اسلام سیاسی و آینده
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نویسنده، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را موجب مطرح شدن مجدد اسلام سیاسی دانسته است و عوامل گوناگونی را در تحقق آن مؤثر میداند؛ از جمله میتوان به قدرت مخالفت و ستمستیزی مکتب تشیع در برابر قدرتهای مادی و دنیایی اشاره کرد که میتواند کشمکشهای سیاسی رادر قالب مذهبی بریزد. برداشت امام خمینی از ولایت فقیه توانست برای نخستین بار در تاریخ تشیع، حکومت مستقیم عالمان شیعی را به بار آورد.
نویسنده، در ادامه، این پرسش را مطرح میکند که آیا این روند روبهجلو همچنان دوام خواهد یافت یا آنگونه که برخی از نویسندگان غربی باور دارند، اسلام سیاسی شکست خواهد خورد؟ آیا باید همین بینش را ادامه دهیم یا اینکه باید طرحی نو دراندازیم؟ پرسشهایی از این دست، پیش روی ماست که پاسخ به آنها میتواند نمایانگر راه آینده و مسیر پیش پای اسلام گرایان در ایران و دیگر کشورهای اسلامی باشد. نویسنده، در پاسخ به این پرسشها، چند نکته را مطرح کرده است و در همین راستا، دیدگاه برخی از نویسندگان غربی را نیز نقد میکند.
1. پارهای از نویسندگان غربی تمایل اسلامگرایان به سوی آرمانهایی مانند دموکراسی، حقوق بشر و... را نشانه افول اسلام سیاسی میدانند و مردمسالاری دینی را با پایان اسلامگرایی برابر میشمارند. این دیدگاه، غیرواقعبینانه و نتیجه دور بودن از فضای شکلگرفته در ایران است؛ چرا که ارائه دیدگاههای جدید، به معنای فاصله گرفتن از اسلام و آرمان امام خمینی نیست، بلکه نشانگر ظرفیت ایدئولوژی دینی برای ارائه فهمهای جدید است. ازاینرو، نگاه مردمسالارانه به دین نیز با استناد به مفاهیم دینی و سخنان امام خمینی است. همچنین باید به تفاوت میان اسلامگرایان ـ از جنبههای مختلفی مانند تفاوت تاریخی، جفرافیایی، فرهنگی و حتی مذهبی ـ توجه کرد.
2. برای پویایی راه و امید به آینده، باید از همان جایی آغاز کرد که تئوری انقلاب در اسلام و اسلام سیاسی آغاز شد؛ یعنی از بازسازی و بازخوانی فهم دینی. ازاینرو، در ادامه مسیر نیز باید دید تا چه مقدار دین میتواند موجب امیدآفرینی باشد. اگر بتوان با پایبندی به تعهدات ایدئولوژیک، همراه با پشتوانههای فکری ایدئولوژی نشاطآفرین، به عقلانیت، خردباوری، نهادینگی سیاسی و بازاندیشی واقعبینانه و کارشناسانه نصوص دینی روی آورد، این ایده در آینده نیز همچنان به روند تکاملی خود ادامه خواهد داد.
3. رواج اسلام سیاسی در پاسخ به یکی از پرسشهای اساسی متفکران اسلامی بود که چرا مسلمانان عقب ماندهاند. به نظر میرسد، در ادامه، باید مسلمانان به این مسئله اساسیتر بپردازند که چه کنیم که دیگر عقبتر نمانیم و چگونه باید به سمت جلو گام برداریم.
4. یکی از پیامهای انقلاب اسلامی معنویت بود؛ آنهم در جهانی که به مادیت و بیگانگی از خود و.. دچار است. ازاینرو، انقلاب اسلامی مورد توجه پستمدرنها قرار گرفت. آیا این روند ادامه خواهد یافت و همچنان بر پیام معنویتگرایانه تأکید خواهد شد؟ آنچه مهم است طرح این اندیشه در مقابل دنیای بیچون و چرای مدرنیته است. جهان در جستوجوی معنویت است و دستکم پیشنهاد و طرح ایران میتواند یکی از گزینههای انتخابی برای راه آینده بشر باشد.
نویسنده، در ادامه، این پرسش را مطرح میکند که آیا این روند روبهجلو همچنان دوام خواهد یافت یا آنگونه که برخی از نویسندگان غربی باور دارند، اسلام سیاسی شکست خواهد خورد؟ آیا باید همین بینش را ادامه دهیم یا اینکه باید طرحی نو دراندازیم؟ پرسشهایی از این دست، پیش روی ماست که پاسخ به آنها میتواند نمایانگر راه آینده و مسیر پیش پای اسلام گرایان در ایران و دیگر کشورهای اسلامی باشد. نویسنده، در پاسخ به این پرسشها، چند نکته را مطرح کرده است و در همین راستا، دیدگاه برخی از نویسندگان غربی را نیز نقد میکند.
1. پارهای از نویسندگان غربی تمایل اسلامگرایان به سوی آرمانهایی مانند دموکراسی، حقوق بشر و... را نشانه افول اسلام سیاسی میدانند و مردمسالاری دینی را با پایان اسلامگرایی برابر میشمارند. این دیدگاه، غیرواقعبینانه و نتیجه دور بودن از فضای شکلگرفته در ایران است؛ چرا که ارائه دیدگاههای جدید، به معنای فاصله گرفتن از اسلام و آرمان امام خمینی نیست، بلکه نشانگر ظرفیت ایدئولوژی دینی برای ارائه فهمهای جدید است. ازاینرو، نگاه مردمسالارانه به دین نیز با استناد به مفاهیم دینی و سخنان امام خمینی است. همچنین باید به تفاوت میان اسلامگرایان ـ از جنبههای مختلفی مانند تفاوت تاریخی، جفرافیایی، فرهنگی و حتی مذهبی ـ توجه کرد.
2. برای پویایی راه و امید به آینده، باید از همان جایی آغاز کرد که تئوری انقلاب در اسلام و اسلام سیاسی آغاز شد؛ یعنی از بازسازی و بازخوانی فهم دینی. ازاینرو، در ادامه مسیر نیز باید دید تا چه مقدار دین میتواند موجب امیدآفرینی باشد. اگر بتوان با پایبندی به تعهدات ایدئولوژیک، همراه با پشتوانههای فکری ایدئولوژی نشاطآفرین، به عقلانیت، خردباوری، نهادینگی سیاسی و بازاندیشی واقعبینانه و کارشناسانه نصوص دینی روی آورد، این ایده در آینده نیز همچنان به روند تکاملی خود ادامه خواهد داد.
3. رواج اسلام سیاسی در پاسخ به یکی از پرسشهای اساسی متفکران اسلامی بود که چرا مسلمانان عقب ماندهاند. به نظر میرسد، در ادامه، باید مسلمانان به این مسئله اساسیتر بپردازند که چه کنیم که دیگر عقبتر نمانیم و چگونه باید به سمت جلو گام برداریم.
4. یکی از پیامهای انقلاب اسلامی معنویت بود؛ آنهم در جهانی که به مادیت و بیگانگی از خود و.. دچار است. ازاینرو، انقلاب اسلامی مورد توجه پستمدرنها قرار گرفت. آیا این روند ادامه خواهد یافت و همچنان بر پیام معنویتگرایانه تأکید خواهد شد؟ آنچه مهم است طرح این اندیشه در مقابل دنیای بیچون و چرای مدرنیته است. جهان در جستوجوی معنویت است و دستکم پیشنهاد و طرح ایران میتواند یکی از گزینههای انتخابی برای راه آینده بشر باشد.