رفتارگرایی که مدتی در برخی جوامع هم مسلط بوده خواسته است قواعد یادگیری در حیوانات را به انسان نیز تعمیم دهد و محیط و امور محسوس را تنها مبنای یادگیری قرار دهد و نقش ذهن، عقل و تفکر آدمی را به عنوان عنصری مستقل در فهم و یادگیری و... انکار نماید، درحالیکه نقش عقل، ذهن و قدرتهای روحی را نمیتوان انکار کرد.
در ادامه گفتوگو نویسنده در تعریفی، علم را نظریه مبتنی بر دلیل مینامد. از منظر نویسنده نظریه نیز اولاً، محصول فعالیتهای ذهنی است و ثانیاً، نظریه علمی، احتمالی و غیریقینی است، ازاینرو نظریهها تغییر میکنند. ویژگی دیگر نظریه علمی، نسبی بودن آن است؛ چون بر اساس شرایط و دلایل تغییر میکنند. در ادامه نویسنده برای جلوگیری از بدفهمی در مورد علم، متذکر میشود که باید از همان ابتدا به دانشآموزان بیاموزیم که علم چگونه بوجود آمده، توسعه پیدا کرده و به صورت امروزی درآمده است و مراحل روش علمی را خوب یاد بگیرند تا با ماهیت علم تجربی و روشها و باقی مسائل آن به خوبی آشنا شوند. در پایان نویسنده متذکر شده است که با رجوع به دین بهخوبی معلوم میشود که نه تنها دین در تضاد با علم نیست، بلکه مشوق تحصیل علم و نیز حاوی ارزشگذاری فراوان برای علم و عالم است.
در این گفتوگو پس از مروری بر مسئله دینگریزی در جوامع اسلامی، چیستی معرفت علمی و رویکردهای مختلف در خصوص آن و نیز بدفهمی موجود در این زمینه مورد بحث واقع میشود. علم و استلزامات آن در مورد دین نیز یکی دیگر از موضوعات مورد بحث است.
نویسنده معتقد است که مسئله دینگریزی باید مبتنی بر سند و مدرک باشد، ولی دلیل قاطعی بر این مسئله وجود ندارد و حتی در جوامع غربی نیز چنین نیست که مسئله حادی به نام دینگریزی مطرح باشد. در جامعه اسلامی نیز در میان روشنفکران دینگریزی وجود ندارد، بلکه گرایشی برای شناخت دین و مبنای دینی وجود دارد.
در ادامه گفتوگو نویسنده در بحث از رابطه علم و دین بیان میکند که ابتدا باید تصور روشنی از علم و دین داشته باشیم وگرنه نمیتوان سخن از تضاد علم و دین یا... بهمیان آورد. برخی فکر میکنند که علم، حاصل فعالیتهای حواس ماست، درحالیکه حواس اموری پراکنده و نامنظم را در اختیار ما قرار میدهد، اما این قدرت ذهنی و عقلانی انسان است که به این امور معنی بخشیده و آنها را منظم مینماید، این نظریهها حاصل فعالیتهای ذهنی و عقلانی انسان است، لذا این نظریهها محصول صِرف حواس نیست تا نتیجه گرفته شود که چون در دین از امور غیر محسوس سخن گفته میشود پس علم و دین در تضاد است. پردازش امور محسوس و نظریهسازی و... کار حواس و سلسله اعصاب و امثال آن نیست؛ اما رفتارگرایی که مدتی در برخی جوامع هم مسلط بوده خواسته است قواعد یادگیری در حیوانات را به انسان نیز تعمیم دهد و محیط و امور محسوس را تنها مبنای یادگیری قرار دهد و نقش ذهن، عقل و تفکر آدمی را به عنوان عنصری مستقل در فهم و یادگیری و... انکار نماید، درحالیکه نقش عقل، ذهن و قدرتهای روحی را نمیتوان انکار کرد.
در ادامه گفتوگو نویسنده در تعریفی، علم را نظریه مبتنی بر دلیل مینامد. از منظر نویسنده نظریه نیز اولاً، محصول فعالیتهای ذهنی است و ثانیاً، نظریه علمی، احتمالی و غیریقینی است، ازاینرو نظریهها تغییر میکنند. ویژگی دیگر نظریه علمی، نسبی بودن آن است؛ چون بر اساس شرایط و دلایل تغییر میکنند. در ادامه نویسنده برای جلوگیری از بدفهمی در مورد علم، متذکر میشود که باید از همان ابتدا به دانشآموزان بیاموزیم که علم چگونه بوجود آمده، توسعه پیدا کرده و به صورت امروزی درآمده است و مراحل روش علمی را خوب یاد بگیرند تا با ماهیت علم تجربی و روشها و باقی مسائل آن به خوبی آشنا شوند. در پایان نویسنده متذکر شده است که با رجوع به دین بهخوبی معلوم میشود که نه تنها دین در تضاد با علم نیست، بلکه مشوق تحصیل علم و نیز حاوی ارزشگذاری فراوان برای علم و عالم است.