روشن فکری دینی و دین ورزی روشن فکرانه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این مقاله به نگرش روشنفکران جهان عرب و اسلام به دین مىپردازد و نویسنده آن، در همین راستا، به اجمال، آراى ادوارد سعید، محمد ارکان، هشام شرابى و على حرب را در خصوص رابطه دین و پدیده روشنفکرى و جایگاه روشنفکران بیان مىکند .
نویسنده موضعگیرى روشنفکران معاصر نسبتبه دین را به موضعگیرى فلاسفه باستان در برابر پیامبران و رسالتهاى دینى آنان تشبیه مىکند . فلاسفه نیز معتقد بودند که پیامبران براى مخاطب قرار دادن مردمى آمدهاند که از نظر دانش، درک و معرفت در سطحى پایینتر از آنان بودند . در باور فلاسفه، رسالتها و پیامهاى الاهى متوجه فلاسفه نیست و اینان مقصود و هدف رسالتها نبودند . فلاسفه یونان باستان در عین آنکه بیشترین تاثیر را در تاریخ فلسفه، نسبتبه فلاسفه دیگر، داشتهاند، به هیچ دینى مؤمن، و به هیچ عقیدهاى متعبد نبودند; با وجود این، به خود حق و آزادى کامل مىدادند تا درباره ادیان و اعتقادات دینى، بدون هیچ قید و شرطى، هر آنچه را که در عقل و اندیشه فلسفى آنان مىگذرد، اظهار نمایند .
یقینا چالش روشنفکر با دین، پیامدهاى مخرب و جبران ناپذیرى را بر رابطه روشنفکر با مردم بر جاى گذاشته است; زیرا هنگامى که روشن فکر تردیدهایى را ایجاد مىکند و از اندیشهها و مفاهیمى سخن مىگوید که به روشنى با دین اصطکاک دارد، گسستى عمیق میان او و مردم پدید مىآید . این چالش بنیان انزواطلبى و گوشهگیرى روشنفکر را تثبیت کرده، پروژه دگرگونسازى فرهنگى او را، پیش از رشد و شکوفایى، از کار مىاندازد . برخى دیگر از روشنفکران نیز مىکوشند تا بر قرائتخود از دین، سایه تجربه اروپا از مسیحیت و کلیسا را بیفکنند .
در ادامه مقاله، به شیوههاى روشنفکران، اجتهاد یا تفسیر به راى، و نیاز روشنفکران به خودیافتگى و آگاهى از هویتخویش پرداخته مىشود .
پگاه حوزه، ش 65
نویسنده موضعگیرى روشنفکران معاصر نسبتبه دین را به موضعگیرى فلاسفه باستان در برابر پیامبران و رسالتهاى دینى آنان تشبیه مىکند . فلاسفه نیز معتقد بودند که پیامبران براى مخاطب قرار دادن مردمى آمدهاند که از نظر دانش، درک و معرفت در سطحى پایینتر از آنان بودند . در باور فلاسفه، رسالتها و پیامهاى الاهى متوجه فلاسفه نیست و اینان مقصود و هدف رسالتها نبودند . فلاسفه یونان باستان در عین آنکه بیشترین تاثیر را در تاریخ فلسفه، نسبتبه فلاسفه دیگر، داشتهاند، به هیچ دینى مؤمن، و به هیچ عقیدهاى متعبد نبودند; با وجود این، به خود حق و آزادى کامل مىدادند تا درباره ادیان و اعتقادات دینى، بدون هیچ قید و شرطى، هر آنچه را که در عقل و اندیشه فلسفى آنان مىگذرد، اظهار نمایند .
یقینا چالش روشنفکر با دین، پیامدهاى مخرب و جبران ناپذیرى را بر رابطه روشنفکر با مردم بر جاى گذاشته است; زیرا هنگامى که روشن فکر تردیدهایى را ایجاد مىکند و از اندیشهها و مفاهیمى سخن مىگوید که به روشنى با دین اصطکاک دارد، گسستى عمیق میان او و مردم پدید مىآید . این چالش بنیان انزواطلبى و گوشهگیرى روشنفکر را تثبیت کرده، پروژه دگرگونسازى فرهنگى او را، پیش از رشد و شکوفایى، از کار مىاندازد . برخى دیگر از روشنفکران نیز مىکوشند تا بر قرائتخود از دین، سایه تجربه اروپا از مسیحیت و کلیسا را بیفکنند .
در ادامه مقاله، به شیوههاى روشنفکران، اجتهاد یا تفسیر به راى، و نیاز روشنفکران به خودیافتگى و آگاهى از هویتخویش پرداخته مىشود .
پگاه حوزه، ش 65