آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۱

چکیده

"در دو دهه اخیر به دنبال ناتوانی نظام های سلامت در پاسخ گویی به نیازها و انتظارات جدید بهداشتی و درمانی، گرایشی بین المللی قوی در خصوص اصلاح نظام سلامت، با استفاده از سازوکار بازار، شکل گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات این سیستم حاکی از آن است که در اغلب موارد نتایجی که انتظار می رفت حاصل نشده است. خلط بحث محتوای اصلاح با فرآیند اصلاح یکی از علل عمده شکست این برنامه است. در حالی که محتوای اصلاح به حوزه های کارکردی نظام های سلامت اشاره دارد (موضوع چیستی)، فرآیند اصلاح در باب راهبردهای نیل به اهداف اصلاحی به بحث می پردازد (موضوع چگونگی) اصلاح سازمانی در مرکز یک فرآیند اصلاح قرار دارد و به عبارت دیگر بحث فرآیند اصلاح یک موضوع مدیریتی است تا سیاسی واقتصادی. بنابراین لازمه اجرای موفقیت آمیز این فرآیند، اتکا به یک برنامه و تفکر مدیریتی جامع و کاربردی است. به هر اندازه که این برنامه در سطوح بالاتر به اجرا گذاشته شود، امکان موفقیت و تاثیرگذاری آن افزایش می یابد؛ چرا که با فرآیند های کلیدی بین بخشی ارتباط پیدا می کند. این تفکر باید از یک طرف پاسخ گوی نیازها و تقاضاهای جدید ودر حال تغییر جامعه باشد و از طرف دیگر تغییر و اصلاح سازمانی را در بطن خود پیش ببرد. برنامه و تفکر «مدیریت جامع کیفیت»، واجد چنین خصوصیاتی است. از این رو شاید تنها گزینه ما برای اصلاحی موفق در نظام سلامت، استقرار این پارادایم مدیریتی باشد. "

تبلیغات