آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

دکتر ابوالقاسم گرجى در این گفت‏وگو، به نارسایى فقه حکومتى موجود و ضرورت در نظر گرفتن مقتضیات زمان، مصلحت و توجه به عقل جمعى اشاره مى‏کند.

متن

در فقه خصوصى، شارع مصلحت جامعه و افراد را در نظر مى‏گیرد و احکامى را جعل مى‏کند؛ امّا فقه حکومتى امرى است جدا و اساساً ضرورتى ندارد شارع احکام عمومى و مصالح جامعه را در نظر بگیرد؛ بلکه این برعهده اهل زمان است که با توجه به شرایط زمانى و مکانى به این امر بپردازند. خدا و پیامبر به طور وسیع و کامل ضوابط افرادى را که باید حکومت را در دست بگیرند بیان فرموده‏اند و کلیاتى را هم در باب اخلاق و فقه و حقوق و... بیان کرده است؛ ولى جزئیات آن را به خود ما وا گذارده است. بر این اساس، وقتى شارع بیان مى‏کند که دست دزد را قطع کنید، هدف آن جلوگیرى از وقوع گناه و تنبّه مجرم است. یک زمانى مجازات یک جرم این بوده است که مجرم را از کوه پرتاب کنند؛ امّا باید توجه داشت این مجازات در آن عصر، عواطف عمومى را جریحه‏دار نمى‏کرده است؛ ولى الان چنین مجازاتى امرى غیرمعمول و نکوهیده است. امروزه باید جرایم با اوضاع جهانى تناسب داشته باشد و لذا کیفیت و کمیت مجازات‏ها در حوزه فقه حکومتى است و باید مصالح اجتماعى را در نظر گرفت. همین‏طور مثلاً زکات که ضرورتى ندارد بگوییم در اقلام خاصّى جارى است.
بنابراین اگر حکومت تشخیص داد که به دار کشیدن مجرم در ملأ عام مصلحت نیست و اثرات خوبى را به همراه ندارد، این حکم نباید اجرا شود. اینجاست که مى‏گوییم باید یک عقل جمعى در تشخیص مصلحت وجود داشته باشد. البته این بدان معنا نیست که افراد غیرمتخصص در تشخیص این مصالح دخالت کنند. باید عده‏اى از افراد باصلاحیت با دقت و توجه به ریزه‏کارى‏ها این نکات را دریابند.
اشاره‏
در اینکه فقه حکومتى مبتنى بر مصالح اجتماعى است تردیدى نیست. قطعاً حکومت با رعایت مصالح و مفاسد به جعل قانون مى‏پردازد. با وجود این، باید میان ادله شرعى که اطلاق و عمومشان شامل زمان حاضر مى‏شود با مصالح و مفاسدى که عقلا تشخیص مى‏دهند به گونه‏اى نسبت‏سنجى کرد. مسلماً آنگاه که موانعى در اجراى این‏گونه احکام شناسایى شود و به اصطلاح از موارد تزاحم باشد، تعطیل این احکام مطابق قاعده است؛ امّا در جایى که صرفاً تعارض با تشخیص‏هاى عرفى است ملاک ترجیح دیدگاه‏هاى عرف بر نظر شرع چیست؟ فرض بحث جایى است که تشخیص عرف، تشخیصى قطعى و یقینى نیست. مسلماً در مواردى که از طرف شارع به حکومت واگذار شده است، ملاک همان مصلحت است که حکومت از طُرُق متعارف آن را تحصیل مى‏کند، اما در مواردى که به طور قطعى و مسلّم تحت داورى شرع قرار گرفته است، غلبه مصلحت‏سنجى حکومت بر داورى شریعت از چه مبنایى تبعیت مى‏کند؟
دوران امروز، 4/10/79

تبلیغات