نقش روی گردانی از مذهب در انحطاط سیاسی حکومت ها از دیدگاه ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
صدای عدالت، 17/7/81
ابنخلدون دین را یکی از راههای ایجاد حکومت و دوام آن میداند. به عقیده او، تنها راه استقرار دولت، قهر و غلبه است و این امر از طریق عصبیت و یکپارچگی مردم ممکن میگردد، و دین میتواند با ایجاد وحدت کلمه و عصبیت، حکومت ایجاد کند. در حکومت دینی، مردم به حق و راستی میگرایند و باطل را رها میکنند و این امر، موجب عظمت و توسعه دولتها میگردد.
ابنخلدون برای اثبات مدعاهای خویش، دولتهای لمتونه و موحدون را مثال میزند که با تکیه بر وحدت دینی توانستند بر قبیلههای مختلف فایق آیند. تأکید ابن خلدون بر عصبیت تا آنجاست که حتی دعوت دینی را، حتی اگر حق باشد، بدون عامل عصبیت نافرجام میداند.
نقش دین در دوام دولت، بهواسطه دستورهای دین است. دین مانع فساد اخلاقی، فساد اقتصادی و بیعدالتی میشود و برعکس، اگر تجملگرایی رایج گردد، به دلیل اینکه تأمین آن تنها از راههای غیرمشروع ممکن است، دین به کناری نهاده میشود. حکومتها از دید ابنخلدون، بعد از پیروزی، دوران خودکامگی، دوران آسودگی، دوران مسالمتجویی و دوران اسراف را سپری میکنند. در این مرحله اخیر، تکیه حکومتها به جای شایستگان، بر بدکاران و ندیمان خواهد بود و دوستان از حاکمان جدا میشوند و بهواسطه تبذیرها، حقوقی به سربازان و لشکریان پرداخت نمیگردد.
این مسائل، وحدت کلمه را از میان میبرد و حکومت را به زوال میکشاند. ابنخلدون که فردی واقعگراست، دوری از شریعت آغازین را عامل انحطاط امت اسلامی میداند و معتقد است در چنین زمانی که حکومت شرعی پایان یافته است، باید سیاست عقلی را برگزید که در آن، نقش سیاسی مذهب مورد توجه است
ابنخلدون دین را یکی از راههای ایجاد حکومت و دوام آن میداند. به عقیده او، تنها راه استقرار دولت، قهر و غلبه است و این امر از طریق عصبیت و یکپارچگی مردم ممکن میگردد، و دین میتواند با ایجاد وحدت کلمه و عصبیت، حکومت ایجاد کند. در حکومت دینی، مردم به حق و راستی میگرایند و باطل را رها میکنند و این امر، موجب عظمت و توسعه دولتها میگردد.
ابنخلدون برای اثبات مدعاهای خویش، دولتهای لمتونه و موحدون را مثال میزند که با تکیه بر وحدت دینی توانستند بر قبیلههای مختلف فایق آیند. تأکید ابن خلدون بر عصبیت تا آنجاست که حتی دعوت دینی را، حتی اگر حق باشد، بدون عامل عصبیت نافرجام میداند.
نقش دین در دوام دولت، بهواسطه دستورهای دین است. دین مانع فساد اخلاقی، فساد اقتصادی و بیعدالتی میشود و برعکس، اگر تجملگرایی رایج گردد، به دلیل اینکه تأمین آن تنها از راههای غیرمشروع ممکن است، دین به کناری نهاده میشود. حکومتها از دید ابنخلدون، بعد از پیروزی، دوران خودکامگی، دوران آسودگی، دوران مسالمتجویی و دوران اسراف را سپری میکنند. در این مرحله اخیر، تکیه حکومتها به جای شایستگان، بر بدکاران و ندیمان خواهد بود و دوستان از حاکمان جدا میشوند و بهواسطه تبذیرها، حقوقی به سربازان و لشکریان پرداخت نمیگردد.
این مسائل، وحدت کلمه را از میان میبرد و حکومت را به زوال میکشاند. ابنخلدون که فردی واقعگراست، دوری از شریعت آغازین را عامل انحطاط امت اسلامی میداند و معتقد است در چنین زمانی که حکومت شرعی پایان یافته است، باید سیاست عقلی را برگزید که در آن، نقش سیاسی مذهب مورد توجه است