پارادایم گفت و گوی فرهنگ ها
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این مقاله، پس از مرورى اجمالى بر نظریه «برخورد تمدنها» به طرح «گفت و گوى تمدنها یا فرهنگها» مىپردازد . نویسنده قائل است در این طرح، که مىتوان از آن به پارادایم گفتوگوى فرهنگها یاد کرد، سلسله مراتب برترى و فروترى فرهنگها در هم شکسته مىشود و فرهنگها در فراگردى گفت و گویى، و نه دیالکتیکى، قرار خواهند گرفت .
طراح گفت و گوى میان فرهنگها، این گفتوگو را بر پایه قرائتخاصى از انسان قرار مىدهد که در آن، آدمى موجودى اجتماعى و در متن جامعه است . فرضیه انسانشناختى خاتمى بر جنبه جمعى وجود انسان پىریزى شده و در واقع، دریافتى انسانگرا از آن را در خود جاى داده است . بر این اساس، خاتمى معتقد است که تنها آن بخش از فرهنگها و تمدنها توانستهاند به حیات خود ادامه دهند که داراى «قدرت مبادله» و «گفتن» و «شنیدن» بودهاند . سرنوشت جهان ما، در آغاز هزاره سوم، سرنوشتى واحد خواهد بود، و براى اینکه سرنوشتى عادلانه و سعادتمندانه داشته باشیم، چارهاى جز گفتوگو در میان فرهنگها و تمدنهاى مختلف و جود ندارد .
جهان، با ورود به عصر رسانهها و شکلگیرى جامعه اطلاعاتى، دوران جدیدى را آغاز کرده است . در «نظام نوین جهانى» در کنار سخن غرب، صداى دیگر فرهنگها نیز به گوش مىرسد . احتمالا رساترین واژهاى که مىتواند موقعیت جهان را با ظهور اصلىترین دستاورد انقلاب انفورماتیک، یعنى ابرشاهراه اطلاعاتى، (1) تبیین کند، مرکززدایى است .
خاتمى، با عنایتبه چندآوایى بودن جهان در عصر رسانهها و شکلگیرى جامعه اطلاعاتى، در تبیین تئورى گفتوگوى فرهنگها و تمدنها، به درونمایه مقوله گفتوگو اشاره مىکند و با تعبیرى هرمنوتیکى از آن، که در برگیرنده دو طرف مکالمه است، و با تثبیت و اجراى آن به شکل مفاهمه (فهم پذیرى سخنان دو طرف نسبتبه هم) مىگوید: «گفت و گوى فرهنگها و تمدنها، علاوه بر «گفتن» مستلزم «شنیدن» نیز هست . شنیدن فضیلتى است که باید آن را کسب کرد .»
گفت و گوى تمدنها مستلزم شنیدن از سایر تمدنها و فرهنگهاست و اهمیتشنیدن از سایرین، اگر بیش از گفتن نباشد، قطعا کمتر نیست . خاتمى بر پایه این نگره، غرب را به خضوع در برابر فرهنگهاى دیگر دعوت مىکند و آنها را براى شنیدن صداى اقلیتهایى که تاکنون مظاهر امپرالیستى دنیاى مدرن آنها را عقب رانده است، آماده مىکند .
پىنوشت:
جهان، با ورود به عصر رسانهها و شکلگیرى جامعه اطلاعاتى، دوران جدیدى را آغاز کرده است . در «نظام نوین جهانى» در کنار سخن غرب، صداى دیگر فرهنگها نیز به گوش مىرسد . احتمالا رساترین واژهاى که مىتواند موقعیت جهان را با ظهور اصلىترین دستاورد انقلاب انفورماتیک، یعنى ابرشاهراه اطلاعاتى، (1) تبیین کند، مرکززدایى است .
خاتمى، با عنایتبه چندآوایى بودن جهان در عصر رسانهها و شکلگیرى جامعه اطلاعاتى، در تبیین تئورى گفتوگوى فرهنگها و تمدنها، به درونمایه مقوله گفتوگو اشاره مىکند و با تعبیرى هرمنوتیکى از آن، که در برگیرنده دو طرف مکالمه است، و با تثبیت و اجراى آن به شکل مفاهمه (فهم پذیرى سخنان دو طرف نسبتبه هم) مىگوید: «گفت و گوى فرهنگها و تمدنها، علاوه بر «گفتن» مستلزم «شنیدن» نیز هست . شنیدن فضیلتى است که باید آن را کسب کرد .»
گفت و گوى تمدنها مستلزم شنیدن از سایر تمدنها و فرهنگهاست و اهمیتشنیدن از سایرین، اگر بیش از گفتن نباشد، قطعا کمتر نیست . خاتمى بر پایه این نگره، غرب را به خضوع در برابر فرهنگهاى دیگر دعوت مىکند و آنها را براى شنیدن صداى اقلیتهایى که تاکنون مظاهر امپرالیستى دنیاى مدرن آنها را عقب رانده است، آماده مىکند .
پىنوشت:
1. internet.
همشهرى ، 14/6/81