ابن خلدون و تجمل در حکومت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اطلاعات، 3/9/81
به نظر ابنخلدون، «تجمل» یکی از مهمترین دلایل سیر جوامع به سوی شهرنشینی و تمدن است. تجمل مورد بحث در مقدمه تاریخ را میتوان فزونی رفاه در معیشت دانست، بهگونهای که موجب پرداختن به نیازهای غیرضروری و غرقشدن در ناز و نعمت و آسایش گردد. حال سخن بر سر آن است که چگونه وضع معیشت حاکمان، تجملی و رفاهزده میشود، یا چگونه اخلاق و رسوم تجملخواهی در شیوه مدیریت ایشان پدید میآید، و سرانجام اینکه چنین امری چه نتایجی در تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ابنخلدون به بار میآورد. مقاله حاضر تجمل و رفاهزدگی را، هم در زندگی و معیشت شخصی حاکم و هم در شیوه حکومتداری و مدیریت آنان، بررسی میکند؛ چراکه تاریخ شاهد حاکمانی بوده است که خود زندگی سادهای داشتهاند، اما در مدیریت امور کشور و اموال عمومی و... گرفتار تشریفات بودهاند و یا نسبت به تجمل و رفاه زدگی زیردستان خویش تغافل میکردهاند.
از نظر ابنخلدون، مهمترین علت تجملخواهی را باید در خود روند توسعه مدنیت و میل به گسترش رفاه، صنعت و تجارت دانست. به عبارت دیگر، اگر دولت (سلطان) با هر انگیزهای، عزم خودآگاهانه بر مراقبت تجمل در حکومت نداشته باشد، از اقتضائات طبیعی توسعه شهرنشینی، که گسترش رفاه و فرهنگ بهرهمندی از لذتها و خوشیهای دنیا را درپی دارد، آن است که سلطان و دربار او نیز به این جریان تن دهند.
دومین علت را میتوان علاقه به تشبه و پیروی از حکومت پیشین دانست.
دو عاملی که بر شمرده شد، علل زمینه سازی هستند که کافی است تن دادن به خواستهای طبیعی و نفسانی انسان بدون در نظر آوردن ملاحظات سیاسی یا غایات شرعی به آنها اضافه شود تا تجمل و رفاهزدگی حاکمان در زندگی و نحوه مدیریت رخ نماید. در نظر ابنخلدون، هرگاه اسراف و تبذیر والیان در اموال، به زندگی تجملی و خوشگذرانه آنها اضافه شود، دوران زوال و انحطاط دولت آغاز میگردد.
نویسنده، در ادامه، به پیامدهای تجمل در حکومت از نگاه ابنخلدون پرداخته است: نخستین ثمره تجمل در زندگی و مدیریت حاکمان، در تغییر اخلاق و رسوم شخصی و حکومتی ایشان آشکار خواهد شد. این فرهنگ جدید، به سبب برخورداری حکومت از قدرت و عصبیت، در سطحی بالاتر از رفاه عمومی و یا در شکلی متفاوت با فرهنگ عموم است؛ اگر چنین باشد یا اگر با مبانی و شعارهایی که در ظاهر تبلیغ میشود، تعارض داشته باشد، بیشک بحران و تنشهای جدی در پی خواهد داشت. بروز سیاسی این امر، در شکل تشدید احساس تقابل و جدایی حاکمان از مردم و نیز تشدید خودکامگی و عصبیت حاکمان برای حفظ مقام خود خواهد بود.
ابنخلدون دومین پیامد (اجتماعی) تجمل در حکومت را تغییر فرهنگ معیشتی و عادتهای طبقات پایینتر مردم میداند. سومین پیامد آن نیز که جنبه اقتصادی دارد، نابهسامان شدن بنیانهای مالی و اقتصادی کشور است.
به نظر ابنخلدون، «تجمل» یکی از مهمترین دلایل سیر جوامع به سوی شهرنشینی و تمدن است. تجمل مورد بحث در مقدمه تاریخ را میتوان فزونی رفاه در معیشت دانست، بهگونهای که موجب پرداختن به نیازهای غیرضروری و غرقشدن در ناز و نعمت و آسایش گردد. حال سخن بر سر آن است که چگونه وضع معیشت حاکمان، تجملی و رفاهزده میشود، یا چگونه اخلاق و رسوم تجملخواهی در شیوه مدیریت ایشان پدید میآید، و سرانجام اینکه چنین امری چه نتایجی در تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ابنخلدون به بار میآورد. مقاله حاضر تجمل و رفاهزدگی را، هم در زندگی و معیشت شخصی حاکم و هم در شیوه حکومتداری و مدیریت آنان، بررسی میکند؛ چراکه تاریخ شاهد حاکمانی بوده است که خود زندگی سادهای داشتهاند، اما در مدیریت امور کشور و اموال عمومی و... گرفتار تشریفات بودهاند و یا نسبت به تجمل و رفاه زدگی زیردستان خویش تغافل میکردهاند.
از نظر ابنخلدون، مهمترین علت تجملخواهی را باید در خود روند توسعه مدنیت و میل به گسترش رفاه، صنعت و تجارت دانست. به عبارت دیگر، اگر دولت (سلطان) با هر انگیزهای، عزم خودآگاهانه بر مراقبت تجمل در حکومت نداشته باشد، از اقتضائات طبیعی توسعه شهرنشینی، که گسترش رفاه و فرهنگ بهرهمندی از لذتها و خوشیهای دنیا را درپی دارد، آن است که سلطان و دربار او نیز به این جریان تن دهند.
دومین علت را میتوان علاقه به تشبه و پیروی از حکومت پیشین دانست.
دو عاملی که بر شمرده شد، علل زمینه سازی هستند که کافی است تن دادن به خواستهای طبیعی و نفسانی انسان بدون در نظر آوردن ملاحظات سیاسی یا غایات شرعی به آنها اضافه شود تا تجمل و رفاهزدگی حاکمان در زندگی و نحوه مدیریت رخ نماید. در نظر ابنخلدون، هرگاه اسراف و تبذیر والیان در اموال، به زندگی تجملی و خوشگذرانه آنها اضافه شود، دوران زوال و انحطاط دولت آغاز میگردد.
نویسنده، در ادامه، به پیامدهای تجمل در حکومت از نگاه ابنخلدون پرداخته است: نخستین ثمره تجمل در زندگی و مدیریت حاکمان، در تغییر اخلاق و رسوم شخصی و حکومتی ایشان آشکار خواهد شد. این فرهنگ جدید، به سبب برخورداری حکومت از قدرت و عصبیت، در سطحی بالاتر از رفاه عمومی و یا در شکلی متفاوت با فرهنگ عموم است؛ اگر چنین باشد یا اگر با مبانی و شعارهایی که در ظاهر تبلیغ میشود، تعارض داشته باشد، بیشک بحران و تنشهای جدی در پی خواهد داشت. بروز سیاسی این امر، در شکل تشدید احساس تقابل و جدایی حاکمان از مردم و نیز تشدید خودکامگی و عصبیت حاکمان برای حفظ مقام خود خواهد بود.
ابنخلدون دومین پیامد (اجتماعی) تجمل در حکومت را تغییر فرهنگ معیشتی و عادتهای طبقات پایینتر مردم میداند. سومین پیامد آن نیز که جنبه اقتصادی دارد، نابهسامان شدن بنیانهای مالی و اقتصادی کشور است.