آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

در این گفتگو، پرفسور مولانا ضمن اشاره به تاریخ جنگ رسانه‏اى، به عوامل مساعد رشد این پدیده اشاره مى‏نماید و اهداف و نیز ابعاد این فرایند را بررسى مى‏کند و با بحث در مورد جنگ روانى و کیستى بعضى پدیدآوردندگان آن، به راهکارهاى مقابله با آن در جامعه اسلامى مى‏پردازد.
جنگ رسانه‏اى از تاریخ باستان تا امروز وجود داشته و جزء لاینفک سیاست ابرقدرتها بوده است و آنچه که امروز کیفیت و کمیت این جنگها را عوض کرده، توسعه زیرساختهاى رسانه‏اى و تکنولوژى در یک قرن اخیر است. از جنگ جهانى دوم به بعد، این جنگ رسانه‏اى به یک رشته علمى و استراتژیک تبدیل شد که شاکله اصلى قدرت نظامى، اقتصادى، فرهنگى و سیاسى کشورهایى مثل آمریکا را تشکیل مى‏دهد. جنگ رسانه‏اى را در دنیاى اسلام، معاویه علیه امام علىعلیه السلام آغاز نمود که ضررش بیش از آنکه به امامعلیه السلام برسد، به اسلام رسید. کودتاهایى که آمریکایى‏ها علیه ایران و گواتمالا و... راه انداختند و نیز دخالت واشنگتن در انتخابات کشورهاى غربى و ژاپن و... بدون جنگ رسانه‏اى عملى نبود؛ ولى انقلاب اسلامى ایران، پیروزى رسانه‏هاى سنت و شکست رسانه‏هاى غربى در چارچوب مدرن آن بود که از اقتدار و مشروعیت شخص امامقدس سره، یارانش و مردم ایران و رسانه‏هاى سنتى نشأت گرفت، نه مطبوعات و رسانه‏هایى که دهه‏ها در نقش سکولار عامل سیاستهاى بیگانه بوده‏اند.
از اهداف جنگ رسانه‏اى مى‏توان «تغییر و آلودگى محیط به نفع مهاجم»، «نفوذ در افکار عمومى و گمراهى آن»، «بسیج فکرى مردم»، «شخیصت‏کشى و شخصیت‏سازى»، «کوشش در شکست اراده مقاومت»، «نفاق و تفرقه‏انگیزى میان نخبگان و جناحهاى مختلف»، «مشغول کردن دولتمردان و سردمداران و روزنامه‏نگاران به مسائل جزئى و منحرف کردن آنان از مسائل اساسى» و «فراهم کردن محیط براى زد و خوردهاى داخلى و خارجى» را نام برد که نتیجه این جنگ، هم ابعاد خارجى و هم ابعاد داخلى دارد. از آنجا که در کشورهایى مثل ایران اکثر مطبوعات جناحى هستند، نردبانى براى رساندن بازیگران سیاسى به مقامات مورد نظر مى‏شوند؛ در نتیجه ظرفیت اطلاع‏رسانى و تحلیل‏گرایى مستند آنها بسیار کم است و بیشتر صداى جنجالى آنها در جامعه به گوش مى‏رسد. در طول تاریخ عوامل بیگانه از این وضع استفاده بسیار کرده‏اند و حمایت آنها به هرج و مرج مطبوعات کمک کرده است که این ائتلاف مطبوعات خارج و داخل را مى‏توان در ادوار مشروطه، هنگام اشغال ایران به دست متفقین و نیز ملى شدن صنعت نفت و قبل از کودتاى 28 مرداد به خوبى مطالعه کرد. رسانه‏هاى جنگى همیشه با واژه‏هاى عامه‏پسند «آزادى مطبوعات»، «تکثر عقاید»، «اصلاحات» و... همراه بوده‏اند؛ ولى هدفى دیگر داشته‏اند؛ همچنان که مطبوعات خارجى تبلیغات خود را به عنوان خبر به مردم تحمیل کرده‏اند.
امتیازات مطبوعاتى نیز باعث آفرینش یک طبقه انحصارى مى‏شود که جواز هرج و مرج‏آفرینى را در دست دارند و بدون اینکه پاسخگوى مردم باشند، در جنگ و جنجال رسانه‏اى شرکت مى‏کنند و تعطیلى آنها نیر علاوه بر فزونى بخشیدن به تبلیغات دشمن، در اثر مصالحه دشمن با این طبقه انحصارگر باعث تشویق آنان به تاخت و تاز ناسالم در جامعه مى‏شود. اما جنگ روانى به فرایندى گفته مى‏شود که طىّ آن، افراد، گروه‏ها و یا دولتها در سطح محلى و ملى و بین‏المللى سعى مى‏کنند از طریق ارتباطات کلامى و غیرکلامى، به انگیزه و عقاید و ایمان و کردار یک شخص، گروه یا جمعیت نفوذ پیدا کرده، آنها را با روشهاى روانى و سیاسى و اطلاعاتى و مردم‏شناسى و اقتصادى به طرف اهداف جلب کنند. ایجاد محیطى براى عملى شدن چنین اهدافى از ارکان مهم جنگ روانى است که وظیفه اصلى در این فرایند به عهده رسانه‏هاست.
در اروپا و آمریکا وقتى به آثار متخصصانى که درباره توسعه سیاسى، دموکراسى، مشارکت، اصلاح‏طلبى و... قلم زده‏اند مى‏نگریم، متوجه مى‏شویم که بسیارى از این پژوهشگران از پیشکسوتان رشته‏هاى پروپاگاندا، جنگ روانى، جنگ رسانه‏اى و رسانه‏هاى دسته‏جمعى بوده‏اند که از اوایل 1920 تا 1950، علم شستشوى مغزها و زورآوردن و اجبارى کردن عقاید بخصوص را در جامعه نموّ داده‏اند. به عنوان مثال مى‏توان به پرفسور هارولد لاسول، پیشکسوت تئورى‏هاى رسانه‏هاى جمعى و یکى از متصدیان اداره ویژه جنگهاى روانى براى دولت آمریکا در جنگ دوم بین‏الملل که در حوزه رسانه‏ها و کنترل نخبگان تحقیق مى‏کرد اشاره نمود، یا از پرفسور دانیل لرنو یا همکارش پرفسور ایتیال دوسالاپول از دانشگاه ام. آى. تى یا پرفسور ویلبرشرام از دانشگاه ایلى نویز و استانفورد آمریکا نام برد که از معروفترین استادان علوم ارتباطات و رسانه‏ها مى‏باشند و ضمن آنکه چند دهه در رشته‏هاى جنگ روانى براى دولت آمریکا تحقیق نموده‏اند، با استفاده از امکانات مالى سیا یا امور خارجه آمریکا به نشر آثار خود پرداخته‏اند. در اولین کتابى که درباره ارتباطات بین‏المللى در سال 1970 منتشر کردم، در یک جمع‏بندى از 1457 کتاب و جزوه و مقاله در رشته ارتباطات و رسانه‏ها بین سالهاى 1850 تا 1969 میلادى نشان دادم که آثار مرتبط به پروپاگاند و افکار عمومى بزرگترین سهم را در ادبیات دینى آن دوره داشته است و این آثار منتشرشده، با مناطق تحت نفوذ آمریکا و جنگهاى نظامى و روانى آن کشور رابطه مستقیم دارد. در اروپا نیز بسیارى از شرق‏شناسان و استادان علوم اجتماعى سالها در خدمت اداره جاسوسى و دیپلماسى انگلستان و فرانسه و آلمان بوده‏اند.
اما براى مقابله با این جنگ روانى و رسانه‏اى غرب باید از طریق اطلاع‏رسانى دقیق و روشنگرى و تحلیلهاى اقتصادى و بررسى دقیق این مطالب از طریق رسانه‏هاى مستقل از استکبار توسط کانالهاى سنتى مانند حوزه‏هاى علمیه، مساجد، نماز جمعه، حسینیه، دانشگاهها و انجمنهاى حرفه‏اى و بازارها که دایره اصلى جامعه مدنى اسلامى را در فرهنگ ما تشکیل مى‏دهند عمل نمود.
تحقیقات نشان مى‏دهد که به طور کلى تحصیل کرده‏ها و آنان که خود را مطلع مى‏دانند بیشتر در آماج و پذیرش پروپاگاند هستند تا آن بخش از مردم عادى که از دارا بودن فنونى که کارکرد پروپاگاند را تسهیل مى‏کند بى‏بهره‏اند؛ زیرا پروپاگاند امروز جوامع مدرن، احتیاج به مخاطبین به اصطلاح تحصیل‏کرده با دانستنى‏هایى دارد که خود، شرایط پروپاگاند را فراهم مى‏سازند. براى مقابله با این جریان، ایران در رأس امت بزرگ اسلامى به یک سیاستگذارى قاطع و جدید و جامع و واقع‏بینانه احتیاج دارد.
انتخاب، 3/7/79

تبلیغات