آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

این مقاله به نظریه منتقدان جهانى شدن فرهنگ و نقش ارتباطات و اطلاعات در پدیده جهانى شدن پرداخته و در مقام پاسخ به این پرسش است که آیا جهانى شدن فرهنگ به از بین رفتن سنت‏هاى بومى و هویت‏هاى ملى مى‏انجامد یا نه.

متن

گفته مى‏شود جهانى شدن فرایندى است که راه تبدیل خصوصیت فرهنگى به بخشى از نظم فرهنگى جهان‏گستر را هموار مى‏کند و در پى آن فرهنگ‏هاى محلى محو و یا از نو ابداع مى‏شوند. این تعریف از جهانى شدن فرهنگ مورد انتقاد عده‏اى از اندیشمندان قرار گرفته است. آنان معتقدند با این‏که در بحث جهانى شدن، همگون شدن فرهنگ یکى از سرفصل‏هاى اساسى است، اما به نظر نمى‏رسد که یک دنیاى همگن فرهنگى در یک مرحله به وجود آید. جهانى شدن نمى‏تواند با همان شتاب توسعه فن‏آورى به تحول فرهنگ‏ها بینجامد. به نظر فوکویاما درست است که فرایند جهانى شدن میان ایدئولوژى‏هاى اقتصادى و سیاسى همگرایى ایجاد کرده، اما در عین حال عناصر عمیق‏ترى در فرهنگ کشورها وجود دارد که سبب مى‏شود همگرایى به‏راحتى در آنها به وجود نیاید.
با وجود این، نگرانى اندیشمندان غیرغربى و حتى شمارى از فرهنگ‏هاى غربى از تسلط یک فرهنگ بر فرهنگ جهان و امحاى تنوع فرهنگى یا آمریکایى شدن جهان به‏گونه‏اى فزاینده در گوشه و کنار دنیاى کنونى به چشم مى‏خورد. از دیدگاه منتقدان، جهانى شدن باعث ایجاد فرهنگ سلطه و مصرف‏گرایى مى‏شود که به تبع آن، خوب و بد، درست و غلط، هدف زندگى و... با قدرت تخریب‏گر سرمایه جهانى در حال نابودى قرار خواهد گرفت و فرهنگ سلطه موفق مى‏شود مفاهیم خود را در ذهن خریداران القا نماید.
مسأله نگران‏کننده دیگر، رشد تک‏فرهنگى جهانى است. زنجیره‏هاى رسانه‏اى جهانى و متحدان آنها در جهان مالى و شرکت‏ها، اکثریت وسیع انسان‏ها را به مصرف‏کنندگان غیر فعال تبدیل مى‏سازند که از هویت فرهنگى خود خالى شده‏اند و توانایى شکل دادن به سرنوشت خود را ندارند. در این نظام جهانى، دنیا میان اکثریت بى‏قدرت و اقلیت قدرتمند تقسیم شده است و کشورهاى ثروتمند شروع به انتقال برترى‏هاى خود به این عرصه‏هاى تازه کرده‏اند و بر این اساس صادرات فرهنگى شکل مى‏گیرد.
اما از دیدگاه موافقان، پدیده جهانى شدن ادامه تحولات کلان تاریخ بشرى است. تحول انقلاب کشاورزى به انقلاب صنعتى و سپس به انقلاب اطلاعاتى گسترده‏تر از آن است که بتوان آن را دستاورد یک گروه یا تمدن خاص نامید. حتى اگر جهان‏گسترى از غرب آغاز شده باشد، عملاً به پدیده دیگرى تبدیل شده است. انقلاب صنعتى گرچه از ابتدا از غرب برآمده، ولى در حال حاضر عالم‏گیر شده است و دیگر متولى خاصى ندارد.
اما ویژگى بدیع تحولات انقلاب اطلاعاتى نسبت به دو انقلاب قبلى این است که بروز و ظهور آن نتیجه طرح و برنامه خاص نیست. پیشتازان و سردمداران آن همه‏جایى و هیچ‏جایى هستند و در این روند تازه، اقتصاد از روابط دومحورى کشورهاى پیشرفته و کشورهاى عقب‏مانده که در آن اولى تولیدکننده و دومى مصرف‏کننده بود، جاى خود را به مشارکت عموم در تولید داده است و در زمینه فرهنگ و اندیشه، انحصارطلبى طرح مدرنیته جاى خود را به الگوى چند فرهنگى داده است.
نتیجه‏گیرى:
انقلاب ارتباطات و جهانى شدن، فرهنگ‏هاى گوناگون گیتى را در تماس و رویارویى دائمى قرار داده است. در چنین موقعیتى، ملت‏ها و فرهنگ‏ها در برابر فرصت‏ها و تهدیدهاى نوینى قرار گرفته‏اند که از سویى موجب تفاهم و از سوى دیگر موجب برخوردهاى متفاوتى میان آنها مى‏شود.
در چالش جهانى شدن، ملت‏ها نباید دست به پذیرش کورکورانه و منفعلانه فرهنگ‏هاى غالب بزنند؛ بلکه چارچوب نگرش سیاست فرهنگى خود را باید با برخوردى فعال شکل دهند و در این راستا تمامى تهدیدهاى موجود را به فرصت تبدیل کنند.
همشهرى ، 7/6/80

تبلیغات