ایمان ناواقع گرایانه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
دان کیوپیت هرگونه واقعتى مستقل از ذهن و زبان انسانى را نفى مىکند و جهان را محصول افکار انسان مىداند. به اعتقاد وى عناصر «ضرورت»، «تغییرناپذیرى» و «خداوند» که اساس فلسفه و الهیات بودند از جهان ما رخت بربستهاند و دین نیز باید تحولى اساسى پیدا کند تا قابلیت حیات داشته باشد.متن
هیچ واقعیت عینى، ثابت و معقولى در بیرون وجود ندارد تا احیاناً در زبان ما انعکاس یابد و به مدد آن بتوانیم نظریههایمان را بیازماییم. ما پىبردهایم که جهانمان مخلوق موجودى دیگر نیست؛ بلکه محصول نمادها و تضارب آرا و ادله است. در دیدگاه پیشا - نقدى، مردم گمان مىکردند که برداشتهاى فرهنگى، بخشى از نظم طبیعى اشیا هستند و بسیارى از وقایع به علل ماوراى طبیعى نسبت داده مىشد. در دیدگاه پیشا - تاریخى، زندگى تحت سلطه و سیطره سنت بود و سنت، کالبد متصلبى از دانش بود که از نیاکان به ارث رسیده و از آسمان نازل شده بود؛ بنابراین، ایمان جزمى بود و آدمیان را به یک مجموعه از حقایق و یک نحوه زیست که از دوران بدوى تا پایان تاریخ بنا نبود تغییر کند، متعهد و ملزم مىکرد.
در چنین زمینهاى، فلسفه و الهیات، هر دو معطوف به «ضرورت»، «تغییرناپذیرى» و «کمال ایدهآل» بودند. فرهنگ مسیحى کهن از این حیث که به یک وجود عینى، سرمدى، واجب، معقول و کامل معطوف بود، شدیداً واقعگرا بود؛ ایمان، جزممحور و در تمناى ملکوت آسمان بود و راهب، والاترین الگوى انسان بود؛ بدن، زمان، فرهنگ، اختلافنظر، تاریخ و حیات زیستشناختى، همگى مورد غفلت قرار مىگرفتند یا تحقیر مىشدند.
اینک وضع یکسره معکوس شده است. جهان ماورا و امور مطلق رخت بربستهاند. تمام معیارها در فرهنگ و زبان قرار دارند. ما تاریخمان را مىسازیم؛ ما هنجارهایمان را شکل مىدهیم، پس اگر دین هم بخواهد بماند، باید چیز دیگرى بشود. اکنون خداوند در حیات این جهانى ما حل شده است و در درون تکتک ماست. جهان، تنها یک جهان است و آن همین جهان؛ جهانى که ما ساختهایم؛ زیست جهان انسان، جهان زبان. هر کلمه ابزارى است براى انجام کارى؛ نه یک دستگاه زیراکس که از آنچه کلمه نیست، رونوشتى بهدست مىدهد. زندگى بشر در رسانه زبان جریان دارد؛ لذا نباید درکى اسطورهاى از زبان داشته باشیم و گمان کنیم که این زبان، تصویرى از جهان خارج از ما ترسیم مىکند. تنها یک جهان وجود دارد، جهانمشهود، جهان زبان، جهان سیاست و اقتصاد و این جهان، «بیرون» ندارد و به هیچوجه به چیزى ماورایى وابسته نیست و این جهانى است که دین هم در آن به شکل ناواقعگرا وارد مىشود.
اشاره
1. دان کیوپیت در این مقاله بیشتر موضعى اعلامى دارد تا استدلالى، بنابر این به او اشکال نمىکنیم که چرا براى سخنانش استدلال نیاورده است.
2. نه پژوهشهاى فلسفى و نه تحقیقات علمى، هیچ کدام تاکنون نشان ندادهاند که جهان مخلوق موجودى دیگر نیست. بلکه برعکس، استدلال فلسفى اثبات مىکند که جهان نمىتواند قائم به ذات یا بىنیاز از خالق باشد.
3. از سوى دیگر، واقعیت عینى، ثابت و معقولى در بیرون وجود دارد تا از طریق آن بتوانیم نظریههایمان را بیازماییم، چنانکه در مسائل تجربى این کار را مىکنیم، در مسائل دینى و فلسفى نیز امکان آزمون نظریهها وجود دارد. البته هر زمینهاى شرایط ویژه خود را دارد و نباید انتظار داشت که آزمون نظریهها در همه موضوعات به شیوه واحدى باشد.
4. اشکالات دیگر مقاله کیوپیت را استیون دیویس در مقاله «علیه ایمان ناواقعگرایانه» بیان کرده است. خلاصهاى از آن مقاله نیز در این مجموعه آمده است.
کیان، ش 52
در چنین زمینهاى، فلسفه و الهیات، هر دو معطوف به «ضرورت»، «تغییرناپذیرى» و «کمال ایدهآل» بودند. فرهنگ مسیحى کهن از این حیث که به یک وجود عینى، سرمدى، واجب، معقول و کامل معطوف بود، شدیداً واقعگرا بود؛ ایمان، جزممحور و در تمناى ملکوت آسمان بود و راهب، والاترین الگوى انسان بود؛ بدن، زمان، فرهنگ، اختلافنظر، تاریخ و حیات زیستشناختى، همگى مورد غفلت قرار مىگرفتند یا تحقیر مىشدند.
اینک وضع یکسره معکوس شده است. جهان ماورا و امور مطلق رخت بربستهاند. تمام معیارها در فرهنگ و زبان قرار دارند. ما تاریخمان را مىسازیم؛ ما هنجارهایمان را شکل مىدهیم، پس اگر دین هم بخواهد بماند، باید چیز دیگرى بشود. اکنون خداوند در حیات این جهانى ما حل شده است و در درون تکتک ماست. جهان، تنها یک جهان است و آن همین جهان؛ جهانى که ما ساختهایم؛ زیست جهان انسان، جهان زبان. هر کلمه ابزارى است براى انجام کارى؛ نه یک دستگاه زیراکس که از آنچه کلمه نیست، رونوشتى بهدست مىدهد. زندگى بشر در رسانه زبان جریان دارد؛ لذا نباید درکى اسطورهاى از زبان داشته باشیم و گمان کنیم که این زبان، تصویرى از جهان خارج از ما ترسیم مىکند. تنها یک جهان وجود دارد، جهانمشهود، جهان زبان، جهان سیاست و اقتصاد و این جهان، «بیرون» ندارد و به هیچوجه به چیزى ماورایى وابسته نیست و این جهانى است که دین هم در آن به شکل ناواقعگرا وارد مىشود.
اشاره
1. دان کیوپیت در این مقاله بیشتر موضعى اعلامى دارد تا استدلالى، بنابر این به او اشکال نمىکنیم که چرا براى سخنانش استدلال نیاورده است.
2. نه پژوهشهاى فلسفى و نه تحقیقات علمى، هیچ کدام تاکنون نشان ندادهاند که جهان مخلوق موجودى دیگر نیست. بلکه برعکس، استدلال فلسفى اثبات مىکند که جهان نمىتواند قائم به ذات یا بىنیاز از خالق باشد.
3. از سوى دیگر، واقعیت عینى، ثابت و معقولى در بیرون وجود دارد تا از طریق آن بتوانیم نظریههایمان را بیازماییم، چنانکه در مسائل تجربى این کار را مىکنیم، در مسائل دینى و فلسفى نیز امکان آزمون نظریهها وجود دارد. البته هر زمینهاى شرایط ویژه خود را دارد و نباید انتظار داشت که آزمون نظریهها در همه موضوعات به شیوه واحدى باشد.
4. اشکالات دیگر مقاله کیوپیت را استیون دیویس در مقاله «علیه ایمان ناواقعگرایانه» بیان کرده است. خلاصهاى از آن مقاله نیز در این مجموعه آمده است.
کیان، ش 52