هم پوشانی عرصه های علم و دین
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این گفتوگو به چهار نظریهاى که مطابق تقسیمبندى ایان باربور دربارهى رابطهى علم و دین وجود دارد، مىپردازد . این چهار نظریه عبارتاند از:
1 . تعارض:
برخى بر این باورند که آموزههاى علم و دین با هم ناسازگارند . اوج علمگرایى به ماتریالیستهاى سدهى نوزدهم باز مىگردد . آنان علم و تبیین تجربى را جاىگزین اندیشههاى دینى مىدانستند . این ماتریالیستها در سدهى بیستم به انسانمحورى و سکولاریسم توجه پیدا کردند .
در مقابل این گروه، دینمداران قرار دارند . برخورد اینان با مسئله دو گونه بوده است: تا اواسط سدهى بیستم با قلدرمآبى، در پى حذف مسائل علمىاى بودند که به زعم آنان با دین ناسازگار بود . پس از آن، یک جریان علمى پیش آمد که براى توجیه اعتقادات دینى در پى دلایل علمى بود . خلقتگرایان علمى از همین دستهى اخیرند .
2 . استقلال:
برخى دیگر قائلاند که اساسا نمىتوان علم و دین را با نگرش واحدى ارزیابى کرد: ارزیابى مسائل دینى، با ملاکهاى علمى ناممکن است; ملاکهاى دینى نیز براى ارزیابى مسائل علمى کاربردى ندارند .
قائلان به این نظر، بیشتر در حوزههاى پروتستان مطرح بودند و دین را تا اندازهاى به ایمانگرایى فرو مىکاهیدند .
3 . تعامل:
وجود رابطهى تعامل میان علم و دین بدان معناست که باید دین آموزههاى خود را تعبیر و تفسیر کند و نگاه بازترى به آنها داشته باشد; علم نیز از حالت جزمیتخود بیرون آید .
در اواخر سدهى بیستم، که با زوال دیدگاه مکانیستى آغاز شد، نگاه خوشبینانه به پژوهشهاى علمى پایان یافت و توجه بسیارى به جهتگیرى تحقیقات معطوف گشت . براى مثال، مقابله با بحران محیط زیست نیازمند اخلاق خاصى بود و علم، پیشتر، این بایدها و نبایدها را بر نمىتافت .
در مجموع، بحرانها زمینه را براى پذیرش دین هموار کرد . البته وقوع انقلاب اسلامى نیز در این زمینهسازى بىتاثیر نبود .
4 . همبستگى:
مطابق نگرش چهارم، علم و دین نهتنها معارض یکدیگر نیستند، که در حقیقت همکلاماند . الهیات پویشى از همین منظر، به توجیه آموزههاى دینى با بهرهگیرى از مفاهیم علمى مىپردازد، و از سوى دیگر، آموزههاى دینى را نیز تغییر مىدهد .
در پایان گفتوگو تاکید مىشود که باید طرحهایى از رابطه را پذیرفت که توافق فرضیهاى علم و دین را در خود داشته باشند; در عین آنکه هر کدام جایگاهى خاص خود دارند .
جامجم، 15/4/81