روح اسلامیت در عدالت است
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
رسالت، 10/12/81
به نظر میرسد مهمترین آسیب در بحث آسیبشناسی انقلاب اسلامی، در تئوریزه نشدن آن نهفته است. بر این اساس، به سؤالات اساسی مربوط به انقلاب اسلامی پاسخ داده نشده است، و به این دلیل، بسیاری از مواردی که تجربه شده، در حال فراموش شدن هستند؛ مانند حرکت جهاد سازندگی، بسیج، قرض الحسنه و...
روششناسی تحقیق در مورد انقلاب اسلامی باید چند ویژگی داشته باشد:
1. به ساختارها توجه داشته باشد.
2. به مکانیزمهای علّی توجه داشته باشد و آنها را از شرایط عادی متمایز کند.
3. سه عنصر شناخت، عاملیت و هنجارها را لحاظ کند.
نویسنده، در بحث از چرایی وقوع انقلاب اسلامی، اظهار میدارد: عامل علّی پیروزی انقلاب در تئوری ولایت فقیه است؛ اما عامل اعدادی بحران سیاسی، اقتصادی و بیعدالتیها و... است. نگاه این گفتار به ولایت فقیه، نگاهی متنی نیست، بلکه تاریخی است. هویت ایرانی به گونهای مؤید ولایت فقیه است. آن را یک اصل برتر میبیند. ولایت فقیه با هویت ایرانی سازگاری دارد. علت اصلی وقوع انقلاب اسلامی همین هویت دینی و ولایت فقیه است. در کنار تئوری ولایت فقیه تئوریهای دیگری مانند سوسیالیسم و ناسیونالیسم هم در آن زمان صاحب ادعا بودند، ولی نتوانستند دست به بسیج تودهها بزنند. زبانی که امام قدسسره بهکار گرفتند زبانی زیست جهانی و مبری از کلمات پیچیده است.
بحث ولایت فقیه پدیدهای طبیعی در تاریخ کشور ماست و اینطور نیست که امام قدسسره آن را اختراع کرده باشند. عدهای قائلاند که شیعیگری محصول تاریخ قبل از اسلام است، چون قبل از اسلام پادشاهی و... بوده است؛ اما برعکس، مطالعاتی که در حال انجام است، نشان میدهد که تأثر ما از دوران پیش از اسلام، به خاطر شیعه و دیدگاه اسلامی است.
آقای افروغ در ادامه به بحث پیرامون چگونگی وقوع انقلاب اسلامی میپردازد و مینویسد: برای پاسخ به چگونگی وقوع انقلاب اسلامی، باید به سؤالات زیر نیز پاسخ داد: 1. ریشهها و عوامل داخلی و خارجی وقوع انقلاب؛ 2. مکانیزم پیروزی انقلاب (نحوه سازماندهی و بسیج منابع مختلف)؛ 3. چرایی پیروزی انقلاب اسلامی؛ 4. اهداف و غایات انقلاب اسلامی.
در مورد ریشهها و عوامل داخلی انقلاب اسلامی تئوریهای زیادی مطرح شده است؛ نظریاتی مانند نظریه چارلز تیلی به عوامل ذیل اشاره کردهاند: 1. شکاف بین توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی؛ 2. شتابان بودن نرخ توسعه اقتصادی و رکود ناشی از آن و شکاف ایجادشده بین توقعات و امکانات؛ 3. گسست بین سنت و مدرنیسم؛ 4. استقرار نظام اجتماعی وابسته و غفلت از واکنشهای فرهنگی و ایجاد بحران هویت؛ 5 . فقدان عدالت و آزادی و فاصله گرفتن از فرهنگ و احکام اسلامی.
نویسنده در ادامه در مورد علل تئوریزه نشدن انقلاب به چهار علت اشاره میکند: 1. پیروزی زودرس انقلاب؛ 2. تصور غلط از انقلاب اسلامی و نگاه تمامیتخواه به دولت دینی و غفلت از نقش و رسالت نقادی توسط علما؛ 3. فقدان فقه اجتماعی و حکومتی (نه وابسته به حکومت، بلکه متناسب با نیازهای حکومت)؛ 4. رخداد جنگ.
آقای عماد افروغ در پایان مقاله خود بیش از 24 آسیب و آفت انقلاب اسلامی را برمیشمارد که از آن جمله عبارتاند از: جایگزینی پارادایم توسعه به جای پارادایم انقلاب که بعد از جنگ به وقوع پیوست؛ پاسخهای غیر دینی به سؤالات دینی جامعه؛ خَلط انقلاب اسلامی با سایر انقلابها؛ القای ترمیدور انقلاب؛ ورود ایسمهای سوخته غرب مانند مدرنیسم و لیبرالیسم؛ قدرتزدگی برخی روحانیون و دوری آنان از توقعات امام قدسسره و... .
به نظر میرسد مهمترین آسیب در بحث آسیبشناسی انقلاب اسلامی، در تئوریزه نشدن آن نهفته است. بر این اساس، به سؤالات اساسی مربوط به انقلاب اسلامی پاسخ داده نشده است، و به این دلیل، بسیاری از مواردی که تجربه شده، در حال فراموش شدن هستند؛ مانند حرکت جهاد سازندگی، بسیج، قرض الحسنه و...
روششناسی تحقیق در مورد انقلاب اسلامی باید چند ویژگی داشته باشد:
1. به ساختارها توجه داشته باشد.
2. به مکانیزمهای علّی توجه داشته باشد و آنها را از شرایط عادی متمایز کند.
3. سه عنصر شناخت، عاملیت و هنجارها را لحاظ کند.
نویسنده، در بحث از چرایی وقوع انقلاب اسلامی، اظهار میدارد: عامل علّی پیروزی انقلاب در تئوری ولایت فقیه است؛ اما عامل اعدادی بحران سیاسی، اقتصادی و بیعدالتیها و... است. نگاه این گفتار به ولایت فقیه، نگاهی متنی نیست، بلکه تاریخی است. هویت ایرانی به گونهای مؤید ولایت فقیه است. آن را یک اصل برتر میبیند. ولایت فقیه با هویت ایرانی سازگاری دارد. علت اصلی وقوع انقلاب اسلامی همین هویت دینی و ولایت فقیه است. در کنار تئوری ولایت فقیه تئوریهای دیگری مانند سوسیالیسم و ناسیونالیسم هم در آن زمان صاحب ادعا بودند، ولی نتوانستند دست به بسیج تودهها بزنند. زبانی که امام قدسسره بهکار گرفتند زبانی زیست جهانی و مبری از کلمات پیچیده است.
بحث ولایت فقیه پدیدهای طبیعی در تاریخ کشور ماست و اینطور نیست که امام قدسسره آن را اختراع کرده باشند. عدهای قائلاند که شیعیگری محصول تاریخ قبل از اسلام است، چون قبل از اسلام پادشاهی و... بوده است؛ اما برعکس، مطالعاتی که در حال انجام است، نشان میدهد که تأثر ما از دوران پیش از اسلام، به خاطر شیعه و دیدگاه اسلامی است.
آقای افروغ در ادامه به بحث پیرامون چگونگی وقوع انقلاب اسلامی میپردازد و مینویسد: برای پاسخ به چگونگی وقوع انقلاب اسلامی، باید به سؤالات زیر نیز پاسخ داد: 1. ریشهها و عوامل داخلی و خارجی وقوع انقلاب؛ 2. مکانیزم پیروزی انقلاب (نحوه سازماندهی و بسیج منابع مختلف)؛ 3. چرایی پیروزی انقلاب اسلامی؛ 4. اهداف و غایات انقلاب اسلامی.
در مورد ریشهها و عوامل داخلی انقلاب اسلامی تئوریهای زیادی مطرح شده است؛ نظریاتی مانند نظریه چارلز تیلی به عوامل ذیل اشاره کردهاند: 1. شکاف بین توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی؛ 2. شتابان بودن نرخ توسعه اقتصادی و رکود ناشی از آن و شکاف ایجادشده بین توقعات و امکانات؛ 3. گسست بین سنت و مدرنیسم؛ 4. استقرار نظام اجتماعی وابسته و غفلت از واکنشهای فرهنگی و ایجاد بحران هویت؛ 5 . فقدان عدالت و آزادی و فاصله گرفتن از فرهنگ و احکام اسلامی.
نویسنده در ادامه در مورد علل تئوریزه نشدن انقلاب به چهار علت اشاره میکند: 1. پیروزی زودرس انقلاب؛ 2. تصور غلط از انقلاب اسلامی و نگاه تمامیتخواه به دولت دینی و غفلت از نقش و رسالت نقادی توسط علما؛ 3. فقدان فقه اجتماعی و حکومتی (نه وابسته به حکومت، بلکه متناسب با نیازهای حکومت)؛ 4. رخداد جنگ.
آقای عماد افروغ در پایان مقاله خود بیش از 24 آسیب و آفت انقلاب اسلامی را برمیشمارد که از آن جمله عبارتاند از: جایگزینی پارادایم توسعه به جای پارادایم انقلاب که بعد از جنگ به وقوع پیوست؛ پاسخهای غیر دینی به سؤالات دینی جامعه؛ خَلط انقلاب اسلامی با سایر انقلابها؛ القای ترمیدور انقلاب؛ ورود ایسمهای سوخته غرب مانند مدرنیسم و لیبرالیسم؛ قدرتزدگی برخی روحانیون و دوری آنان از توقعات امام قدسسره و... .