نخبگان از منظر نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در تحلیل جریاناتى که در طول تاریخ، سرنوشت جوامع بشرى را دستخوش دگرگونى ساختهاند، نقش عناصر نخبه بسیار برجسته است . اینان، که در جامعهشناسى به عنوان کارگزاران تغییر شناخته مىشوند، کسانى هستند که از توانایى تاثیر گذارى ویژهاى برخوردارند و آهنگ تحولات را عمیقا تحت تاثیر قرار مىدهند . با تامل در نهجالبلاغه، تحلیلهاى جامعى در باب تحولات اجتماعى مىیابیم که به بررسى نقش عناصر تعیینکننده در این تحولات مىپردازند .
نخبگانى که در نهج البلاغه، به عنوان عناصر تغییر و تحول جامعه مورد توجهاند، گروههاى مختلفى را شامل مىشوند: گاه بر نقش برجسته انبیاى الاهى، بهویژه پیامبر اسلام، تاکید مىشود; در مواردى، امام از اثر و نقش حیاتى خود به عنوان امام سخن مىگوید; و در مواردى دیگر، از نقشآفرینان تحولات جامعه تحت عنوان «اخیار و صلحا» یاد کردهاند . از سوى دیگر، در بخشهایى از نهجالبلاغه، نقش مهم و حساس منافقان، افراد فرصت طلب، و شیاد، و شگردهاى آنان بازگو شده است .
امام معتقدند تاثیر گذارى پیامبر در جامعه جاهلى حجاز از دو طریق عمده صورت مىگرفت:
1 . فرهنگ سازى و ارائه الگوهاى دینى که از آیات و بنیات الاهى گرفته شده است;
2 . رهبرى و هدایت مردم و اجراى احکامى که موجب رشد و تکامل جامعه مىگردد .
نقش خود امام نیز تداوم حرکت اصلاحى پیامبر معرفى شده است . از آن جا که فراز و نشیبهاى جامعه همواره استعداد فروپاشى یک نظام، و شکستیک حرکت را دارد، حفظ دستاوردها و نتایجیک حرکت تاریخى محتاج قیام و تلاش فداکارانه کسانى است که از عهده چنین مهمى برمىآیند . از همین روست که حضور و تلاش نیکان و صالحان براى جامعه سرنوشتساز است .
امام همواره از فقدان یا کمبود چنین افرادى در کنار خود افسوس مىخورد و این فقدان و کمبود را موجب انحطاط و فساد جامعه مىداند .
نویسنده مقاله، در ادامه، به نقش منافقان و افراد جاهطلب و خودخواه در مسیر تحولات جامعه مىپردازد . منافقان از دروغ و تهمت و تخریب شخصیت دیگران ابایى ندارند و از این طریق، در صدد جلب منفعتخویشاند . گروه دوم نیز توانایى و برترى خود را، نه در جهت اهداف و مصالح جامعه، که در جهت مخالف بهکار مىگیرند . اینان با بهرهگیرى از توانایى و استعداد خود در زمینه رهبرى فکرى دیگران، موجب گمراهى آنان مىشوند .
حیات نو ، 28/6/81
امام معتقدند تاثیر گذارى پیامبر در جامعه جاهلى حجاز از دو طریق عمده صورت مىگرفت:
1 . فرهنگ سازى و ارائه الگوهاى دینى که از آیات و بنیات الاهى گرفته شده است;
2 . رهبرى و هدایت مردم و اجراى احکامى که موجب رشد و تکامل جامعه مىگردد .
نقش خود امام نیز تداوم حرکت اصلاحى پیامبر معرفى شده است . از آن جا که فراز و نشیبهاى جامعه همواره استعداد فروپاشى یک نظام، و شکستیک حرکت را دارد، حفظ دستاوردها و نتایجیک حرکت تاریخى محتاج قیام و تلاش فداکارانه کسانى است که از عهده چنین مهمى برمىآیند . از همین روست که حضور و تلاش نیکان و صالحان براى جامعه سرنوشتساز است .
امام همواره از فقدان یا کمبود چنین افرادى در کنار خود افسوس مىخورد و این فقدان و کمبود را موجب انحطاط و فساد جامعه مىداند .
نویسنده مقاله، در ادامه، به نقش منافقان و افراد جاهطلب و خودخواه در مسیر تحولات جامعه مىپردازد . منافقان از دروغ و تهمت و تخریب شخصیت دیگران ابایى ندارند و از این طریق، در صدد جلب منفعتخویشاند . گروه دوم نیز توانایى و برترى خود را، نه در جهت اهداف و مصالح جامعه، که در جهت مخالف بهکار مىگیرند . اینان با بهرهگیرى از توانایى و استعداد خود در زمینه رهبرى فکرى دیگران، موجب گمراهى آنان مىشوند .
حیات نو ، 28/6/81