آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

جام جم، 10/10/81
این مقاله به بیان ارتباط میان روشن‏فکر و دین می‏پردازد، و با اشاره به زادگاه اصلی واژه روشن‏فکری، که فرانسه قرن هیجدهم است، عدم توجه روشن‏فکران ایرانی را به ساخت‏های اجتماعی موجود در زادگاه این واژه، موجب ناکامی و انحراف جریان روشن‏فکری در ایران می‏داند. در ادامه، تعریف صحیح روشن‏فکر و روشن‏فکری ارائه می‏شود، و مؤلفه‏هایی از قبیلِ در فکرِ اصلاح واقعی بودن، به جای به انحراف کشیدن جامعه، و آرمان‏گرایی روشن‏فکر، برای روشن‏فکری اصیل معرفی می‏گردد.
تفاوت روشن‏فکر با دانشمند این است که درست است روشن‏فکر گاهی در محدوده علمی خاصی می‏اندیشد و حتی گاه اندیشه او در این حوزه، او را به ابداع و اختراع نیز سوق می‏دهد، ولی چنین فردی لزوما روشن‏فکر نیست، بلکه دانشمند است. روشن‏فکر در قالب و محدوده علمی خاصی نمی‏گنجد و فراتر از این محدودیت‏ها به کشف دردهای جوامع انسانی و بیان این دردها می‏پردازد. ازاین‏رو، کار روشن‏فکر کشف و بیان درد و نمایاندن راه درمان است، نه لزوما پی‏گیری امر درمان. چه، روشن‏فکر هرچند فکر روشنی دارد، لزوما دست‏های ورزیده‏ای برای اداره امور ندارد و چه بسا ورود روشن‏فکر به عرصه اجرا، خساراتی جبران‏ناپذیر به بار آورد.
در ادامه، نویسنده با برشمردن زمینه‏های لازم برای روشن‏فکری ـ از قبیل آگاهی و بصیرت، رهایی از حجاب‏ها و شهوات، هوشمندی، صبر، آشنایی با مصالح جامعه و اهل عمل بودن در قبال آرمان‏های خویش ـ چنین نتیجه می‏گیرد که با توجه به این زمینه‏ها دین و دینداری نه‏تنها هیچ منافاتی با روشن‏فکری ندارد، بلکه اساسا دین پشتوانه‏ای محکم برای روشن‏فکر و روشن‏فکری تلقی می‏شود.

تبلیغات