آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

پیکره انسانی یکی از عناصر مهم تصویری در نقاشی ایرانی است و شیوه طراحی و ترسیم و تناسبات آن متأثر از مبانی زیبایی شناسی ایرانی تابع الگوهای مشخصی بوده است. از طرفی، حضور انسان در آثار نقاشی کمال الدین بهزاد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. او به بازنمایی انسان در محیط واقعی زندگی توجه کرده و به نوعی واقع نمایی از انسان در آثار خود دست یافته است. بر همین اساس، موضوع این تحقیق بررسی تنوع پیکره ها و تناسبات پیکر بندی انسان در آثار نقاشی کمال الدین بهزاد و هدف از آن شناخت الگوهای احتمالی پیکرنگاری در نقاشی مکتب هرات است. همچنین، در این راستا، سعی شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود: 1. تنوع موضوعی پیکره ها در آثار کمال الدین بهزاد چگونه است؟؛ 2. الگو و تناسبات انسانی در پیکرنگاری آثار کمال الدین بهزاد چگونه قابل تبیین است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته و برای سنجش تناسبات کلی و جزئی فرم پیکره ها از طول (ارتفاع) سر هر پیکره به عنوان واحد اندازه گیری یا پیمون استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. این بررسی نشان می دهد که تنوع غالب پیکره ها در آثار نقاشی بهزاد را می توان در سه دسته موضوعی «پیکره های تغزلی»، «پیکره های درویشی»، و «پیکره های عامه» طبقه بندی کرد. مطابق معیار اندازه گیری مورد استفاده در این تحقیق، بهزاد در ترسیم پیکره های تغزلی از یک الگوی مشخص و احتمالاً از پیش معین - که در فرهنگ و سنت تصویری ایرانی ریشه دارد - بهره برده است. همین الگو با تغییرات جزئی در غالب پیکره های درویشی نیز مد نظر قرار گرفته است. با این حال، در طراحی پیکره های عامه از فرم و تناسبات متنوعی استفاده شده است. این موضوع می تواند ملاک اصلی در تشخیص توانایی بهزاد در طراحی خلاق و آزاد نسبت های پیکرنگاری باشد.

تبلیغات