تربیت دینی در برابر چالش قرن بیست و یکم
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
مهمترین خصیصه قرن حاضر «ساختزدایى» است که زاییده انقلاب ارتباطات است. تربیت دینى در گذشته بر ایجاد مرزهاى قرنطیهاى و تربیت گلخانهاى استوار بود، حال آنکه تربیت در مفهوم دقیق آن به عناصرى چون تبیین، تحول درونى و نقادى تعریف مىشود. با این وصف، تربیت دینى در رویارویى با چالشها و پرسشهاى سده حاضر باید با عقلانیت، تقواى حضور و ارزیابى و گزینش همراه باشد.متن
سخن گفتن از تربیت دینى در قرن بیست و یکم، مستلزم آن است که تربیت دینى به صورتى آشکار شود که توان مقاومت در برابر چالشهاى این قرن را داشته باد. از این رو، هم باید خصیصه چالش آفرین این قرن مورد بحث قرار گیرد و هم خصایص تربیت دینى، با نظر به آن، مورد تحلیل و بررسى قرار گیرد.
چالش قرن بیست و یکم براى تربیت دینى
ما در دوران خاصى قرار گرفتهایم که در آن، ویژگىهاى جدیدى نسبت به گذشته در حال ظهور است. پویایى هر نظام تربیتى، در این است که اصول، روشها و کارکردهاى خود را از حالت ایستا خارج کند و بتواند خواستههایش را متناسب با دگرگونىهاى محیطى شاداب و زنده نگه دارد؛ در غیر این صورت، محکوم به مرگ خواهد بود.
1. ساختزدایى؛ مهمترین وجه چالش:
شاید مهمترین خصیصه قرن حاضر، ظهور نتایج چیزى است که از آن به عنوان «انقلاب ارتباطات» یاد کردهاند. وجه بارز و چالش آفرین انقلاب ارتباطات براى تربیت دینى، خصیصه «ساختزدایى» آن است، به این معنا که واقعیتها و مفاهیم متقابل - همچون «دور - نزدیک» و «ممنوع - مجاز» که تربیت دینى را با نظر به آنها سامان دادهایم - تقابل خود را از دست مىدهند.
ساختار «دور - نزدیک» که به تقابل مکانى مربوط است، از نظر تربیت دینى و اخلاق تاکنون مهم بوده است؛ زیرا تلاشهاى تربیتى بر آن بوده است که بارور کردن افراد از محیطهاى نامطلوب، آنان را مصونیت بخشیده امّا در عصر ارتباطات، تلویزیون، رایانه و سایر شبکههاى ارتباطى، این فاصلههاى مکانى و زمانى را در مىنوردند. ساختار «ممنوع - مجاز» نیز با شبکههاى ارتباطى در عرض این ساختزدایى است. بسیارى از امور که در گذشته ممنوع محسوب مىشد، امروز مجاز یا اجتنابناپذیر شده و فضا به گونهاى دگرگون مىشود که بسیارى از امور را به تدریج و در عمل، تحمیل مىکند. در این شرایط چنان که گاه والدین مىگویند، نمىشود کودکان و نوجوانان را مهار کرد و آنها را در محدوده امور مجاز نگاه داشت.
شکسته شدن مرزها و ساختهاى تقابلى مذکور، براى مباحث اخلاقى و دینى بسیار مهم است؛ تربیت دینى و اخلاقى به یک معنا، تعیین مرزها و مأنوس کردن افراد با آنهاست. واژههاى «باید» و «نباید» یا واژههاى «واجب» و «حرام» کلیدواژههاى تربیت اخلاقى و دینىاند. برخى پذیرفتهاند که دنیاگرایى (سکولاریسم) فرزند طبیعى این دوران است و دین و اخلاق کمکم رنگ و بوى خود را از دست خواهد داد. امّا این داورى زمانى درست است که تربیت دینى خود را با ساختارهاى نرمال تنظیم کرده باشد و تربیت دینى و اخلاقى را با ایجاد قرنطینه براى دور کردن افراد از محیطهاى نامطلوب و قرار دادن آنها در محدوده امور «مجاز» آشکار سازد. امّا در صورتى که تربیت دینى بتواند به صورت پویا خود را براى شرایط جدید و زیستن مؤثر در آنها مهیا سازد، دلیلى بر زوال تربیت دینى وجود نخواهد داشت. تلقىهاى گوناگونى درباره «مرز» وجود دارد که تنها یکى از آنها در انگاره «مرز قرنطینهاى» و تربیت گلخانهاى جلوهگر شده است. در ادامه این نوشتار، در پى آنیم که با تحلیل مفهومهاى «تربیت» و «دینى بودن» تصویر متفاوتى از تربیت دینى به دست دهیم، به گونهاى که در عرصه این قرن دوام آورد.
2. مفهوم تربیت و شبه تربیت:
تصور غالب از مفهوم تربیت این است: «ایجاد تغییرات مطلوب در نسل جدید». امّا این تصور، تربیت را از شبه تربیت متمایز نمىسازد. مفهوم تربیت تنها به ایجاد رفتارها، حالات و افکار معینى در افراد محدود نمىشود، بلکه ملاحظههاى روشى، یعنى شکل ایجاد آنها نیز در مفهوم تربیت ملحوظ است.
دستکم مىتوان سه مورد بارز براى «شبه تربیت» ذکر کرد: «عادت»، «تلقین» و «تحمیل». عادت بر «تکرار»، تلقین بر «هیبت» گوینده آن و تحمیل بر «زور» استوار است. البته ممکن است گاه استفاده از این سه روش در جریان تربیت صورت پذیرد ولى نمىتوان آنها را به عنوان بنیان و پیکره اصل تربیت محسوب کرد.
اما در تربیت چهار مؤلفه یا مشخصه بارز مطرح است. 1. تبیین: به این معنا که فرد خود نسبت به تغییراتى که قرار است در وى ایجاد شود، بصیرت و آگاهى مىیابد. شریعت «چرا بردار» است و این چرایى، نه به صورت انفعالى، بلکه به شکل فعال انجام مىشود و مربى منتظر سؤال مقبولى نمىماند. تبیین در اینجا به معناى «دانش» صرف نیست.
3. به دست دادن «معیار»:
قواعد و معیارها همچون فرمولهاى انتزاعى هستند که متربى با شناخت آنها مىتواند اعمال و رفتارها را بر حسب آنها ارزیابى کند. تحرک درونى ... در شبه تربیت (عادت، تلقین و تحمیل) موتور حرکت در بیرون فرد قرار دارد ولى در فرایند تربیت، در درون فرد تحولى رخ مىدهد و او با انگیزه روشن مىداند که چگونه رفتار کند، چگونه بیندیشد و چه ویژگىهایى باید داشته باشد.
4. نقادى:
هنگامى که فرد حکمت اعمال و معیارها را شناخت و انگیزهاى درونى در حرکت خویش داشت، آمادگى نقادى نسبت به مربى و به طور کلى نسل گذشته را خواهد داشت. هرچند معیارها را نسل گذشته به نسل نو مىسپارد، امّا چون تحقق معیارها آسان و زودیاب نیست و نسل نو در شرایطى متفاوت زندگى مىکند، نسل نو با در اختیار داشتن معیارها، زمینه نقد را نیز در اختیار خواهد داشت. در این حالت، لازم نیست مربیان از همه نقصها مبرا باشند و به عنوان مظهر فضیلت، تقوا و عدالت تلقى شوند. جریان تربیت به پایان نرسیده و مربى و متربى هر دو مشمول جریان تربیت هستند.
5 . مفهوم تدین:
چهار مؤلفه اساسى در تدین یا دینى شدن قابل ملاحظه است.
1 - 5 . مؤلفه اعتقادى و فکرى: یکى از دگرگونىهایى که در تدین باید در فرد رخ بدهد، این است که وى اعتقادات خاصى درباره جهان پیدا کند. پیدا شدن این عقاید در فرد به لحاظ روششناختى باید با روشنبینى همراه باشد و به اصطلاح تحقیقى باشد نه تقلیدى. البته روشنبینى هم به لحاظ افراد و هم به لحاظ اعصار، امرى نسبى است. بنابراین، در سطوح مختلف و حتى در عامىترین مردم، روشنبینى نسبت به عقاید، به درجات مختلف مىتواند وجود داشته باشد. چنانکه صورتبندى عقاید باید متناسب با نوع سؤالات مخاطب و فضاى زمانى باشد.
2 - 5 . مؤلفه تجربه دینى: در تجربه دینى، عنصر عاطفه بروز و ظهور چشمگیرى دارد. شخصى که دیندار مىشود، لازم است یک رشته هیجانهاى درونى را تجربه کند که به طور غالب در ارتباط با مبدأ جهان یعنى خداوند ظهور مىکند. مفاهیمى مثل خوف و رجا، توکل و دعا ناظر به همین تجربیات است.
3 - 5 . مؤلفه التزام درونى: التزام درونى متضمن انتخاب نسبت به چیزى و پایبندى نسبت به آن است. عنصر التزام به شکل بارزى در مفهوم ایمان لحاظ گردیده است. ایمان نیز یک وضعیت درونى است که در آن انتخاب و گزینش وجود دارد.
4 - 5 . مؤلفه عمل: فرد متدین کسى است که به مقتضاى اعتقادات و ایمان خود به اقدام به انجام اعمالى مىکند. تکرار «الذین آمنوا و عملوا الصالحات» در آیات فراوان قرآن، نشاندهنده اهمیت این معناست.
6. تربیت دینى در قرن بیست و یکم:
با توجه به مباحث گذشته، تربیت دینى به این معنا خواهد بود که عناصر چهارگانه تدین، در رابطهاى از نوع تربیت، یعنى با توجه به چهار ویژگى تربیت، تحقق یابد؛ پیراستن تربیت دینى از تلاشهاى شبه تربیتى یا بدفهمىهاى ما از دین، امکان توفیق تربیت دینى را در برابر چالشهاى این قرن فراهم مىآورد. مؤلفههاى تربیت دینى در این وجه، به قرار زیر است.
1 - 6. مؤلفه عقلانیت: در سیل عظیم سؤالها و تردیدهاى موجود، دینورزى هنگامى دوام مىآورد که موجودیتى موجه و مدلل داشته باشد، نه آنکه امرى سلیقهاى تلقى شود. کسانى مىکوشند عبودیت را بنیاد دین معرفى کنند که این تنها سوءتعبیرى از دین و عبودیت است. عبودیت در مقام پذیرش دین نیست، بلکه پذیرش دین مستلزم فهم و عقلانیت است. علاوه بر اعتقادات دینى، اخلاق دینى و احکام دینى نیز باید بر پایههاى عقلانى استوار شود و حکمتهایش معلوم گردد.
2 - 6. مؤلفه تقواى حضور: تقواى حضور در مقابل «تقواى پرهیز» قرار دارد. با گسترش ارتباطات، تقواى پرهیز در برخى قلمروها اساساً ناممکن است. در تقواى پرهیز، مرز، صورت «مکانى» دارد امّا در تقواى حضور شکل «مکانتى» مىیابد، به این معنا که فرد خود را در مرتبت و مکانتى فراتر مىبیند و به این طریق، از آلودگى شرایط مصون مىماند. در آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» فضاى بحث، حضور در متن جریانهاى فاسد و دشوار است، نه قرنطینه و قرار گرفتن در محفظهاى نفوذناپذیر. بر اساس این مفهوم، تلقى ما از تربیت دینى، متضمن قرار داشتن در متن جامعه و حضور در عرصه ارتباطات است. انبیاء نیز با حضور در متن جامعه، تربیت دینى را اجرا مىکردند. هرچند پیامبران گاه از روش قرنطینهسازى نیز استفاده مىکردند (همچون مهاجرت) امّا این تمام منطق تربیت دینى نیست و باید با تقواى حضور تکمیل گردد. بنابراین در بدترین شرایط اجتماعى نیز مىتوان از تربیت دینى سخن گفت.
3 - 6. مؤلفه ارزیابى، گزینش و طرد: این ویژگى خود پشتوانهاى براى تقواى حضور در عرصه حاضر است. لازمه حضور غیرانفعالى، ارزیابى اطلاعات و رویدادهاى اجتماعى است. این ویژگى، به خصوص از مؤلفه نقادى تربیت سرچشمه مىگیرد. طرد یکباره هر آنچه متعلق به این دوران است، نه تنها ممکن نیست، بلکه در دامن خود، پذیرش تمام عیار را مىپروراند. بر این اساس، تربیت دینى همواره باید پدیدههاى نوظهور این عصر را مورد ارزیابى و نقادى منصفانه قرار دهد و افراد را براى گزینش و طرد آماده سازد.
اشاره
مباحثى از این دست، یکى از نیازهاى ضرورى است که باید بیشتر و پیشتر از این مطرح مىشد. متأسفانه حاکمیت فضاى سیاسى در دو دهه اخیر، بسیارى از بایستههاى فرهنگى و تربیتى را در پرده غفلت نگاه داشته است. مجموعه تربیت اسلامى(1) در چند شماره خود موضوع تربیت دینى را به بحث گذاشته و مقالات پرارزشى، که مقاله حاضر یکى از آنهاست، منتشر ساخته است. در این مقاله، مطالبى ارائه شده است که با کاربردى و عملیاتى کردن مفاهیم آن مىتوان دریچهاى نو بر تربیت دینى گشود. هرچند این مباحث به صورت پراکنده مطرح شده است، امّا گردآورى و تحلیل سامانمند نویسنده محترم، این مقاله را جلوهاى ویژه بخشیده است. با این حال، به نکاتى چند در محتواى این مقاله باید اشاره کرد:
1. نویسنده محترم به پدیده «ساختزدایى» که یکى از پیامدهاى جهانى شدن )Globalization( مىباشد، اشاره کرده است. امّا در دهههاى اخیر با ظهور پست مدرنیسم به پدیده دیگرى اشاره مىشود که در سده حاضر در حال شکلگیرى است. این پدیده که به «منطقهاى شدن» )Localization( معروف گشته است، نشان از ظهور و جلوه ارزشهاى منطقهاى و ایجاد فاصله فرهنگى بین ملتها و تمدنهاست. در تحلیل مسأله تربیت دینى در قرن بیست و یکم باید به چنین پدیدههاى بدیلى نیز توجه نمود. این نکته را نیز باید افزود که نظریه ساختزدایى برخاسته از دیدگاه فیلسوفانى چون ژاک دریدا است که البته مورد انتقادهایى نیز قرار گرفته است و از این رو نباید بدون تأمل همه جانبه مورد پذیرش قرار گیرد.
2. مواردى که ایشان به عنوان ساختزدایى مطرح کرده است، همه در یک سطح و در یک جهت نیست و راهکارهاى رویارویى با آنها نیز یکسان نیست. براى مثال، ساخت «دور - نزدیک» مربوط به حوزه تربیت و شیوههاى تربیتى است که مىتوان روشهاى بدیلى براى آن پیشنهاد کرد، امّا ساخت «مجاز - ممنوع» به محتوا و ماهیتِ دین و اخلاق ارتباط مىیابد و به راحتى نمىتوان از آن گذر کرد. در این مقاله پیشنهاد مشخصى براى نحوه رویارویى با ساختشکنى در حوزه مجاز و ممنوع ارائه نشده است، بلکه تنها از روشهاى تربیتى آن سخن گفته شده است. به هر حال، بهتر است با شناسایى و دستهبندى کلیه ساختهایى که در مدرنیته مورد چالش قرار گرفته است، براى هر دسته راهحلهاى خاص خود ارائه شود.
3. جناب آقاى باقرى روشهایى چون عادت و تلقین را «شبه تربیت» خوانده است و آن را رویاروى مؤلفههاى تربیت (تبیین، معیارآموزى، عقلانیت و...) قرار داده است. به نظر مىرسد که مقولاتى چون عادت، تلقین و امثال آن هرچند ارکان اصلى تربیت نیستند، امّا بخش تفکیکناپذیر فرایند تربیت هستند. نکته مهم اینجاست که این مؤلفهها و روشها هر کدام جایگاه خاص و مخاطبان خاصى دارد که اگر به انحراف گراید، به یک عنصر ضدتربیت تبدیل مىشود.
4. با استناد به آیه شریفه «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ ...» اظهار داشتهاند که «فضاى بحث، حضور در متن جریانهاى فاسد و دشوار است... تلقى ما از تربیت دینى، متضمن قرار داشتن در متن جامعه و حضور در عرصه ارتباطات است.» تردیدى نیست که انبیاء و مربیان الهى با حضور در جامعه آلودگان به ارشاد و هدایت آنان مىپرداختند، امّا این نکته به هیچ روى نشان نمىدهد که مربیان و نهادهاى تربیتى نباید در دور نگاه داشتن متربیان از فضاهاى فاسد و آلوده تلاش کنند. عقل و شرع آشکارا حکم مىکنند که همگام با مصون سازى درونى افراد، باید به مصون سازى محیط زندگى نیز همت گماشت، البته این کار مستلزم برنامهریزى و تدابیر علمى و عقلانى است. چنان که در حوزه بهداشت جسمى، واکسینه کردن افراد با پاکسازى محیط از آلودگى همزمان و همپاى یکدیگر مطرح مىشود. این نکته را نیز باید یادآورى کرد که تفسیر نویسنده محترم از آیه مبارکه چندان دقیق نیست.
5 . هرچند در مواجهه با پیامدهاى مدرنیته، همه حوزههاى دانش و فرهنگ - و از جمله بخش آموزش و تربیت - نیز باید به چارهجویى و برنامهریزى مناسب بیندیشند، ولى باید توجه داشت که اگر این مواجهه در سطوح کلان فرهنگى و سیاسى رخ ندهد و تدابیر عام اجتماعى و جهانى صورت نگیرد، به نتایج برنامهها و فعالیتها در سطح خرد چندان نمىتوان امید و اتکا داشت. به هر حال، غفلت از نقش حکومتها و رایزنىها و اقدامات منطقهاى و جهانى، عملاً تربیت دینى را در مقابل فشارهاى روزافزونِ عوامل تباهى و بزهکارى جهانى به انفعال و انزوا مىکشاند.
پی نوشت:
1) این مجموعه از سوى «مرکز مطالعات تربیت اسلامى» وابسته به معاونت پرورشى وزارت آموزش و پرورش به چاپ مىرسد.
تربیت اسلامى، ش 3
چالش قرن بیست و یکم براى تربیت دینى
ما در دوران خاصى قرار گرفتهایم که در آن، ویژگىهاى جدیدى نسبت به گذشته در حال ظهور است. پویایى هر نظام تربیتى، در این است که اصول، روشها و کارکردهاى خود را از حالت ایستا خارج کند و بتواند خواستههایش را متناسب با دگرگونىهاى محیطى شاداب و زنده نگه دارد؛ در غیر این صورت، محکوم به مرگ خواهد بود.
1. ساختزدایى؛ مهمترین وجه چالش:
شاید مهمترین خصیصه قرن حاضر، ظهور نتایج چیزى است که از آن به عنوان «انقلاب ارتباطات» یاد کردهاند. وجه بارز و چالش آفرین انقلاب ارتباطات براى تربیت دینى، خصیصه «ساختزدایى» آن است، به این معنا که واقعیتها و مفاهیم متقابل - همچون «دور - نزدیک» و «ممنوع - مجاز» که تربیت دینى را با نظر به آنها سامان دادهایم - تقابل خود را از دست مىدهند.
ساختار «دور - نزدیک» که به تقابل مکانى مربوط است، از نظر تربیت دینى و اخلاق تاکنون مهم بوده است؛ زیرا تلاشهاى تربیتى بر آن بوده است که بارور کردن افراد از محیطهاى نامطلوب، آنان را مصونیت بخشیده امّا در عصر ارتباطات، تلویزیون، رایانه و سایر شبکههاى ارتباطى، این فاصلههاى مکانى و زمانى را در مىنوردند. ساختار «ممنوع - مجاز» نیز با شبکههاى ارتباطى در عرض این ساختزدایى است. بسیارى از امور که در گذشته ممنوع محسوب مىشد، امروز مجاز یا اجتنابناپذیر شده و فضا به گونهاى دگرگون مىشود که بسیارى از امور را به تدریج و در عمل، تحمیل مىکند. در این شرایط چنان که گاه والدین مىگویند، نمىشود کودکان و نوجوانان را مهار کرد و آنها را در محدوده امور مجاز نگاه داشت.
شکسته شدن مرزها و ساختهاى تقابلى مذکور، براى مباحث اخلاقى و دینى بسیار مهم است؛ تربیت دینى و اخلاقى به یک معنا، تعیین مرزها و مأنوس کردن افراد با آنهاست. واژههاى «باید» و «نباید» یا واژههاى «واجب» و «حرام» کلیدواژههاى تربیت اخلاقى و دینىاند. برخى پذیرفتهاند که دنیاگرایى (سکولاریسم) فرزند طبیعى این دوران است و دین و اخلاق کمکم رنگ و بوى خود را از دست خواهد داد. امّا این داورى زمانى درست است که تربیت دینى خود را با ساختارهاى نرمال تنظیم کرده باشد و تربیت دینى و اخلاقى را با ایجاد قرنطینه براى دور کردن افراد از محیطهاى نامطلوب و قرار دادن آنها در محدوده امور «مجاز» آشکار سازد. امّا در صورتى که تربیت دینى بتواند به صورت پویا خود را براى شرایط جدید و زیستن مؤثر در آنها مهیا سازد، دلیلى بر زوال تربیت دینى وجود نخواهد داشت. تلقىهاى گوناگونى درباره «مرز» وجود دارد که تنها یکى از آنها در انگاره «مرز قرنطینهاى» و تربیت گلخانهاى جلوهگر شده است. در ادامه این نوشتار، در پى آنیم که با تحلیل مفهومهاى «تربیت» و «دینى بودن» تصویر متفاوتى از تربیت دینى به دست دهیم، به گونهاى که در عرصه این قرن دوام آورد.
2. مفهوم تربیت و شبه تربیت:
تصور غالب از مفهوم تربیت این است: «ایجاد تغییرات مطلوب در نسل جدید». امّا این تصور، تربیت را از شبه تربیت متمایز نمىسازد. مفهوم تربیت تنها به ایجاد رفتارها، حالات و افکار معینى در افراد محدود نمىشود، بلکه ملاحظههاى روشى، یعنى شکل ایجاد آنها نیز در مفهوم تربیت ملحوظ است.
دستکم مىتوان سه مورد بارز براى «شبه تربیت» ذکر کرد: «عادت»، «تلقین» و «تحمیل». عادت بر «تکرار»، تلقین بر «هیبت» گوینده آن و تحمیل بر «زور» استوار است. البته ممکن است گاه استفاده از این سه روش در جریان تربیت صورت پذیرد ولى نمىتوان آنها را به عنوان بنیان و پیکره اصل تربیت محسوب کرد.
اما در تربیت چهار مؤلفه یا مشخصه بارز مطرح است. 1. تبیین: به این معنا که فرد خود نسبت به تغییراتى که قرار است در وى ایجاد شود، بصیرت و آگاهى مىیابد. شریعت «چرا بردار» است و این چرایى، نه به صورت انفعالى، بلکه به شکل فعال انجام مىشود و مربى منتظر سؤال مقبولى نمىماند. تبیین در اینجا به معناى «دانش» صرف نیست.
3. به دست دادن «معیار»:
قواعد و معیارها همچون فرمولهاى انتزاعى هستند که متربى با شناخت آنها مىتواند اعمال و رفتارها را بر حسب آنها ارزیابى کند. تحرک درونى ... در شبه تربیت (عادت، تلقین و تحمیل) موتور حرکت در بیرون فرد قرار دارد ولى در فرایند تربیت، در درون فرد تحولى رخ مىدهد و او با انگیزه روشن مىداند که چگونه رفتار کند، چگونه بیندیشد و چه ویژگىهایى باید داشته باشد.
4. نقادى:
هنگامى که فرد حکمت اعمال و معیارها را شناخت و انگیزهاى درونى در حرکت خویش داشت، آمادگى نقادى نسبت به مربى و به طور کلى نسل گذشته را خواهد داشت. هرچند معیارها را نسل گذشته به نسل نو مىسپارد، امّا چون تحقق معیارها آسان و زودیاب نیست و نسل نو در شرایطى متفاوت زندگى مىکند، نسل نو با در اختیار داشتن معیارها، زمینه نقد را نیز در اختیار خواهد داشت. در این حالت، لازم نیست مربیان از همه نقصها مبرا باشند و به عنوان مظهر فضیلت، تقوا و عدالت تلقى شوند. جریان تربیت به پایان نرسیده و مربى و متربى هر دو مشمول جریان تربیت هستند.
5 . مفهوم تدین:
چهار مؤلفه اساسى در تدین یا دینى شدن قابل ملاحظه است.
1 - 5 . مؤلفه اعتقادى و فکرى: یکى از دگرگونىهایى که در تدین باید در فرد رخ بدهد، این است که وى اعتقادات خاصى درباره جهان پیدا کند. پیدا شدن این عقاید در فرد به لحاظ روششناختى باید با روشنبینى همراه باشد و به اصطلاح تحقیقى باشد نه تقلیدى. البته روشنبینى هم به لحاظ افراد و هم به لحاظ اعصار، امرى نسبى است. بنابراین، در سطوح مختلف و حتى در عامىترین مردم، روشنبینى نسبت به عقاید، به درجات مختلف مىتواند وجود داشته باشد. چنانکه صورتبندى عقاید باید متناسب با نوع سؤالات مخاطب و فضاى زمانى باشد.
2 - 5 . مؤلفه تجربه دینى: در تجربه دینى، عنصر عاطفه بروز و ظهور چشمگیرى دارد. شخصى که دیندار مىشود، لازم است یک رشته هیجانهاى درونى را تجربه کند که به طور غالب در ارتباط با مبدأ جهان یعنى خداوند ظهور مىکند. مفاهیمى مثل خوف و رجا، توکل و دعا ناظر به همین تجربیات است.
3 - 5 . مؤلفه التزام درونى: التزام درونى متضمن انتخاب نسبت به چیزى و پایبندى نسبت به آن است. عنصر التزام به شکل بارزى در مفهوم ایمان لحاظ گردیده است. ایمان نیز یک وضعیت درونى است که در آن انتخاب و گزینش وجود دارد.
4 - 5 . مؤلفه عمل: فرد متدین کسى است که به مقتضاى اعتقادات و ایمان خود به اقدام به انجام اعمالى مىکند. تکرار «الذین آمنوا و عملوا الصالحات» در آیات فراوان قرآن، نشاندهنده اهمیت این معناست.
6. تربیت دینى در قرن بیست و یکم:
با توجه به مباحث گذشته، تربیت دینى به این معنا خواهد بود که عناصر چهارگانه تدین، در رابطهاى از نوع تربیت، یعنى با توجه به چهار ویژگى تربیت، تحقق یابد؛ پیراستن تربیت دینى از تلاشهاى شبه تربیتى یا بدفهمىهاى ما از دین، امکان توفیق تربیت دینى را در برابر چالشهاى این قرن فراهم مىآورد. مؤلفههاى تربیت دینى در این وجه، به قرار زیر است.
1 - 6. مؤلفه عقلانیت: در سیل عظیم سؤالها و تردیدهاى موجود، دینورزى هنگامى دوام مىآورد که موجودیتى موجه و مدلل داشته باشد، نه آنکه امرى سلیقهاى تلقى شود. کسانى مىکوشند عبودیت را بنیاد دین معرفى کنند که این تنها سوءتعبیرى از دین و عبودیت است. عبودیت در مقام پذیرش دین نیست، بلکه پذیرش دین مستلزم فهم و عقلانیت است. علاوه بر اعتقادات دینى، اخلاق دینى و احکام دینى نیز باید بر پایههاى عقلانى استوار شود و حکمتهایش معلوم گردد.
2 - 6. مؤلفه تقواى حضور: تقواى حضور در مقابل «تقواى پرهیز» قرار دارد. با گسترش ارتباطات، تقواى پرهیز در برخى قلمروها اساساً ناممکن است. در تقواى پرهیز، مرز، صورت «مکانى» دارد امّا در تقواى حضور شکل «مکانتى» مىیابد، به این معنا که فرد خود را در مرتبت و مکانتى فراتر مىبیند و به این طریق، از آلودگى شرایط مصون مىماند. در آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» فضاى بحث، حضور در متن جریانهاى فاسد و دشوار است، نه قرنطینه و قرار گرفتن در محفظهاى نفوذناپذیر. بر اساس این مفهوم، تلقى ما از تربیت دینى، متضمن قرار داشتن در متن جامعه و حضور در عرصه ارتباطات است. انبیاء نیز با حضور در متن جامعه، تربیت دینى را اجرا مىکردند. هرچند پیامبران گاه از روش قرنطینهسازى نیز استفاده مىکردند (همچون مهاجرت) امّا این تمام منطق تربیت دینى نیست و باید با تقواى حضور تکمیل گردد. بنابراین در بدترین شرایط اجتماعى نیز مىتوان از تربیت دینى سخن گفت.
3 - 6. مؤلفه ارزیابى، گزینش و طرد: این ویژگى خود پشتوانهاى براى تقواى حضور در عرصه حاضر است. لازمه حضور غیرانفعالى، ارزیابى اطلاعات و رویدادهاى اجتماعى است. این ویژگى، به خصوص از مؤلفه نقادى تربیت سرچشمه مىگیرد. طرد یکباره هر آنچه متعلق به این دوران است، نه تنها ممکن نیست، بلکه در دامن خود، پذیرش تمام عیار را مىپروراند. بر این اساس، تربیت دینى همواره باید پدیدههاى نوظهور این عصر را مورد ارزیابى و نقادى منصفانه قرار دهد و افراد را براى گزینش و طرد آماده سازد.
اشاره
مباحثى از این دست، یکى از نیازهاى ضرورى است که باید بیشتر و پیشتر از این مطرح مىشد. متأسفانه حاکمیت فضاى سیاسى در دو دهه اخیر، بسیارى از بایستههاى فرهنگى و تربیتى را در پرده غفلت نگاه داشته است. مجموعه تربیت اسلامى(1) در چند شماره خود موضوع تربیت دینى را به بحث گذاشته و مقالات پرارزشى، که مقاله حاضر یکى از آنهاست، منتشر ساخته است. در این مقاله، مطالبى ارائه شده است که با کاربردى و عملیاتى کردن مفاهیم آن مىتوان دریچهاى نو بر تربیت دینى گشود. هرچند این مباحث به صورت پراکنده مطرح شده است، امّا گردآورى و تحلیل سامانمند نویسنده محترم، این مقاله را جلوهاى ویژه بخشیده است. با این حال، به نکاتى چند در محتواى این مقاله باید اشاره کرد:
1. نویسنده محترم به پدیده «ساختزدایى» که یکى از پیامدهاى جهانى شدن )Globalization( مىباشد، اشاره کرده است. امّا در دهههاى اخیر با ظهور پست مدرنیسم به پدیده دیگرى اشاره مىشود که در سده حاضر در حال شکلگیرى است. این پدیده که به «منطقهاى شدن» )Localization( معروف گشته است، نشان از ظهور و جلوه ارزشهاى منطقهاى و ایجاد فاصله فرهنگى بین ملتها و تمدنهاست. در تحلیل مسأله تربیت دینى در قرن بیست و یکم باید به چنین پدیدههاى بدیلى نیز توجه نمود. این نکته را نیز باید افزود که نظریه ساختزدایى برخاسته از دیدگاه فیلسوفانى چون ژاک دریدا است که البته مورد انتقادهایى نیز قرار گرفته است و از این رو نباید بدون تأمل همه جانبه مورد پذیرش قرار گیرد.
2. مواردى که ایشان به عنوان ساختزدایى مطرح کرده است، همه در یک سطح و در یک جهت نیست و راهکارهاى رویارویى با آنها نیز یکسان نیست. براى مثال، ساخت «دور - نزدیک» مربوط به حوزه تربیت و شیوههاى تربیتى است که مىتوان روشهاى بدیلى براى آن پیشنهاد کرد، امّا ساخت «مجاز - ممنوع» به محتوا و ماهیتِ دین و اخلاق ارتباط مىیابد و به راحتى نمىتوان از آن گذر کرد. در این مقاله پیشنهاد مشخصى براى نحوه رویارویى با ساختشکنى در حوزه مجاز و ممنوع ارائه نشده است، بلکه تنها از روشهاى تربیتى آن سخن گفته شده است. به هر حال، بهتر است با شناسایى و دستهبندى کلیه ساختهایى که در مدرنیته مورد چالش قرار گرفته است، براى هر دسته راهحلهاى خاص خود ارائه شود.
3. جناب آقاى باقرى روشهایى چون عادت و تلقین را «شبه تربیت» خوانده است و آن را رویاروى مؤلفههاى تربیت (تبیین، معیارآموزى، عقلانیت و...) قرار داده است. به نظر مىرسد که مقولاتى چون عادت، تلقین و امثال آن هرچند ارکان اصلى تربیت نیستند، امّا بخش تفکیکناپذیر فرایند تربیت هستند. نکته مهم اینجاست که این مؤلفهها و روشها هر کدام جایگاه خاص و مخاطبان خاصى دارد که اگر به انحراف گراید، به یک عنصر ضدتربیت تبدیل مىشود.
4. با استناد به آیه شریفه «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ ...» اظهار داشتهاند که «فضاى بحث، حضور در متن جریانهاى فاسد و دشوار است... تلقى ما از تربیت دینى، متضمن قرار داشتن در متن جامعه و حضور در عرصه ارتباطات است.» تردیدى نیست که انبیاء و مربیان الهى با حضور در جامعه آلودگان به ارشاد و هدایت آنان مىپرداختند، امّا این نکته به هیچ روى نشان نمىدهد که مربیان و نهادهاى تربیتى نباید در دور نگاه داشتن متربیان از فضاهاى فاسد و آلوده تلاش کنند. عقل و شرع آشکارا حکم مىکنند که همگام با مصون سازى درونى افراد، باید به مصون سازى محیط زندگى نیز همت گماشت، البته این کار مستلزم برنامهریزى و تدابیر علمى و عقلانى است. چنان که در حوزه بهداشت جسمى، واکسینه کردن افراد با پاکسازى محیط از آلودگى همزمان و همپاى یکدیگر مطرح مىشود. این نکته را نیز باید یادآورى کرد که تفسیر نویسنده محترم از آیه مبارکه چندان دقیق نیست.
5 . هرچند در مواجهه با پیامدهاى مدرنیته، همه حوزههاى دانش و فرهنگ - و از جمله بخش آموزش و تربیت - نیز باید به چارهجویى و برنامهریزى مناسب بیندیشند، ولى باید توجه داشت که اگر این مواجهه در سطوح کلان فرهنگى و سیاسى رخ ندهد و تدابیر عام اجتماعى و جهانى صورت نگیرد، به نتایج برنامهها و فعالیتها در سطح خرد چندان نمىتوان امید و اتکا داشت. به هر حال، غفلت از نقش حکومتها و رایزنىها و اقدامات منطقهاى و جهانى، عملاً تربیت دینى را در مقابل فشارهاى روزافزونِ عوامل تباهى و بزهکارى جهانى به انفعال و انزوا مىکشاند.
پی نوشت:
1) این مجموعه از سوى «مرکز مطالعات تربیت اسلامى» وابسته به معاونت پرورشى وزارت آموزش و پرورش به چاپ مىرسد.
تربیت اسلامى، ش 3