آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

انقلابى که در اطلاع‏رسانى رخ داده، مزایا و محاسن بى‏شمارى دارد؛ اما مسائل و مصیبت‏هایى نیز به دنبال خواهد داشت. غالب اندیشمندان و حقوق‏دانان به این نتیجه رسیده‏اند که حمایت از ارزش‏هاى فرهنگى یک جامعه در برابر هجوم برنامه‏هاى اینترنت، سانسور محسوب نمى‏شود. مهم‏ترین معیار براى تعیین و تبیین ارزش‏هایى که باید براى حفظ آن کوشید، خرد جمعى و وجدان بین‏المللى است. مجلس شوراى اسلامى در داخل و یونسکو در خارج باید با حفظ احترام به آزادى‏هاى فردى و اجتماعى، از کودکانمان در قبال استثمار جنسى نوینى که از طریق اینترنت در راه است، حمایت کنند.

متن

به نظر مى‏رسد جهانى شدن، على‏رغم انتقادات وارد بر آن، امرى اجتناب‏ناپذیر است. آن‏چه این اتفاق را حتمى مى‏کند، انقلابى است که در زمینه ارتباطات رخ داده است. دیگر محال است کشورى بتواند درون مرزهایش مخفى شده، خود را بى‏نیاز از جهان و جهانیان بداند. کوچک‏ترین اتفاقى که در نقطه‏اى از جهان رخ مى‏دهد، گاه مى‏تواند در زندگى مردم تأثیرى شگفت بگذارد. همه مردم جهان سوار بر یک اتوبوس به سوى مقصدى واحد حرکت مى‏کنند و بدون شک همه به سوى تمدنى که بالاتر و باارزش‏تر است، در حرکتند. در همین راستا، انقلابى که در اطلاع‏رسانى رخ داده، مزایا و محاسن بى‏شمارى دارد؛ اما فراموش نکنیم که مسائل و گاه مصیبت‏هایى نیز به دنبال خواهد داشت. بى‏اعتنایى به ارزش‏هاى فرهنگى باعث بى‏هویت شدن و در نتیجه استحاله فرهنگى مى‏شود که اولین گام در استعمار نو به حساب مى‏آید. اگر در قرن نوزدهم براى فتح کشورى احتیاج به لشکرکشى و صرف نیروى انسانى و تجهیزات جنگى بود، در قرن بیست و یکم چنین نیازى احساس نمى‏شود. ساده‏ترین راه، تهى کردن مردم از ارزش‏هاى فرهنگى و سپس جایگزین کردن عقایدى است که در نهایت موجب خواهد شد که نه‏تنها در مقابل مهاجم مقاومتى نکنند، بلکه حتى به استقبال وى نیز بروند. به عبارت دیگر، اینترنت تبدیل به غولى افسانه‏اى شده که اگر در خدمت بشریت و اهداف والاى آن قرار نگیرد، مى‏تواند بسیار مخرب و ویران‏گر باشد و با نقل قول از آقاى مایور باید بگویم که بزرگراه‏هاى اطلاعاتى، حامل بدترین و بهترین محتویات هستند.
آیا راهى براى کنترل آثار مخرب اینترنت وجود دارد؟ آیا مى‏توان بهترین بزرگراه‏هاى اطلاعاتى را دست‏چین کرد و مورد استفاده قرار داد و از ورود به بدترین‏ها جلوگیرى کرد؟ نخست باید دید که آیا کنترل از جنبه فنى - مهندسى ممکن است و سپس باید بررسى کرد که آیا کنترل اینترنت از جنبه حقوقى - اجتماعى صحیح است یا خیر. کشورهاى پیشرفته صنعتى امکان دادن هر نوع اطلاعات غلط و فاسدى را به کشورهاى دیگر دارند و این جریان معمولاً یک سویه است و امکان کنترل اطلاعات براى کشورهاى مصرف‏کننده تقریباً غیرممکن است. به هر حال، با فرض دست‏یابى به دانشى که امکان کنترل در بزرگراه‏هاى اطلاعاتى را فراهم مى‏سازد، باید به پرسش دیگرى پاسخ دهیم: که آیا استفاده از این امکانات بازدارنده، با جریان آزاد اندیشه‏ها مغایرت دارد؟ آیا باید به این کنترل به عنوان سدى در برابر هجوم به ارزش‏هاى فرهنگى یک جامعه نگریست یا آن را وسیله‏اى براى سانسور دانست؟ غالب اندیشمندان، متفکران و حقوق‏دانان به این نتیجه رسیده‏اند که حمایت از ارزش‏هاى فرهنگى یک جامعه در برابر هجوم برنامه‏هاى اینترنت، سانسور محسوب نمى‏شود.
اما ارزش‏هاى فرهنگى یک جامعه چیست و معیار براى حفظ ارزش‏هاى فرهنگى کدام است؟ مهم‏ترین معیار براى تعیین و تبیین ارزش‏هایى که باید براى حفظ آن کوشید، خرد جمعى و وجدان بین‏المللى است. مسلماً عقیده گروهى اندک، ولو حاکم بر سرنوشت کشورشان، نمى‏تواند ارزش‏هاى بین‏المللى را تفسیر و تبیین کند. معیار تعیین ارزش‏ها، خرد جمعى حاکم بر جهان است که در مصوبات سازمان ملل متحد متجلى است؛ از این رو آنچه در اعلامیه جهانى حقوق بشر به عنوان حقوق بنیادین و غیر قابل تخطى یک انسان به رسمیت شناخته شده است و میثاق‏ها و قراردادهاى بین‏المللى که متعاقب آن صادر شده، تنها معیار تعیین ارزش‏ها هستند. از جمله این میثاق‏ها، قرارداد بین‏المللى حقوق مدنى - سیاسى، کنوانسیون بین المللى حقوق کودک، کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، کنوانسیون منع برده‏فروشى و فحشا و هزاران تصمیم دیگر است که نشان‏گر خرد جمعى و وجدان بین‏المللى است. براى مثال، در اصل 34 کنوانسیون حقوق کودک (مصوب سال 1989)، از کودکان در برابر تمام اشکال سوءاستفاده و استثمارهاى جنسى حمایت شده است در قطعنامه پایانى گردهمایى جهانى حمایت از کودکان در برابر سوء استفاده جنسى از طریق اینترنت که در سال 1999 تشکیل شد، آمده است: «هر چه اینترنت بیشتر توسعه پیدا کند، کودکان بیشتر در معرض محتویات خطرناک آن قرار خواهند گرفت. فعالیت‏هاى مجرمانه مربوط به فحشاى کودکان و پرونوگرافى آنان که از طریق اینترنت مورد سوء استفاده جنسى واقع مى‏شود، اکنون از مسائل حاد به شمار مى‏روند. اگر چه سودمندى‏هاى اینترنت از زیان‏هاى بالقوه آن بیشتر است، اما نباید از شناخت خطرات آن غفلت کرد».
بنابراین، اکنون مشخصاً مى‏توان گفت اینترنت نمى‏تواند در خدمت امورى قرار گیرد که وجدان بشریت و خرد جمعى آن را مردود اعلام داشته است و در رأس این امور، سوء استفاده جنسى از کودکان و زنان و پرونوگرافى و ترویج فحشاست. نکته بسیار مهم این است که چون اینترنت پدیده‏اى جهانى است، قواعد ناظر بر آن نیز باید بین‏المللى باشد. هیچ کشورى در جهان نمى‏تواند به‏تنهایى در حفظ ارزش‏هایى که صحبت کردیم موفق باشد. مبارزه با مفاسد اینترنت، از جمله ترویج فحشاى کودکان، همتى جهانى طلب مى‏کند و نیازمند یک رویکرد استراتژیک جهانى و منحصر به فرد و مستلزم ضمانت اجرایى بین‏المللى است؛ بنابراین بایستى با جمع‏آورى قوانین داخلى کشورها و تنظیم روش و شیوه‏اى که با روح حاکم بر مقررات داخلى کشورها همخوانى بیشترى دارد، به ارائه یک برنامه عملى اقدام کرد و ضمانت‏هاى بین المللى براى اجراى آن از طریق مجمع عمومى سازمان ملل تدارک نمود.
در این راستا، به‏خوبى مى‏توان ادعا کرد که سوء استفاده جنسى از اطفال به هر طریق و شیوه، طبق قوانین ایران جرم و عملى قابل مجازات است. مهم‏ترین قانونى که در این ارتباط به تصویب مجلس شوراى اسلامى رسیده است، در سال 1372 بود که به موجب آن، تولید و تکثیر و توزیع آثار سمعى و بصرى مستهجن و مبتذل، جرم و مرتکب آن مستوجب کیفر است. استفاده از کودکان براى نگهدارى، نمایش، عرضه، فروش و تکثیر نوارهاى غیر مجاز و مستهجن و مبتذل، از عوامل تشدیدکننده جرم است و موجب اعمال حداکثر مجازات خواهد شد. البته قانون فوق الذکر صراحتاً ناظر به اینترنت نیست و از سوى دیگر، مانند هر قانون کیفرى فقط در داخل مرزهاى کشور قابل اعمال است؛ بنابراین به مجلس شوراى اسلامى پیشنهاد مى‏شود قانونى موافق با ساز و کار بین‏المللى اینترنت تصویب کند و از جهت بین‏المللى دست نیاز به سوى یونسکو، یونیسف و سایر مجامع بین‏المللى دراز کرده، استدعا داریم از کودکانمان با حفظ احترام به آزادى‏هاى فردى و اجتماعى در قبال استثمار جنسى نوینى که از طریق اینترنت در راه است، حمایت کنند.
‏اشاره‏
نویسنده در این مقاله نسبت به آثار قبلى‏اش با نگرشى جامع‏تر و واقع‏گرایانه‏تر به موضوعات اجتماعى نگریسته است و تأکید بر این روش مى‏تواند به جو تفاهم و گفت‏وگوى صاحبان اندیشه براى حل معضلات اجتماعى و فرهنگى کشور کمک کند. با آن‏که نکات درست و شایسته‏اى در این نوشتار آمده است، اما به نظر مى‏رسد که نگرانى و دغدغه ایشان و سایر دوست‏داران فرهنگ، هویت و معنویت ایران، تنها در سایه حل و فصل برخى از مباحث اصلى و کلیدى امکان‏پذیر است که متأسفانه در مقاله ایشان به گونه‏اى دیگر مطرح شده است. محورهاى زیر به این گونه مباحث اشاره دارد:
1. تردیدى نیست که دانش و تکنولوژى جدید، آثار و خدمات بسیارى را به جامعه انسانى تقدیم کرده است و شبکه‏هاى جهانى اطلاعات نیز از این قاعده مستثنا نیستند. اما خانم شیرین عبادى این مطلب را در قالب عباراتى بازگفته است که جاى تأمل بسیار دارد. براى مثال، ایشان مى‏نویسد: «همه مردم جهان سوار بر یک اتوبوس به سوى مقصدى واحد حرکت مى‏کنند؛ بدون شک همه به‏سوى مقصدى که بالاتر و باارزش‏تر است، در حرکتند.» در این عبارت، دو پیش‏فرض اثبات‏نشده وجود دارد که همین پیش‏فرض‏ها در داورى نویسنده نسبت به تمدن مدرن تأثیر به‏سزایى داشته است. فرض نخست آن است که همه ملت‏ها، با همه تفاوت‏ها و تنوع‏هاى فرهنگى، اقتصادى و سیاسى، بى‏هیچ مقاومتى به سوى آرمان‏هاى مدرنیته در حرکتند. این تصور غالباً از این اشتباه برمى‏خیزد که حضور عناصر ظاهرى و تکنولوژى غرب در کشورهاى دیگر را به معناى همسانى و هماهنگى آنها با مبانى فکرى و آرمان‏هاى فرهنگى غرب مى‏پندارند؛ حال آن که در این تحلیل، عنصر «انسان» و هویت ریشه‏دار و پایدار انسانى به عنوان مهم‏ترین مؤلفه یک تمدن، تقریباً نادیده گرفته شده است. پیش‏فرض دوم آن است که ایشان رشد و توسعه مادى را به معناى «مقصدى که بالاتر و باارزش‏تر است» تفسیر مى‏کند؛ حال آن که ارزش تمدن به جنبه‏هاى انسانى و اخلاقى است و از این جهت نمى‏توان تمدن مدرن را از تمدن‏هاى پیشین بالاتر و باارزش‏تر دانست.
2. نویسنده محترم در جست‏وجوى معیارى تعیین و تبیین ارزش‏هایى که باید براى حفظ آن کوشید، معتقد است که تنها خرد جمعى حاکم بر جهان که متجلى در مصوبات سازمان ملل متحد است، معیار تعیین ارزش‏هاست. در اینجاست که پرسش‏هاى فراوانى رخ مى‏نماید که بدون پاسخ‏گویى به آنها نمى‏توان به راهکارهاى عملى اندیشید:
الف) باید پرسید که آیا مصوبات سازمان ملل یا نهادهاى وابسته به آن واقعاً بازتاب وجدان جهانى بشر است؟ سازمان ملل از نمایندگان سیاسى دولت‏هاى جهان شکل گرفته است که بى‏تردید نمى‏توان چشم‏بسته آنها را نمایندگان وجدان عمومى مردم دانست. آنها در بهترین حالت، نمایندگان نخبگان و احزاب سیاسى هستند که در دوران مدرن، معمولاً دانش، انگیزه و آرمان‏هاى آنها ریشه در فرهنگى متمایز با فرهنگ عمومى مردم دارد و در بدترین حالت نیز نمایندگان قدرت‏هاى سیاسى هستند که با ابزارها و شگردهاى سلطه‏جویانه بر یک کشور حکومت مى‏کنند و آراى آنها تجلى منافع حاکمیت است، نه مصالح مردم. به هر حال، در ساختار کنونى سیاست جهان به‏سادگى نمى‏توان مصوبات سازمان ملل را تجلى خرد جمعى حاکم بر جهان دانست.
ب) آیا سازمان ملل که بخش اعظم بودجه و مراکز اصلى قدرت آن به دست آمریکا و چند کشور بزرگ اروپایى و غیر اروپایى است و اهرم‏هاى فشار آشکار و نهانى براى جهت‏گیرى سازمان ملل پیش‏بینى شده است، مى‏تواند یک سازمان مستقل براى بازتاباندن افکار و وجدان عمومى بشر باشد؟ آیا مخالفت‏هاى بسیارى از مردم جهان در برابر مصوبات یا عملکرد سازمان‏هاى جهانى کافى نیست تا در خردمندانه بودن عملکرد سازمان ملل تردید شود؟ سکوت سنگین سازمان ملل و نهادهاى وابسته در برابر تبعیض‏ها، تجاوزها و قلدرى‏هاى آمریکا و هم‏پیمانان او در گوشه گوشه جهان (فلسطین، کوزوو، افغانستان و...) نمونه‏اى آشکار از نفوذ قدرت‏هاى سیاسى و فرهنگى جهان در جلوگیرى از ساز و کار واقعى یک سازمان بین‏المللى است.
ج) اساساً باید پرسید که آیا براى دست‏یابى به وجدان و خرد عمومى بشر راهى جز سازمان ملل وجود ندارد؟ به بیان دیگر، آیا ارزش‏ها و اصول خردمندانه، تعریف مستقل و متمایزى دارد، یا باید تنها آنچه را مردم مى‏پسندند و باور دارند خردمندانه دانست؟
در همین راستا باز مى‏توان پرسید که اصولاً سازمان ملل و اعضاى آن بر چه مبنا و معیارى به تصمیم‏گیرى مى‏پردازند؟ به راستى اگر معیار مستقل و متمایزى براى سنجش خردمندانه بودن یک رفتار وجود ندارد، از کجا مى‏توان بر درستى یا نادرستى یک اندیشه یا عمل استدلال و گفت‏وگو کرد؟ آیا مى‏توان گفت که وجدان و عقل انسانى تا پیش از صدور مصوبات سازمان ملل نمى‏تواند ارزش‏ها را از ضدارزش‏ها بازشناسد؟ این که نویسنده پیش از رأى سازمان ملل به صورت قاطع بر ناروایى و نادرستى بهره‏بردارى جنسى از کودکان در اینترنت سخن مى‏گوید و مجلس شورا و یونسکو را مکلف به تصویب قوانین مى‏داند، خود نشانه‏اى است بر این‏که مى‏توان و مى‏بایست پیشاپیش بر خردمندانه و ارزشمند بودن برخى از پدیده‏هاى انسانى و اجتماعى تأکید کرد و براى بازشناسى ارزش‏ها از ضد ارزش‏ها معیارى ارائه داد. حال از نویسنده محترم مى‏پرسم که معیار و روش‏شناسى شما در تشخیص ارزش‏ها و شایستگى‏ها چیست و این معیار بر چه مبنا و منابعى استوار است؟
3. خانم شیرین عبادى به کنوانسیون‏هاى مختلف بین‏المللى در دفاع از حقوق کودکان، زنان و... اشاره کرده است و مصرانه خواستار مصوبه‏اى از سوى یونسکو در مورد سوء استفاده از اینترنت شده است. گویا تصور ایشان بر این است که با این گونه مصوبات مى‏توان از مفاسد و انحرافات جهان غرب جلوگیرى کرد. باید پرسید که چرا على‏رغم کنوانسیون‏هاى بین‏المللى، هنوزهم قدرت‏هاى جهانى و منطقه‏اى به راهى دیگر مى‏روند و هر جا با منافع آنان ناسازگار باشد، به‏راحتى بر همه چیز پا مى‏گذارند؟ نکته‏اى که نویسنده از آن سخت غفلت کرده است، ارتباط بسیارى از پدیده‏هاى جهانى با منافع سرمایه‏دارى بین‏المللى است. مادام که در تفکر لیبرال، سود و سرمایه محور و مدار همه چیز است و منطق سرمایه‏سالارى حیات جهانى را سمت و سو مى‏بخشد، اقدامات صرفاً حقوقى به هیچ روى نمى‏تواند در برابر موج تباهى‏ها و بى‏عدالتى‏ها مقاومت کند.
4. جا داشت خانم شیرین عبادى به این سؤال پاسخ مى‏گفت که آیا فسادها و بى‏عدالتى‏هاى دوران مدرن با این عمق و گستره، در طول تاریخ نظیر و مانندى داشته است؟ بمب‏هاى اتمى که در یک لحظه میلیون‏ها انسان و نسل‏هاى پیاپى را به قربانى مى‏کشد، سلاح‏هاى شیمیایى و میکروبى که در یک چشم بر هم زدن هزاران انسان را فلج مى‏کند، برگزارى مسابقه‏هاى تسلیحاتى در گوشه و کنار جهان و برافروختن جنگ‏ها و دشمنى‏هاى کاذب براى رونق کارخانه‏هاى تسلیحاتى غرب، تجارت بین‏المللى سکس که زنان و کودکان بسیارى را طعمه بازار سرمایه‏دارى غرب کرده است، فاشیسم، توتالیتاریسم و تروریسم که همگى پدیده‏هاى مدرن و برآمده از مدرنیته هستند، ترویج گسترده همجنس‏بازى که با بهره‏گیرى از مدرن‏ترین تکنولوژى‏ها انسان‏هاى فراوانى را به کام فساد کشانده است، تولید، تجارت و مصرف گسترده مواد مخدر که دست‏هاى آشکار و پنهان سرمایه‏دارى آن را اداره مى‏کند و... به‏راستى هیچ نمونه و مثالى در دنیاى گذشته ندارند. با این حال، آیا باز هم خانم شیرین عبادى مى‏تواند به‏سادگى ادعا کند که: «بشریت بدون شک همه به سوى مقصدى که بالاتر و باارزش‏تر است در حرکتند»؟ به نظر مى‏رسد که نویسنده به دلیل دغدغه ذهنى و شغلى خود بر مسأله‏اى انگشت نهاده است که در مقابل فجایع و فسادهاى جهانى، اندکى در برابر بى‏شمار است.
آبان، ش 6

تبلیغات