آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

در تحلیل جریاناتى که در طول تاریخ، سرنوشت جوامع بشرى را دستخوش دگرگونى ساخته‏اند، نقش عناصر نخبه بسیار برجسته است . اینان، که در جامعه‏شناسى به عنوان کارگزاران تغییر شناخته مى‏شوند، کسانى هستند که از توانایى تاثیر گذارى ویژه‏اى برخوردارند و آهنگ تحولات را عمیقا تحت تاثیر قرار مى‏دهند . با تامل در نهج‏البلاغه، تحلیل‏هاى جامعى در باب تحولات اجتماعى مى‏یابیم که به بررسى نقش عناصر تعیین‏کننده در این تحولات مى‏پردازند .

نخبگانى که در نهج البلاغه، به عنوان عناصر تغییر و تحول جامعه مورد توجه‏اند، گروه‏هاى مختلفى را شامل مى‏شوند: گاه بر نقش برجسته انبیاى الاهى، به‏ویژه پیامبر اسلام، تاکید مى‏شود; در مواردى، امام از اثر و نقش حیاتى خود به عنوان امام سخن مى‏گوید; و در مواردى دیگر، از نقش‏آفرینان تحولات جامعه تحت عنوان «اخیار و صلحا» یاد کرده‏اند . از سوى دیگر، در بخش‏هایى از نهج‏البلاغه، نقش مهم و حساس منافقان، افراد فرصت طلب، و شیاد، و شگردهاى آنان بازگو شده است .
امام معتقدند تاثیر گذارى پیامبر در جامعه جاهلى حجاز از دو طریق عمده صورت مى‏گرفت:
1 . فرهنگ سازى و ارائه الگوهاى دینى که از آیات و بنیات الاهى گرفته شده است;
2 . رهبرى و هدایت مردم و اجراى احکامى که موجب رشد و تکامل جامعه مى‏گردد .
نقش خود امام نیز تداوم حرکت اصلاحى پیامبر معرفى شده است . از آن جا که فراز و نشیب‏هاى جامعه همواره استعداد فروپاشى یک نظام، و شکست‏یک حرکت را دارد، حفظ دستاوردها و نتایج‏یک حرکت تاریخى محتاج قیام و تلاش فداکارانه کسانى است که از عهده چنین مهمى برمى‏آیند . از همین روست که حضور و تلاش نیکان و صالحان براى جامعه سرنوشت‏ساز است .
امام همواره از فقدان یا کمبود چنین افرادى در کنار خود افسوس مى‏خورد و این فقدان و کمبود را موجب انحطاط و فساد جامعه مى‏داند .
نویسنده مقاله، در ادامه، به نقش منافقان و افراد جاه‏طلب و خودخواه در مسیر تحولات جامعه مى‏پردازد . منافقان از دروغ و تهمت و تخریب شخصیت دیگران ابایى ندارند و از این طریق، در صدد جلب منفعت‏خویش‏اند . گروه دوم نیز توانایى و برترى خود را، نه در جهت اهداف و مصالح جامعه، که در جهت مخالف به‏کار مى‏گیرند . اینان با بهره‏گیرى از توانایى و استعداد خود در زمینه رهبرى فکرى دیگران، موجب گمراهى آنان مى‏شوند .
حیات نو ، 28/6/81

تبلیغات