مدلی مفهومی این تحقیق نشان دهنده ارتباط مستقیم و غیرمستقیم (از طریق ایجاد ارزش) بین بازارگرایی و عملکرد کسب و کار است. به منظور ارزیابی مدل مفهومی، نظرات 50 نفر از خبرگان از طریق پرسشنامه (شامل سوالات باز و بسته) دریافت و تحلیل گردید. به منظور تحلیل دادههای سوال باز از روش تحلیل محتوا (تکنیک آنتروپی شانون) و در رابطه با دادههای سوالات بسته از آزمون دو جملهای (جهت اهمیت مستقل) و آزمون رتبهبندی فریدمن (جهت اهمیت نسبی) استفاده گردید. یافتهها نشان میدهند که از نظر خبرگان کلیت مدل مفهومی بازارگرایی و عملکرد کسب و کار در ایران با برخی اصلاحات مورد تائید میباشد. کلیه مولفههای مدل بطور مستقل حائز اهمیت میباشند. در باب اهمیت نسبی، سه عامل بازارگرایی، ایجاد ارزش و عملکرد کسب و کار از اهمیت یکسانی برخوردارند. اهمیت نسبی مولفههای بازارگرایی به ترتیب (1) پاسخ و اقدام استراتژیک، (2) بخشها و سیستمهای هماهنگ و (3) فرهنگ و رفتار هوشمند است. اهمیت نسبی مولفههای ایجاد ارزش به ترتیب (1) ارزش ادراکی مشتری از بنگاه، (2) ارزش ادراکی بازار از بنگاه، (3) ارزش ادراکی رقبا و (4) ارزش ادراکی درون بنگاه است. اهمیت نسبی مولفههای عملکرد کسب و کار به ترتیب (1) عملکرد بنگاه در قبال مشتری، (2) عملکرد بنگاه در قبال بازار، (3) عملکرد رقابتی (در قبال رقیب) و (4) عملکرد درونی بنگاه است.