جهانی شدن؛ بن بست یا گریزگاه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
فرآیند جهانىشدن، در زندگى اجتماعى انسان، پدیدهاى تازه نیست . این فرآیند از صدها و بلکه هزاران سال پیش آغاز شده و در این مسیر، با پیچیدگىهاى اجتماعى و تناقضات اقتصادى بسیارى روبهرو بوده است . اما «مرحله جدید جهانىشدن» که در قرن بیستم رخ نموده است، با سطح بسیار بالاترى از منازعات و تناقضها مواجه است: از نظر فنآورى، مرحله نوین جهانىشدن به نقطهاى رسیده است که در عمل، براى گسترش فعالیتهاى اقتصادى بر روى کره زمین جایى باقى نمانده است; از نظر اقتصادى، تقسیم نیروى کار و لزوم همکارى میان نیروها افزایش یافته است; ارتباطات شکلى جهانى به خود گرفته است و همزمان با آن، فرآیند تمرکز و بینالمللى شدن مالکیتبر ابزار تولید، در راه است . جهان در حال گذار از مرحلهاى است که در آن، ارتباطهاى بینالمللى به وسیله موافقتنامههاى دو یا چندجانبه تنظیم مىشد و وارد مرحلهاى مىگردد که در آن، نهادهاى سیاسى بینالمللى هدایت آن را در دست دارند . در نهایت، ما شاهد تعامل پربار و گسترشیابنده فرهنگهاى گوناگون در سطح جهانیم . یکى از آثار بارز این وضعیت، افزایش مسائل پیچیده و پردامنه جهانى است; مسائلى که نمىتواند به وسیله یکیک دولتها و مؤسسههاى منطقهاى حل شود و براى حل آنها مشارکت همه انسانها لازم است . حفظ محیط زیست، تغذیه جمعیت در حال افزایش، یافتن منابع تازه انرژى، حفظ صلح، و نجات بشریت از فاجعه هستهاى از جمله این مسائلاند .
فرآیندهاى یکپارچه شدن جهان به وسیله «انقلاب اطلاعاتى» شتاب گرفته است . رویدادهاى اقتصادى، سیاسى و فرهنگى در هر نقطه، تاثیرى فورى بر دیگر نقاط جهان مىگذارد . سرعت تصمیمگیرىهاى مدیریتى افزایش یافته و مدیریت جهانى ممکن شده است . با اینترنت امکان فنىاى پدید آمده است تا سیستمى از ارزشهاى جهانى و الگوى یکسانى از زندگى شکل گیرد . بنابراین همزمان با ایجاد نیاز عینى براى یکپارچگى جهان توسط مراکز سیاسى و اقتصادى، امکانات آن نیز بهوجود آمده است .
حال به این پرسش برمىخوریم که کدام منافع بر جریان جهانىشدن غلبه خواهد کرد و اگر قرار استبر سر منافع جوامع گوناگون، توافق و هماهنگى ایجاد شود، اینکار به چه طریقى صورت خواهد گرفت .
کشورهاى توسعهیافته صنعتى براى این سؤال پاسخى روشن دارند: از این پس، امور تحت هدایت ما خواهد بود و بشریتبر اساس نسخههایى که ما مىپیچیم، به زندگىاش ادامه خواهد داد .
نویسنده در ادامه به اصول فلسفى «جهانىسازى» مىپردازد و آن را بر نظریههاى زیر مبتنى مىداند:
1 . الگوى «جامعه باز» پوپر به عنوان سازوکار اجتماعى مدرنیزه کردن مداوم که بهتر است آن را «غربىسازى» بخوانیم;
2 . هژمونى آمریکا بر اساس روش برژینسکى به عنوان پایه ژئوپلتیک بازتقسیم جهان;
3 . نظام تجارى آتالى بر پایه تمدن پولى که تلاش مىشود به گرایشى قانونى و ارزش مطلق و جهانى تبدل گردد;
4 . نظریه فوکویاما .
نویسنده مقاله، تحقیقات نظرى غرب در خصوص نظم نوین جهانى را گزینشى مىداند و قائل است که «فلسفه جهانىسازى» با هدف حفظ نظام غرب تدوین شده است .
ایران، 25/6/81
فرآیندهاى یکپارچه شدن جهان به وسیله «انقلاب اطلاعاتى» شتاب گرفته است . رویدادهاى اقتصادى، سیاسى و فرهنگى در هر نقطه، تاثیرى فورى بر دیگر نقاط جهان مىگذارد . سرعت تصمیمگیرىهاى مدیریتى افزایش یافته و مدیریت جهانى ممکن شده است . با اینترنت امکان فنىاى پدید آمده است تا سیستمى از ارزشهاى جهانى و الگوى یکسانى از زندگى شکل گیرد . بنابراین همزمان با ایجاد نیاز عینى براى یکپارچگى جهان توسط مراکز سیاسى و اقتصادى، امکانات آن نیز بهوجود آمده است .
حال به این پرسش برمىخوریم که کدام منافع بر جریان جهانىشدن غلبه خواهد کرد و اگر قرار استبر سر منافع جوامع گوناگون، توافق و هماهنگى ایجاد شود، اینکار به چه طریقى صورت خواهد گرفت .
کشورهاى توسعهیافته صنعتى براى این سؤال پاسخى روشن دارند: از این پس، امور تحت هدایت ما خواهد بود و بشریتبر اساس نسخههایى که ما مىپیچیم، به زندگىاش ادامه خواهد داد .
نویسنده در ادامه به اصول فلسفى «جهانىسازى» مىپردازد و آن را بر نظریههاى زیر مبتنى مىداند:
1 . الگوى «جامعه باز» پوپر به عنوان سازوکار اجتماعى مدرنیزه کردن مداوم که بهتر است آن را «غربىسازى» بخوانیم;
2 . هژمونى آمریکا بر اساس روش برژینسکى به عنوان پایه ژئوپلتیک بازتقسیم جهان;
3 . نظام تجارى آتالى بر پایه تمدن پولى که تلاش مىشود به گرایشى قانونى و ارزش مطلق و جهانى تبدل گردد;
4 . نظریه فوکویاما .
نویسنده مقاله، تحقیقات نظرى غرب در خصوص نظم نوین جهانى را گزینشى مىداند و قائل است که «فلسفه جهانىسازى» با هدف حفظ نظام غرب تدوین شده است .
ایران، 25/6/81