سیر تحول حجاب؛ بایدها و نبایدها
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
کیهان، 17/10/81
نویسنده پس از بیان مقدمهای در باب ضرورت حجاب به تحولات پوشش زنان در جهان میپردازد: به گواهی اسناد معتبر تاریخی، برخورداری از پوشش مناسب و پرهیز از بدننمایی و داشتن احساس شرم و مهم تلقی کردن عفت، صفت مشترکِ تقریبا تمام جوامع در طول تاریخ بوده است. این پافشاری بر پوشش مناسب در همه اعصار، فطری بودن میل به پوشش، و احساس نیاز به برخورداری از کرامت را به اثبات میرساند. البته تفاوتهای فراوانی در نوع پوشش جوامع مختلف، در طول تاریخ، به چشم میخورد که از اوضاع اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و... جوامع برمیخاسته است. پس از وقوع انقلاب صنعتی در اروپا، جهانبینی و نظام ارزشی حاکم بر جوامع غربی بهطور کلی دگرگون شد و تفسیر و تعریف جدیدی از جهان، انسان و ارزشها ارائه گشت. از آنجا که جهانبینی فرد در تمام جنبههای زندگی او تأثیر مستقیم دارد، این رویداد بر نوع پوشش زنان نیز اثر نهاد. در تعریف جدید از انسان، انجام هر کاری به او اجازه داده میشد؛ چرا که انسان و برآورده شدن خواستها و اِشباع غرایز او مبنای همه چیز دانسته میشد. در نتیجه این تغییر نگرش، دیگر به لباس به مثابه وسیله پوشش و حفظ عفت و آراستگی نگاه نمیشد، بلکه از آن به منزله ابزاری بهره گرفته شد که میتواند زیباییهای تن را هر چه بیشتر به نمایش بگذارد.
از سویی، تداوم حیات نظام سرمایهداری، در تولید و مصرف بیشتر است، و ازاینرو همه کوششها، در جهت داغ نگاه داشتن بازار مصرف است. از جمله اموری که مورد سوء استفاده این نظام اقتصادی واقع شده است، پوشش و نوع لباس زن و مرد غربی است. استعمارگران، پس از آنکه دریافتند یکی از موانع مهم در مسیر اهداف آنان در جوامع مختلف، اعم از اسلامی و غیراسلامی، پوشش مناسب رایج در این جوامع است، بر آن شدند که نوع پوشش مردم را در این جوامع تغییر دهند. آنان از این طریق دو هدف عمده را دنبال میکردند: فراهم ساختن زمینههای گسترش فساد و فحشا، و در نتیجه، بازماندن مردم از اندیشیدن به مصالح خویش؛ ایجاد بازار مناسب برای تولیدات کارخانجات غرب.
نویسنده پس از بیان مقدمهای در باب ضرورت حجاب به تحولات پوشش زنان در جهان میپردازد: به گواهی اسناد معتبر تاریخی، برخورداری از پوشش مناسب و پرهیز از بدننمایی و داشتن احساس شرم و مهم تلقی کردن عفت، صفت مشترکِ تقریبا تمام جوامع در طول تاریخ بوده است. این پافشاری بر پوشش مناسب در همه اعصار، فطری بودن میل به پوشش، و احساس نیاز به برخورداری از کرامت را به اثبات میرساند. البته تفاوتهای فراوانی در نوع پوشش جوامع مختلف، در طول تاریخ، به چشم میخورد که از اوضاع اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و... جوامع برمیخاسته است. پس از وقوع انقلاب صنعتی در اروپا، جهانبینی و نظام ارزشی حاکم بر جوامع غربی بهطور کلی دگرگون شد و تفسیر و تعریف جدیدی از جهان، انسان و ارزشها ارائه گشت. از آنجا که جهانبینی فرد در تمام جنبههای زندگی او تأثیر مستقیم دارد، این رویداد بر نوع پوشش زنان نیز اثر نهاد. در تعریف جدید از انسان، انجام هر کاری به او اجازه داده میشد؛ چرا که انسان و برآورده شدن خواستها و اِشباع غرایز او مبنای همه چیز دانسته میشد. در نتیجه این تغییر نگرش، دیگر به لباس به مثابه وسیله پوشش و حفظ عفت و آراستگی نگاه نمیشد، بلکه از آن به منزله ابزاری بهره گرفته شد که میتواند زیباییهای تن را هر چه بیشتر به نمایش بگذارد.
از سویی، تداوم حیات نظام سرمایهداری، در تولید و مصرف بیشتر است، و ازاینرو همه کوششها، در جهت داغ نگاه داشتن بازار مصرف است. از جمله اموری که مورد سوء استفاده این نظام اقتصادی واقع شده است، پوشش و نوع لباس زن و مرد غربی است. استعمارگران، پس از آنکه دریافتند یکی از موانع مهم در مسیر اهداف آنان در جوامع مختلف، اعم از اسلامی و غیراسلامی، پوشش مناسب رایج در این جوامع است، بر آن شدند که نوع پوشش مردم را در این جوامع تغییر دهند. آنان از این طریق دو هدف عمده را دنبال میکردند: فراهم ساختن زمینههای گسترش فساد و فحشا، و در نتیجه، بازماندن مردم از اندیشیدن به مصالح خویش؛ ایجاد بازار مناسب برای تولیدات کارخانجات غرب.