اخلاق معاصر در فلسفه مک اینتایر
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ابرار، 17/7/81
مقاله، با نگاهی بسیار کلی و گذرا، دیدگاههای مکاینتایر در باب فلسفه اخلاق را بررسی میکند. او از پیروان اخلاق فضیلتمدارانه است. به نظر او، فلسفه سیاسی و اخلاقی معاصر ترکیبی است از تکههایی ناسازگار از اخلاق خداگرای یهودی ـ مسیحی که به شدت سکولاریزه شدهاند. ازاینرو، این نظام اخلاقی از درون ازهمگسیخته و، به لحاظ نظری، غیرمنسجم است. مکاینتایر در جستوجوی تکههایی از اخلاق است که در جوامع بهدورمانده از دنیای مدرن دیده میشود. چون این نظامها میتوانند مفاهیم یکدیگر را بازخوانی کنند، لذا امکان توافق یا اختلاف در آنها ممکن است؛ زیرا توافق و اختلاف عقلانی تنها در چارچوب و پارادایم ثابت ممکن است. بر اساس این نظریه، روششناسی او در فلسفه اخلاق، مراجعه به تاریخ و فلسفه است. او نظریهای را برتر میداند که بتواند نقاط ضعف و قوت روشهای دیگر را بهخوبی تبیین کند. به نظر مکاینتایر، اخلاق ارسطویی در دولتشهرهای یونان باستان امری یکپارچه و عقلانی است و بر رابطه میان سه عنصر زیر مبتنی است: (1) برداشت ارسطو از انسان؛ (2) توصیههایی در جهت تحقق طبیعت ذاتی انسانها و (3) آرمان علوّ بشری. اما اهداف مابعدالطبیعه غایتانگارانه ارسطویی، هدف یکپارچه برای زندگی مدرن را نفی میکند. ازاینرو، آشتی سه عنصر فوق و انسجام آنها ناممکن است. او در پی قرائتی جدید از غایت همهجانبه حیات انسانی و احیای دولتشهرهای یونانی است که با یک فهممشترک یکپارچه شدهاند. مکاینتایر از منتقدان لیبرالیسم است و این مکتب را، مانند هر مکتب دیگری، فاقد صلاحیت علمی برای حلوفصل درگیریها میداند.
مقاله، با نگاهی بسیار کلی و گذرا، دیدگاههای مکاینتایر در باب فلسفه اخلاق را بررسی میکند. او از پیروان اخلاق فضیلتمدارانه است. به نظر او، فلسفه سیاسی و اخلاقی معاصر ترکیبی است از تکههایی ناسازگار از اخلاق خداگرای یهودی ـ مسیحی که به شدت سکولاریزه شدهاند. ازاینرو، این نظام اخلاقی از درون ازهمگسیخته و، به لحاظ نظری، غیرمنسجم است. مکاینتایر در جستوجوی تکههایی از اخلاق است که در جوامع بهدورمانده از دنیای مدرن دیده میشود. چون این نظامها میتوانند مفاهیم یکدیگر را بازخوانی کنند، لذا امکان توافق یا اختلاف در آنها ممکن است؛ زیرا توافق و اختلاف عقلانی تنها در چارچوب و پارادایم ثابت ممکن است. بر اساس این نظریه، روششناسی او در فلسفه اخلاق، مراجعه به تاریخ و فلسفه است. او نظریهای را برتر میداند که بتواند نقاط ضعف و قوت روشهای دیگر را بهخوبی تبیین کند. به نظر مکاینتایر، اخلاق ارسطویی در دولتشهرهای یونان باستان امری یکپارچه و عقلانی است و بر رابطه میان سه عنصر زیر مبتنی است: (1) برداشت ارسطو از انسان؛ (2) توصیههایی در جهت تحقق طبیعت ذاتی انسانها و (3) آرمان علوّ بشری. اما اهداف مابعدالطبیعه غایتانگارانه ارسطویی، هدف یکپارچه برای زندگی مدرن را نفی میکند. ازاینرو، آشتی سه عنصر فوق و انسجام آنها ناممکن است. او در پی قرائتی جدید از غایت همهجانبه حیات انسانی و احیای دولتشهرهای یونانی است که با یک فهممشترک یکپارچه شدهاند. مکاینتایر از منتقدان لیبرالیسم است و این مکتب را، مانند هر مکتب دیگری، فاقد صلاحیت علمی برای حلوفصل درگیریها میداند.