خاستگاه نواندیشی و اصلاحات دینی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
رسالت، 17/7/81
این گفتوگو درباره کتابی است از آقای محمد رضایی با عنوان خاستگاه نواندیشی و اصلاحات دینی که در مقام پاسخ به شبهات آقای محمد مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش نگاشته شده است. وی نواندیشی دینی را بر دو قسم میداند: 1. نواندیشیهای مبتنی بر قرآن و سنت قطعیه؛ 2. نواندیشیهای برخاسته از مسیحیت و جهان غرب، که بعضی از آنها تنها در همان بستر مسیحیت کارا میباشند. به اعتقاد ایشان، برخی از روشنفکران، این نوع نواندیشی دینی را از متکلمان مسیحی، همچون شلایرماخر، گرفته و بدون تأمّل، بر اسلام تطبیق کردهاند. به عنوان نمونه، آقای مجتهد شبستری به تبعیت از شلایر ماخر میگوید: حقیقت دین، تجربه دینی، یعنی تجربه ناشی از حضور هر شخص در برابر مرکز الوهیت و خدای خود است. این تجربه، در قالب ایدهها و عقاید تفسیر میشود و این تفسیرها نیز اعمال و شعائر را توجیه میکنند. هر انسانی با انسان دیگر متفاوت است؛ پس تجربهها و، به تبع، عقاید و مناسکش نیز میتواند تفاوت داشته باشد. این نظریه را شلایرماخر در واکنش به تعارض بین کتاب مقدس و علوم تجربی مطرح کرد، و با آموزههای اسلام تطبیق نمیکند. ارائه نکردن معیاری مشخص برای حقانیت تجربه دینی - به فرضِ معیار بودن تجربه دینی - و تأکید بر تفاوت انسانها و اصالت تجربه همه آنها و سایر آنچه ایشان ذکر کردهاند، لوازمی دارد که یک مسلمان نمیتواند آنها را بپذیرد. از جمله میتوان گفت: اصالت هر تجربهای به معنای حقانیت همه ادیان و مکاتب، حتی بتپرستی، است و دیگر آنکه چون تجربههای انسان امروزی به دلیل تفاوتش با انسان گذشته فرق دارد، پس تفسیرهایش نیز متفاوت خواهد بود. در نتیجه، قرآن و سنت برای ما حجیت نخواهند داشت و نیز مناسک و شعائری که پیامبر آورده است، در حق ما لازمالاتباع نیست
این گفتوگو درباره کتابی است از آقای محمد رضایی با عنوان خاستگاه نواندیشی و اصلاحات دینی که در مقام پاسخ به شبهات آقای محمد مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش نگاشته شده است. وی نواندیشی دینی را بر دو قسم میداند: 1. نواندیشیهای مبتنی بر قرآن و سنت قطعیه؛ 2. نواندیشیهای برخاسته از مسیحیت و جهان غرب، که بعضی از آنها تنها در همان بستر مسیحیت کارا میباشند. به اعتقاد ایشان، برخی از روشنفکران، این نوع نواندیشی دینی را از متکلمان مسیحی، همچون شلایرماخر، گرفته و بدون تأمّل، بر اسلام تطبیق کردهاند. به عنوان نمونه، آقای مجتهد شبستری به تبعیت از شلایر ماخر میگوید: حقیقت دین، تجربه دینی، یعنی تجربه ناشی از حضور هر شخص در برابر مرکز الوهیت و خدای خود است. این تجربه، در قالب ایدهها و عقاید تفسیر میشود و این تفسیرها نیز اعمال و شعائر را توجیه میکنند. هر انسانی با انسان دیگر متفاوت است؛ پس تجربهها و، به تبع، عقاید و مناسکش نیز میتواند تفاوت داشته باشد. این نظریه را شلایرماخر در واکنش به تعارض بین کتاب مقدس و علوم تجربی مطرح کرد، و با آموزههای اسلام تطبیق نمیکند. ارائه نکردن معیاری مشخص برای حقانیت تجربه دینی - به فرضِ معیار بودن تجربه دینی - و تأکید بر تفاوت انسانها و اصالت تجربه همه آنها و سایر آنچه ایشان ذکر کردهاند، لوازمی دارد که یک مسلمان نمیتواند آنها را بپذیرد. از جمله میتوان گفت: اصالت هر تجربهای به معنای حقانیت همه ادیان و مکاتب، حتی بتپرستی، است و دیگر آنکه چون تجربههای انسان امروزی به دلیل تفاوتش با انسان گذشته فرق دارد، پس تفسیرهایش نیز متفاوت خواهد بود. در نتیجه، قرآن و سنت برای ما حجیت نخواهند داشت و نیز مناسک و شعائری که پیامبر آورده است، در حق ما لازمالاتباع نیست