فلسفه سیاسی در جهان اسلام
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این مقاله چشماندازى کوتاه به آراى سیاسى فارابى است . فارابى نخستین فیلسوف مسلمان است که به تبعیت از افلاطون، به طرح مسئله سرشت مدینه و ارتباطش با انسان پرداخته است .
او با دو پرسش اساسى روبهرو بود: یکى نسبت میان وحى و عقل (فلسفه و دین) و دیگرى بحران خلافت و تبدیل آن به پادشاهى، که همین مسئله، خاستگاه فلسفه سیاسى اوست . در مورد مسئله اول، فارابى به پیروى از فیلون، فیلسوف یونانى، فلسفه و دین را دو وجه یک حقیقت مىداند; حقیقتى که ظاهرش دین، و باطنش فلسفه است و بدینترتیب، میان فلسفه، نبوت، عقل و شرع آشتى برقرار مىکند . اما نگرانى او از مسئله خلافت، او را به طرح عمیق بحثسیاست و مدینه فاضله مىکشاند . در این زمینه نیز او با نگرشى فلسفى وارد بحث مىشود . فارابى که در پى کسب سعادت از مجراى فضیلت است، مدینهاى را ترسیم مىکند که همه اعضاى آن در راه حسنات و فضایل همکارى مىکنند . چنین جامعهاى از افرادى با روحیات و استعدادهاى گوناگون تشکیل شده و رئیس آن از با استعدادترین و فاضلترین افراد است . برخى از افراد جامعه خادم و بعضى مخدوماند و همه تحت ریاست رئیس مدینه که سامان خاصى را ایجاد کرده، براى زدودن بدىها در تلاشاند . او، بر خلاف افلاطون، «فیلسوفبودن» را براى ریاست مدینه کافى نمىداند و معتقد است رئیس مدینه فاضله باید پیامبر یا جانشین او باشد که به عقل فعال متصل است و دیگران از او راه فضیلت را مىآموزند; همانگونه که در جهان آفرینش، همه موجودات از مبدا اول (خدا) صادر شدهاند . شاید تحت تاثیر افکار فارابى است که در جهان اسلام، هیچگاه فلسفه سیاسى فارغ از شرع و دین مطرح نشده است .
همشهرى، 9/6/81
او با دو پرسش اساسى روبهرو بود: یکى نسبت میان وحى و عقل (فلسفه و دین) و دیگرى بحران خلافت و تبدیل آن به پادشاهى، که همین مسئله، خاستگاه فلسفه سیاسى اوست . در مورد مسئله اول، فارابى به پیروى از فیلون، فیلسوف یونانى، فلسفه و دین را دو وجه یک حقیقت مىداند; حقیقتى که ظاهرش دین، و باطنش فلسفه است و بدینترتیب، میان فلسفه، نبوت، عقل و شرع آشتى برقرار مىکند . اما نگرانى او از مسئله خلافت، او را به طرح عمیق بحثسیاست و مدینه فاضله مىکشاند . در این زمینه نیز او با نگرشى فلسفى وارد بحث مىشود . فارابى که در پى کسب سعادت از مجراى فضیلت است، مدینهاى را ترسیم مىکند که همه اعضاى آن در راه حسنات و فضایل همکارى مىکنند . چنین جامعهاى از افرادى با روحیات و استعدادهاى گوناگون تشکیل شده و رئیس آن از با استعدادترین و فاضلترین افراد است . برخى از افراد جامعه خادم و بعضى مخدوماند و همه تحت ریاست رئیس مدینه که سامان خاصى را ایجاد کرده، براى زدودن بدىها در تلاشاند . او، بر خلاف افلاطون، «فیلسوفبودن» را براى ریاست مدینه کافى نمىداند و معتقد است رئیس مدینه فاضله باید پیامبر یا جانشین او باشد که به عقل فعال متصل است و دیگران از او راه فضیلت را مىآموزند; همانگونه که در جهان آفرینش، همه موجودات از مبدا اول (خدا) صادر شدهاند . شاید تحت تاثیر افکار فارابى است که در جهان اسلام، هیچگاه فلسفه سیاسى فارغ از شرع و دین مطرح نشده است .
همشهرى، 9/6/81