آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

این مقاله نقدى بر آراى فیلسوف سنت‏گراى معاصر، دکتر سید حسین نصر، در باب فلسفه هنر مى‏باشد . دکتر نصر مابعدالطبیعه را علم به راه‏هاى شناخت ذات اشیا مى‏داند . از دیدگاه سنتى، و به‏ویژه دیدگاه اسلامى، واقعیت امرى است داراى مراتب گوناگون، که از وجود واحد خداوند متجلى مى‏شود . در عصر حاضر، درحالى‏که نمونه‏هاى زیادى از معنویت در هنر شرقى به چشم مى‏خورد، هنر غربى با بحران معنویت روبه‏روست، و سنت‏گرایى پاسخى است‏به عطش انسان معاصر براى بازیابى امر قدسى . دکتر نصر، هنر مقدس (دینى) را بر پایه موضوع آن تعریف مى‏کند، نه بر اساس سبک، روش اجرا و نمادپردازى‏ها . هر نوع تجلى‏اى - از جمله هنر - که به‏طور مستقیم یا غیر مستقیم، اصول معنوى یک تمدن را منعکس کند سنتى است، و اگر این انعکاس، مستقیم و مرتبط با آیین‏ها باشد، هنرى مذهبى خواهد بود . پس هرگونه هنر مذهبى سنتى است، و عکس این مطلب درست نیست . همچنین هرگونه هنر سنتى عمیقا بر جهان‏بینى سنتى (سلسله مراتبى) بنا شده است . دیوتش در نقد دکتر نصر مى‏گوید: هنر قدسى از آن جهت قدسى است که بیانگر شهودى از وجود معنوى است . منحصرکردن معنویت در هنر سنتى مبتنى بر جهان‏بینى سنتى، امکان معنویت‏خود آیین را رد مى‏کند . در فرهنگ‏هاى چینى، ژاپنى و هندى مفاهیمى وجود دارد که حاکى از درک راز هستى است و مبتنى بر چنین جهان‏بینى‏اى نیست . حضور ما در این عوالم سلسله‏مراتبى، ناممکن است; پس باید نظام‏بندى‏هاى گوناگون عقلانى تجربه را برگزینیم .
دیوتش ضمن اشاره به ویژگى‏هاى هنر متجدد (تکیه بر نظم عقلانى) و هنر پسامتجدد (گوناگونى مواد و فنون، جداکردن موضوع از روند تاریخى‏اش و خارج نشدن از عالم خود) معتقد است هنر پسامتجدد با امر قدسى هیچ ارتباطى ندارد; اما اگر از اصرار بر انکار معنا دست‏شوید، مى‏تواند بسترى براى رهیافتى تازه به امر مقدس باشد . تحقق چنین هنرى (پسا - پسامتجدد) به بازتعریف امر قدسى وابسته است; تعریفى که براى رسیدن به وجه اشتراک امر طبیعى و معنوى تلاش مى‏کند و عناصرى چون «تعالى مطلق‏» را نفى مى‏کند .
جام‏جم، 2/6/81

تبلیغات