جهانی شدن و گفت و گوی دینی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
به نظر آقای مسجد جامعی جهانیشدن برای دین هم چالش و هم فرصت است. برای بهرهگیری از این فرصت و نیز مقابله با آن چالش، باید به گفتوگوی دینی روی آورد. برای حفظ دین خود باید در فکر پیروان دیگر ادیان نیز باشیم و به نوع نگاه و تفسیر آنها از دین خود با دیده احترام بنگریم.متن
ایران، 17 و 18/2/82
نقش و اهمیت گفتوگوی دینی
هر چند جهانیشدن فرصتهایی را در اختیار دین قرار میدهد، اما میتوان گفت این پدیده مهمترین چالش برای دین در دوران معاصر است. گفتوگوی دینی در این میان میتواند به تمامی ادیان در این زمینه کمک کند.
مهمترین ویژگی جهانیشدن که احتمالاً بیشترین برخورد را با دین دارد، عبارت است از تأثیر و تأثر متقابل و نیز ضرورت یافتن تفسیری از دین که متناسب با دوران جهانیشدن و نیازها و اقتضاهای آن باشد.
دیگر نمیتوانیم برای حفظ دین تنها به همکیشان خود فکر کنیم و در صورتی موفق به حفظ دین خود خواهیم شد که پیروان دیگر ادیان نیز مجال و امکانی برای اعتقاد و عمل بر اساس دین خود داشته باشند. به عبارت دیگر برای پاسداری از آیین خود، مجبوریم به ایجاد جهانی بیندیشیم که در آن پیروان هر دینی عامل به دین خود باشند و آن جهانی مطلوب است که در آن معتقدان به هر دینی به اصول و مبانی خود پایبند باشند.
اگر این نکته پذیرفته شود، امکان عظیمی برای گفتوگو و همکاری فراهم خواهد شد و مهمتر آنکه زمینهای واقعی و مناسب و قابل پیشرفت برای تعاملهای نظری و عملی ایجاد خواهد کرد. ادامه گفتوگو صرفا با حسن نیت و اراده مثبت حاصل نمیآید، بلکه باید زمینهای ملموس و قابل توسعه برای آن ایجاد کرد.
نکته دوم به این باز میگردد که دین، تفسیری هماهنگ با ویژگیها و نیازهای دوران جهانیشدن ارائه دهد و این کاری است بسیار دقیق و دشوار که مورد ابتلای همگان است، اعم از اینکه در کشورهای صنعتی و ثروتمند زندگی کنند و یا در ممالک فقیر و در حال توسعه. نکته این است که حتی جوامع پیشرفته دوران قبل از جهانیشدن در مقایسه با بعد از آن جوامع بستهای بودهاند.
واقعیت دوران جهانیشدن چنین نگرشی را برنمیتابد. میباید نگرش جدیدی وجود داشته باشد و البته دین هم میباید تفسیر خاص خود را ارائه دهد. بدون شک اندیشه جدایی ناپذیری سرنوشت ادیان در دوران جدید و نیز تلاش در جهت همفکری بیشتر، برای یافتن پاسخهای مناسبتر به نیازهای نوین، به نوبه خود زمینه مساعد دیگری برای گفتوگوی بین دینی خواهد بود.
گفتوگوی دینی و توقعات متقابل
در اینکه هر دینی میباید تفسیر معاصرانه خود را با توجه به مجموع واقعیتها و ضرورتها عرضه دارد، بحثی نیست و این تفسیر به نفع آن دین پیروان آن همچنین ادیان دیگر و صلح و آرامش عمومی است، اما مسئله این است که هیچ دینی نمیتواند مغایر با اصول و مبانی و بدون استفاده از روشهای معتبر و قابل قبول خود، تفسیری عرضه دارد. در صورتی که دین نکات یاد شده را رعایت نکند، هیچ یک از تفسیرهای آن نخواهد توانست اکثریت پیروانش را جلب کند و حتی امکان پایداری و استمرار نخواهد داشت.
اینکه کدامین عناصر و یا روشها واجد اعتبار دینی است، در نهایت به نظام درونی خود آن دین برمیگردد و هیچ عامل دیگری در آن دخیل نیست.
اینکه دیگران از پیروان یک دین بخواهند دینشان را آنگونه که آنان توصیه میکنند، دریافته و تفسیر و تبلیغ کنند، قابل قبول و حتی قابل فهم نیست، چرا که برخلاف عقل سلیم و متدولوژی علمی و حتی در تعارض با «منطق گفتوگو» است.
زمینههای همکاری
هر چند، جهانیشدن مهمترین چالش برای دین در تاریخ معاصر است، ولی خود بهترین زمینه همکاری را فراهم میآورد. البته لازمه این همکاری نیل به فهم مشترکی از تهدید یا آنچه میتواند تهدید باشد، است.
در جهان کنونی، ما کمتر از هر دوره دیگری تعیینکننده تربیت و شخصیت فرزندان خویش هستیم. آنها در شرایطی کم و بیش بریده از تاریخ و فرهنگ خویش پرورش مییابند و مهمتر آنکه در پرتو تحولات عظیم مهندسی ژنتیک، معلوم نیست که انسان آینده چگونه خواهد بود.
مرجعیت قانونی در تمامی این موارد در حال رنگ باختن است، تا آنجا که به نظر میآید در آینده نزدیک با خلأ عمیقی در این زمینه مواجه خواهیم شد و این پدیده کاملاً جدیدی است.
واقعیت این است که هیچگاه چنین تحولات سرنوشتسازی صورت نگرفته و مهمتر آنکه هیچگاه ادیان تا بدین حد نسبت به تحولات علمی و فنآوری بیتفاوت نبودهاند.
با وجود اینکه امروزه گوشهای بیشتری آماده شنیدن سخن دین، دستکم در این موارد، هستند و اتفاقا دین به دلایلی روشن، به مراتب بیش از دیگران سخن و بلکه سخنانی برای گفتن دارد؛ همکاریهای دینی در این موارد میتواند بسیار مفید و مؤثر باشد. تهدیدهای جدید، تهدیدهایی جهانی و همگانی است و به همین ترتیب این نوع همکاریها میتواند به سود همگان باشد، چرا که با فراهم آوردن زمینهای ملموس جهت همکاریهای علمی و عملی، عملاً زمینه شناخت و تفاهم بیشتر را فراهم میآورد و نیز در برابر تهدیدهای یاد شده میایستد و تلاش میکند تا جایگاه «مرجعیت قانونی و حقوقی» را حفظ کند و مانع از آن شود که تحولات در خلأ قانونی به پیش رود.
اشاره
1. رابطه جهانیسازی و گفتوگوی ادیان موضوع سرنوشتساز قابل توجهی است و جناب مسجد جامعی به برخی زوایای آن پرداختهاند. این نکته که جهانیشدن، یا به تعبیر درستتر، جهانیسازی چالشی مهم برای دین، بلکه مهمترین چالش آن است، درست است؛ زیرا اقتضای جهانیسازی، کمرنگ شدن فرهنگها و سنتها و توسعه و ترویج فرهنگی است که با روح جهانیشدن سازگارتر است و این فرهنگ، فرهنگ لیبرال است. ازاینرو تحمیل فرهنگ لیبرال، موجب زوال فرهنگ، سنن و حتی اعتقادات دینی میشود.
2. زمانی جهانیشدن برای ادیان به فرصت تبدیل میشود که پیروان ادیان قادر به مهار آن باشند. مهار این فرآیند نیز زمانی امکانپذیر است که اولاً، طرحی از پیش طراحی شده به دست مخالفان ادیان نباشد و ثانیا، امکان و قدرت مهار آن از سوی پیروان ادیان وجود داشته باشد. به نظر میرسد در حال حاضر هیچیک از این دو شرط محقق نیست؛ زیرا جهانیشدن تعبیری فریبنده برای پروژهای هدایتشده از سوی سرمایهداری بینالمللی است و به هیچ روی به دیگران اجازه رشد و استفاده از فرصتها داده نمیشود. گزارش سالانه رئیس صندوق بینالمللی پول نشان میداد که در سالهایی که فرآیند جهانیشدن به پیش رفته است، کشورهای غنی چندین برابر کشورهای فقیر سود برده و رشد اقتصادی داشتهاند. همچنین در این گزارش به رشد فوقالعاده سرمایهداران بزرگ، از جمله سه سرمایهدار اول جهان، اشاره شده و گفته شده که رشد سرمایه آنان از بودجه کل بسیاری از کشورها بیشتر است. با این حساب نمیتوان فرآیند جهانیشدن را تنها یک روند طبیعی به حساب آورد، بلکه باید آن را یک طرح از پیش طراحی شده دانست.
شرط دوم نیز محقق نیست؛ زیرا بیش از 80% امکانات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهان در اختیار سرمایهدارانی است که از دین به عنوان ابزاری برای پیشبرد مقاصد خود استفاده میکنند و به هیچ روی اجازه توسعه مفاهیم و فرهنگ و سنن دینی را نمیدهند.
3. معنای سخن بالا استفاده نکردن از اندک فرصتهای پیش روی نیست، بلکه از باب ضرورت و لزوم تعامل با دیگران در صحنه بینالملل، چارهای جز بهرهگیری از زمینههای پدید آمده نیست و در کنار آن باید برای کم کردن تهدیدهای جهانیسازی و افزایش منافع آن برای پیروان ادیان تلاش کرد.
4. دین اسلام و نیز سایر ادیان، این توان را دارند که در قالبهای جهانی درآیند و با خرده فرهنگها درآمیزند. این قابلیت ادیان، به آنها امکان میدهد که پشتوانههای فکری، فرهنگی و ارزشی لازم را برای پیروانشان فراهم آورند تا بتوانند در قالبهای جهانی یا منطقهای به اتحاد برسند و با نگرشی وسیع و فراتر از قالبهای سنتی حکومتهای بسته محلی، به کنش و واکنش نسبت به تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بپردازند. تجمعات فراملیتی در قالبهای دینی، مانند سازمان کنفرانس اسلامی،(1) میتوانند بر اقتصاد و سیاست و فرهنگ اعضای خود تأثیر شگرف داشته باشند و نیز امکان تأثیرگذاری جدی بر فرآیند جهانی سازی را دارند.
5 . گفتوگو میان ادیان در موضوعاتی مانند جهانیسازی، میتواند به کشف ظرفیتهای ادیان کمک کند. همچنین تجربههای مختلف پیروان ادیان گوناگون در نحوه برخورد با روند جهانی سازی و نیز همکاریهای دو یا چندجانبه ادیان در دفاع از ارزشها و فرهنگ خود، میتواند در برابر چالشهای جهانی سازی یاریرسان مؤمنان باشد. همانطور که آقای مسجد جامعی گفتند، مؤمنان به ادیان میتوانند حتی جایگاه «مرجعیت قانونی و حقوقی» جدیدی پیدا کنند.
______________________________
1. که البته اینک به هیچ روی در جایگاه مناسب خود نیست و از قابلیتهای فراوان خود بهره نمیگیرد
______________________________
نقش و اهمیت گفتوگوی دینی
هر چند جهانیشدن فرصتهایی را در اختیار دین قرار میدهد، اما میتوان گفت این پدیده مهمترین چالش برای دین در دوران معاصر است. گفتوگوی دینی در این میان میتواند به تمامی ادیان در این زمینه کمک کند.
مهمترین ویژگی جهانیشدن که احتمالاً بیشترین برخورد را با دین دارد، عبارت است از تأثیر و تأثر متقابل و نیز ضرورت یافتن تفسیری از دین که متناسب با دوران جهانیشدن و نیازها و اقتضاهای آن باشد.
دیگر نمیتوانیم برای حفظ دین تنها به همکیشان خود فکر کنیم و در صورتی موفق به حفظ دین خود خواهیم شد که پیروان دیگر ادیان نیز مجال و امکانی برای اعتقاد و عمل بر اساس دین خود داشته باشند. به عبارت دیگر برای پاسداری از آیین خود، مجبوریم به ایجاد جهانی بیندیشیم که در آن پیروان هر دینی عامل به دین خود باشند و آن جهانی مطلوب است که در آن معتقدان به هر دینی به اصول و مبانی خود پایبند باشند.
اگر این نکته پذیرفته شود، امکان عظیمی برای گفتوگو و همکاری فراهم خواهد شد و مهمتر آنکه زمینهای واقعی و مناسب و قابل پیشرفت برای تعاملهای نظری و عملی ایجاد خواهد کرد. ادامه گفتوگو صرفا با حسن نیت و اراده مثبت حاصل نمیآید، بلکه باید زمینهای ملموس و قابل توسعه برای آن ایجاد کرد.
نکته دوم به این باز میگردد که دین، تفسیری هماهنگ با ویژگیها و نیازهای دوران جهانیشدن ارائه دهد و این کاری است بسیار دقیق و دشوار که مورد ابتلای همگان است، اعم از اینکه در کشورهای صنعتی و ثروتمند زندگی کنند و یا در ممالک فقیر و در حال توسعه. نکته این است که حتی جوامع پیشرفته دوران قبل از جهانیشدن در مقایسه با بعد از آن جوامع بستهای بودهاند.
واقعیت دوران جهانیشدن چنین نگرشی را برنمیتابد. میباید نگرش جدیدی وجود داشته باشد و البته دین هم میباید تفسیر خاص خود را ارائه دهد. بدون شک اندیشه جدایی ناپذیری سرنوشت ادیان در دوران جدید و نیز تلاش در جهت همفکری بیشتر، برای یافتن پاسخهای مناسبتر به نیازهای نوین، به نوبه خود زمینه مساعد دیگری برای گفتوگوی بین دینی خواهد بود.
گفتوگوی دینی و توقعات متقابل
در اینکه هر دینی میباید تفسیر معاصرانه خود را با توجه به مجموع واقعیتها و ضرورتها عرضه دارد، بحثی نیست و این تفسیر به نفع آن دین پیروان آن همچنین ادیان دیگر و صلح و آرامش عمومی است، اما مسئله این است که هیچ دینی نمیتواند مغایر با اصول و مبانی و بدون استفاده از روشهای معتبر و قابل قبول خود، تفسیری عرضه دارد. در صورتی که دین نکات یاد شده را رعایت نکند، هیچ یک از تفسیرهای آن نخواهد توانست اکثریت پیروانش را جلب کند و حتی امکان پایداری و استمرار نخواهد داشت.
اینکه کدامین عناصر و یا روشها واجد اعتبار دینی است، در نهایت به نظام درونی خود آن دین برمیگردد و هیچ عامل دیگری در آن دخیل نیست.
اینکه دیگران از پیروان یک دین بخواهند دینشان را آنگونه که آنان توصیه میکنند، دریافته و تفسیر و تبلیغ کنند، قابل قبول و حتی قابل فهم نیست، چرا که برخلاف عقل سلیم و متدولوژی علمی و حتی در تعارض با «منطق گفتوگو» است.
زمینههای همکاری
هر چند، جهانیشدن مهمترین چالش برای دین در تاریخ معاصر است، ولی خود بهترین زمینه همکاری را فراهم میآورد. البته لازمه این همکاری نیل به فهم مشترکی از تهدید یا آنچه میتواند تهدید باشد، است.
در جهان کنونی، ما کمتر از هر دوره دیگری تعیینکننده تربیت و شخصیت فرزندان خویش هستیم. آنها در شرایطی کم و بیش بریده از تاریخ و فرهنگ خویش پرورش مییابند و مهمتر آنکه در پرتو تحولات عظیم مهندسی ژنتیک، معلوم نیست که انسان آینده چگونه خواهد بود.
مرجعیت قانونی در تمامی این موارد در حال رنگ باختن است، تا آنجا که به نظر میآید در آینده نزدیک با خلأ عمیقی در این زمینه مواجه خواهیم شد و این پدیده کاملاً جدیدی است.
واقعیت این است که هیچگاه چنین تحولات سرنوشتسازی صورت نگرفته و مهمتر آنکه هیچگاه ادیان تا بدین حد نسبت به تحولات علمی و فنآوری بیتفاوت نبودهاند.
با وجود اینکه امروزه گوشهای بیشتری آماده شنیدن سخن دین، دستکم در این موارد، هستند و اتفاقا دین به دلایلی روشن، به مراتب بیش از دیگران سخن و بلکه سخنانی برای گفتن دارد؛ همکاریهای دینی در این موارد میتواند بسیار مفید و مؤثر باشد. تهدیدهای جدید، تهدیدهایی جهانی و همگانی است و به همین ترتیب این نوع همکاریها میتواند به سود همگان باشد، چرا که با فراهم آوردن زمینهای ملموس جهت همکاریهای علمی و عملی، عملاً زمینه شناخت و تفاهم بیشتر را فراهم میآورد و نیز در برابر تهدیدهای یاد شده میایستد و تلاش میکند تا جایگاه «مرجعیت قانونی و حقوقی» را حفظ کند و مانع از آن شود که تحولات در خلأ قانونی به پیش رود.
اشاره
1. رابطه جهانیسازی و گفتوگوی ادیان موضوع سرنوشتساز قابل توجهی است و جناب مسجد جامعی به برخی زوایای آن پرداختهاند. این نکته که جهانیشدن، یا به تعبیر درستتر، جهانیسازی چالشی مهم برای دین، بلکه مهمترین چالش آن است، درست است؛ زیرا اقتضای جهانیسازی، کمرنگ شدن فرهنگها و سنتها و توسعه و ترویج فرهنگی است که با روح جهانیشدن سازگارتر است و این فرهنگ، فرهنگ لیبرال است. ازاینرو تحمیل فرهنگ لیبرال، موجب زوال فرهنگ، سنن و حتی اعتقادات دینی میشود.
2. زمانی جهانیشدن برای ادیان به فرصت تبدیل میشود که پیروان ادیان قادر به مهار آن باشند. مهار این فرآیند نیز زمانی امکانپذیر است که اولاً، طرحی از پیش طراحی شده به دست مخالفان ادیان نباشد و ثانیا، امکان و قدرت مهار آن از سوی پیروان ادیان وجود داشته باشد. به نظر میرسد در حال حاضر هیچیک از این دو شرط محقق نیست؛ زیرا جهانیشدن تعبیری فریبنده برای پروژهای هدایتشده از سوی سرمایهداری بینالمللی است و به هیچ روی به دیگران اجازه رشد و استفاده از فرصتها داده نمیشود. گزارش سالانه رئیس صندوق بینالمللی پول نشان میداد که در سالهایی که فرآیند جهانیشدن به پیش رفته است، کشورهای غنی چندین برابر کشورهای فقیر سود برده و رشد اقتصادی داشتهاند. همچنین در این گزارش به رشد فوقالعاده سرمایهداران بزرگ، از جمله سه سرمایهدار اول جهان، اشاره شده و گفته شده که رشد سرمایه آنان از بودجه کل بسیاری از کشورها بیشتر است. با این حساب نمیتوان فرآیند جهانیشدن را تنها یک روند طبیعی به حساب آورد، بلکه باید آن را یک طرح از پیش طراحی شده دانست.
شرط دوم نیز محقق نیست؛ زیرا بیش از 80% امکانات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهان در اختیار سرمایهدارانی است که از دین به عنوان ابزاری برای پیشبرد مقاصد خود استفاده میکنند و به هیچ روی اجازه توسعه مفاهیم و فرهنگ و سنن دینی را نمیدهند.
3. معنای سخن بالا استفاده نکردن از اندک فرصتهای پیش روی نیست، بلکه از باب ضرورت و لزوم تعامل با دیگران در صحنه بینالملل، چارهای جز بهرهگیری از زمینههای پدید آمده نیست و در کنار آن باید برای کم کردن تهدیدهای جهانیسازی و افزایش منافع آن برای پیروان ادیان تلاش کرد.
4. دین اسلام و نیز سایر ادیان، این توان را دارند که در قالبهای جهانی درآیند و با خرده فرهنگها درآمیزند. این قابلیت ادیان، به آنها امکان میدهد که پشتوانههای فکری، فرهنگی و ارزشی لازم را برای پیروانشان فراهم آورند تا بتوانند در قالبهای جهانی یا منطقهای به اتحاد برسند و با نگرشی وسیع و فراتر از قالبهای سنتی حکومتهای بسته محلی، به کنش و واکنش نسبت به تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بپردازند. تجمعات فراملیتی در قالبهای دینی، مانند سازمان کنفرانس اسلامی،(1) میتوانند بر اقتصاد و سیاست و فرهنگ اعضای خود تأثیر شگرف داشته باشند و نیز امکان تأثیرگذاری جدی بر فرآیند جهانی سازی را دارند.
5 . گفتوگو میان ادیان در موضوعاتی مانند جهانیسازی، میتواند به کشف ظرفیتهای ادیان کمک کند. همچنین تجربههای مختلف پیروان ادیان گوناگون در نحوه برخورد با روند جهانی سازی و نیز همکاریهای دو یا چندجانبه ادیان در دفاع از ارزشها و فرهنگ خود، میتواند در برابر چالشهای جهانی سازی یاریرسان مؤمنان باشد. همانطور که آقای مسجد جامعی گفتند، مؤمنان به ادیان میتوانند حتی جایگاه «مرجعیت قانونی و حقوقی» جدیدی پیدا کنند.
______________________________
1. که البته اینک به هیچ روی در جایگاه مناسب خود نیست و از قابلیتهای فراوان خود بهره نمیگیرد
______________________________