جمع بندی و نقادی تلقی نهادی آنتونی گیدنز از مدرنیته
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در این مقاله، به بررسى و نقد آراى گیدنز در باب مدرنیته پرداخته مىشود . گیدنز مدرنیته را اینگونه تعریف مىکند: «شیوههایى از زندگى یا سازمان اجتماعى که از سده هفدهم در اروپا آغاز شد و کمکم گسترش یافت» . او سه عامل براى تحقق مدرنیته ذکر مىکند: فاصلهگیرى زمانى - مکانى و ازجا کندگى; بازاندیشى مدرنیت; و تمایز فزاینده . فاصلهگیرى زمانى - مکانى موجب فرآیند ازجاکندگى و گسترش روابط اجتماعى از محیطهاى محلى به سایر محیطها، و در نتیجه، تجدید ساختار آن محیطها شد و آیندهنگرىهاى اتوپیایى مبنایى براى وضعیت امور در آینده گردید . این فرآیند موجب فرآیند بازاندیشى شد که اساس آن شک و تردید در همهچیز است . بدینترتیب، پدیده «دورى بودن» در علوم شکل گرفت . به عقیده گیدنز، تمام داعیههاى پسامدرنها، وجوهى از خود مدرنیته است و پسامدرنیسم امرى غیرممکن است . گیدنز دو عامل را در روند ازجاکندگى دخیل مىداند: 1 . نشانههاى نمادین، مانند پول، که معاملات را از محیطهاى خاص جدا مىکند; 2 . نظامهاى تخصصى (نظامهاى انجام کار فنى یا مهارت تخصصى) . بر خلاف مارکس که مدرنیته را مساوى با سرمایهدارى مىداند، گیدنز این پدیده را چنین تبیین مىکند: اقتصاد سرمایهدارى، نظام تولید صنعتى را ایجاد مىکند و این امر موجب پیدایش ابزار مدرن خشونت و ساختارهاى جدید اعمال خشونت (ارتش) مىشود و براى کنترل این خشونتها باید ساختار نظارت از بالا (دولت ملى) شکل گیرد . جهانى شدن مدرنیته با فعالیت فرامرزى شرکتهاى سرمایهدارى و توسعه جهانى صنعتى شکل مىگیرد و عرصههاى زندگى را درمىنوردد .
نویسنده در پایان به نقدهایى بر گیدنز اشاره مىکند; از جمله مىتوان به این موارد اشاره کرد: ابهام در تعریف مدرنیته; توجهنکردن به ابتناى بازاندیشى مدرنیته بر اساس عقلانیت ابزارى و شکاکیت; وجود تناقض میان ادعاى امتناع پسامدرن با ابتناى مدرنیته بر پایه دولت ملى; تناقض میان انقطاعىدانستن پدیده مدرنیته و استفاده از سرعتبه عنوان کمیتى پیوسته براى اندازهگیرى آن; خارج دانستن برخى جنبشها از جمله فمینیسم از مدرنیته و تبییننشدن دقیق رابطه میان نهادهاى مدرنیته .
رسالت، 14/6/81
نویسنده در پایان به نقدهایى بر گیدنز اشاره مىکند; از جمله مىتوان به این موارد اشاره کرد: ابهام در تعریف مدرنیته; توجهنکردن به ابتناى بازاندیشى مدرنیته بر اساس عقلانیت ابزارى و شکاکیت; وجود تناقض میان ادعاى امتناع پسامدرن با ابتناى مدرنیته بر پایه دولت ملى; تناقض میان انقطاعىدانستن پدیده مدرنیته و استفاده از سرعتبه عنوان کمیتى پیوسته براى اندازهگیرى آن; خارج دانستن برخى جنبشها از جمله فمینیسم از مدرنیته و تبییننشدن دقیق رابطه میان نهادهاى مدرنیته .
رسالت، 14/6/81