هدف: این پژوهش با هدف طراحی الگوی بازاریابی محتوایی، به منظور افزایش قصد خرید در بازاریابی دیجیتال اجرا شده است. روش: پژوهش حاضر از منظر فلسفی، پژوهشی تجربه گرایانه محسوب می شود که با رویکرد قیاسی استقرایی اجرا شده است و از لحاظ روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، پیمایشی مقطعی با رویکرد آمیخته است. جامعه آماری این پژوهش در مرحله تحلیل محتوای کیفی و مدل سازی ساختاری تفسیری، مدیران و خبرگان باتجربه بازاریابی است که به روش نمونه گیری هدفمند از دیدگاه 10 نفر بهره برده شده است. در این مقاله برای شناسایی مقوله های زیربنایی بازاریابی محتوایی، از روش تحلیل محتوای کیفی و برای شناسایی روابط علّی میان شاخص های شناسایی شده از روش ISM استفاده شده است. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار مکس کیودا و تحلیل داده های کمّی با نرم افزار میک مک انجام شده است. یافته ها: یافته های بخش کیفی به شناسایی شاخص های اصلی و فرعی الگوی بازاریابی محتوایی به منظور افزایش قصد خرید در بازاریابی دیجیتال انجامید و پس از تأیید روایی و پایایی آن، در بخش کمّی الگوی پژوهش ارائه شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که راهبردهای بازاریابی دیجیتال، عامل زیربنایی مدل محسوب می شود که بر راهبرد بازاریابی محتوا تأثیر می گذارد. همچنین راهبرد بازاریابی محتوا خود بر مدیریت دانش مصرف کنندگان و کیفیت ارائه و توسعه خدمات تأثیر دارد و در نهایت به درگیری مصرف کنندگان منجر می شود. در نهایت از طریق ایجاد ارزش برند و افزایش رقابت پذیری آن می توان قصد خرید مصرف کنندگان را افزایش داد.