تأملاتی بر پست مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نویسنده مقاله، نخستبه زمینههاى شکلگیرى اندیشههاى پسامدرن مىپردازد و دوره پسامدرن را محصول تفکرات انتقادى نسبتبه مدرنیته و مقولات درونتمدنى آن معرفى مىکند .
هر کوششى براى پشتسر گذاشتن مدرنیته یا انتقاد از آن، مستلزم بهکار گرفتن قواعد و اصول بنیادین اندیشه مدرنیته است . ازاینرو، پیشوند «پسا» صرفا به معناى مرحله تاریخى جدیدى که پس از دوران مدرن شکل گرفته باشد، نیست . این موج، ضمن تاثیرپذیرى از ذهنیت انتقادى و آزادىطلب مدرنیته، به نقد و ارزیابى عقاید، اصول و آرمانهاى فلسفى، علمى و زیبایى شناسانه جهان مدرن مىپردازد . از همین روست که «لیوتار» مدعى است هر اثرى براى مدرنشدن مىباید نخست پسامدرن باشد .
در واقع، پسامدرنیسم جریانى است که براى حل معضلات مدرنیته و خروج از بنبست مدرنیسم، از دل آن برخاسته است . پسامدرنیسم مکتبى خاص، با مرزهایى مشخص، نیست، بلکه دائما در حال شدن است . پسامدرن آمده است تا فراروایت مدرنیته را کنار زند; اما خود مدعى گفتمانى بزرگ و استعلایى نیست و از خردهگفتمانهاى مختلف ترکیب یافته است . درحالىکه گفتمان مدرنیته گفتمانى دقیقا ایدئولوژیک است، گفتمان پسامدرن شالوده هر نوع تئورى یا آموزه جهانشمولى را فرو مىریزد و از تئورىها سخن مىگوید .
نویسنده مقاله سپس به فلسفه پسامدرن مىپردازد و آن را واجد این عناصر مىداند: نفى گفتمان معرفتشناسانه; ضدیتبا واقعگرایى، شالودهگرایى و ماهیتگرایى; مخالفتبا برهانها و مواضع استعلایى; نفى تصویر موجود از شناختبه مثابه بازنمایى دقیق; نفى حقیقتبه مثابه متناظر یا مطابق با واقعیت; بدگمانى نسبتبه فراروایتها; انتقاد از بىطرفى و استقلال عقل و ...
در تفکر پسامدرن، هنر صرفا یک تجربه زیباشناختى نیست، بلکه روش شناخت جهان به شمار مىرود . در معمارى پسامدرن، سنت نفى یا پرستش نمىشود، بلکه از ادوار مختلف، عناصر متعدد و متفاوت دستچین شده، در شکلى هجوآمیز در کنار هم قرار مىگیرند . در ادبیات، فردیت و اصالت مؤلف با کاربرد نافذ متون دیگر و ارجاع فراوان محو مىشود .
همبستگى، 12/5/81
هر کوششى براى پشتسر گذاشتن مدرنیته یا انتقاد از آن، مستلزم بهکار گرفتن قواعد و اصول بنیادین اندیشه مدرنیته است . ازاینرو، پیشوند «پسا» صرفا به معناى مرحله تاریخى جدیدى که پس از دوران مدرن شکل گرفته باشد، نیست . این موج، ضمن تاثیرپذیرى از ذهنیت انتقادى و آزادىطلب مدرنیته، به نقد و ارزیابى عقاید، اصول و آرمانهاى فلسفى، علمى و زیبایى شناسانه جهان مدرن مىپردازد . از همین روست که «لیوتار» مدعى است هر اثرى براى مدرنشدن مىباید نخست پسامدرن باشد .
در واقع، پسامدرنیسم جریانى است که براى حل معضلات مدرنیته و خروج از بنبست مدرنیسم، از دل آن برخاسته است . پسامدرنیسم مکتبى خاص، با مرزهایى مشخص، نیست، بلکه دائما در حال شدن است . پسامدرن آمده است تا فراروایت مدرنیته را کنار زند; اما خود مدعى گفتمانى بزرگ و استعلایى نیست و از خردهگفتمانهاى مختلف ترکیب یافته است . درحالىکه گفتمان مدرنیته گفتمانى دقیقا ایدئولوژیک است، گفتمان پسامدرن شالوده هر نوع تئورى یا آموزه جهانشمولى را فرو مىریزد و از تئورىها سخن مىگوید .
نویسنده مقاله سپس به فلسفه پسامدرن مىپردازد و آن را واجد این عناصر مىداند: نفى گفتمان معرفتشناسانه; ضدیتبا واقعگرایى، شالودهگرایى و ماهیتگرایى; مخالفتبا برهانها و مواضع استعلایى; نفى تصویر موجود از شناختبه مثابه بازنمایى دقیق; نفى حقیقتبه مثابه متناظر یا مطابق با واقعیت; بدگمانى نسبتبه فراروایتها; انتقاد از بىطرفى و استقلال عقل و ...
در تفکر پسامدرن، هنر صرفا یک تجربه زیباشناختى نیست، بلکه روش شناخت جهان به شمار مىرود . در معمارى پسامدرن، سنت نفى یا پرستش نمىشود، بلکه از ادوار مختلف، عناصر متعدد و متفاوت دستچین شده، در شکلى هجوآمیز در کنار هم قرار مىگیرند . در ادبیات، فردیت و اصالت مؤلف با کاربرد نافذ متون دیگر و ارجاع فراوان محو مىشود .
همبستگى، 12/5/81