مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
مسیحیت
حوزه های تخصصی:
اخلاق مسیحی به عنوان یکی از قدیمی ترین سنت های اخلاق دینی، تأثیر بسیاری بر مکاتب اخلاقی پس از خود داشته است. ازاین رو، توجه پژوهشگران این حوزه را به خود جلب کرده است. عهد جدید، خاستگاه اولیه و اصلی اخلاق مسیحیت، به شمار می رود. هر چند این کتاب مقدس، یک اثر اخلاقی به شمار نمی رود و تعالیم اخلاقی بخش مستقل و مشخصی از آن را به خود اختصاص نمی دهد، ولی با تحلیل گزار ه های فقهی، موعظه ای و روایی آن، می توان تعالیم اخلاقی بسیاری از آن استخراج نمود. این نوشتار سعی دارد نمایی کلی از ویژگی های اخلاق عهد جدید، آسیب ها و رویکردهای اخلاقی این کتاب را به تصویر کشیده، برخی آموزه های اخلاقی و تربیتی موجود در این کتاب را بازگو کند.
چالش های فراروی آیین پروتستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه آیین پروتستان از گسترة متنوعی در جهان مسیحیت برخوردار است. آنچه که موجب شد این نهضت از جایگاه متمایزی در مسیحیت برخوردار باشد، تاکید بزرگان این جنبش بر لزوم اصلاحات در کلیسای کاتولیک و ضرورت بازگشت به کتاب مقدس، به عنوان تنها منبع حجیت است. علی رغم میل سران این جنبش، اصلاحات در نهایت به جدایی از کلیسای روم منجر گردید. نهضت پروتستان، با تأکید بر اهمیت فهم افراد از کتاب مقدس، وجود روحانیت و ساختار کلیسایی را مردود شمرده، خود را موظَف به حضور آزادانه و فعال در همة عرصه ها و تحت هدایت عیسی مسیح، به وسیلة ایمان می داند. این رویکرد، چالش های مهمی را برای پروتستان ها و سایر گروه های مسیحی ایجاد کرده است. این پژوهش، با مراجعه به منابع تاریخی نهضت اصلاح دینی و فرقه های برخاسته از آن، درصدد نقد و بررسی خط مشی اصلاحی و بیان مشکلات ناشی از آن است و نشان می دهد که چگونه اتخاذ چنین رویکردی، پروتستان ها را عمیقاً به چالش کشانده، موجبات تفرقه آنها را فراهم آورده است. این پژوهش نمونه ای عینی را در معرض دید جریانات اصلاح طلب قرار می دهد و وقوع برخی مخاطرات ناگوار ناشی از اصلاحات دینی را بیان می کند.
بررسی کارنامه معرفتی الهیات آزادی بخش نیم قرن پس از ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«الاهیات آزادی بخش»، در آغاز عمدتاً پدیده ای وابسته به آیین کاتولیک رومی و تا حد بسیاری مدیون نیروی محرک شورای واتیکانی دوم بود. متألهان آزادی بخش باور داشتند که آرمان رهایی مستمندان و ستمدیدگان در کتاب مقدس، به ویژه با بخش «خروج» بنی اسرائیل و در زندگی، مرگ، و رستاخیز عیسی ناصری منعکس شده است. این مکتب الاهیاتی، به جز همسویی با مارکسیسم در آرمان مبارزه با استثمار، از نظر روش شناسی، تا حد زیادی مدیون آن بود و بر چرخة «عمل تفکر عمل» تأکید می کرد.
شکست سوسیالیسم، حاکمیت نسبی سکولاریسم و بازگشت سیاست اقتصادی نولیبرالی در منطقه آمریکای لاتین، به این احساس دامن زد که الهیات آزادی بخش رو به نابودی است. ولی نسل دوم رهبران نهضت، با توجه به معرفت شناسی سیال و انتقادیِ نسل اول، گسترة بررسی های خود را پیرامون موضوعات جهانی سازی و نظام سرمایه داری، حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان، مسئله اخلاق زیست محیطی و... تعمیق بخشیدند.
این مقاله با رویکرد تحلیلی، مبانی الهیات آزادی بخش را با آیین کاتولیک در باب رستگاری انسان، جایگاه مسیح در نجات بشر، هرمنوتیک آزادی بخش کتاب مقدس و بازتعریف وظایف کلیسا بررسی و به اختصار نوآوری های این جنبش را در پنجاه سال ارزیابی می کند.
تحلیل روابط قدرت در قصیده ترسائیه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل روابط قدرت با تکیه بر تحلیل انتقادی گفتمان، متن ادبی یک کنش اجتماعی و به طورکلی نشان دهندة شکلی از روابط قدرت است که در قالب گفتمان خود را عرضه می کند. در این مقاله با استفاده از نظریة فوکو درباب قدرت و همچنین تحلیل انتقادی گفتمان ، قصیدة ترسائیة خاقانی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که خاقانی با تکیه برشناخت گسترده از مذهب مسیحیت از سویی و مناسبات گوناگون قدرت در جامعه و درباراز سویی دیگر، گفتمان حاکم را در ابعاد مدهبی، ادبی و سیاسی به چالش می کشد و شعر خود را ابزار و استراتژی مبارزه با قدرتی می کند که افراد را به سوژه هایی منقاد تنزل می دهد و با نظام خاصی از معرفت و دانش پیوند دارد . خاقانی قصد دارد، ضمن آشکار کردن قدر و منزلت علمی و ادبی خود در برابر رقیبان، دستگاه انضباطی و نظام سیاسی را وادار به پذیرش خواست آزادی خود کند.
جستاری در کارکرد باوری نرم دین؛ (مطالعه موردی دستگاه قضایی ایالات متحده آمریکا )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث پر چالش و حاشیه دار در مراکز پژوهشی غرب، کارکردگرایی دین در جوامع امروزی است، چه در سطح عمومی نظام اجتماعی و چه در سطح خاص نظام های حقوقی و قضایی. ازمهمترین بازتاب های اهیمت این موضوع را می توان در مواجهات برون دینی، درون دینی و اجتماعی موجود نسبت به این پدیده یافت. در این میان، سکولاریسم بیش از هر اصل دیگری در تعقیب این پدیده ی اجتماعی بوده است؛ هرچند سکولاریسم درایالات متحده آمریکا پس ازدهه ها تلاش بی وقفه در انسداد شریان های کارکردگرایی سخت دین توفیق داشته است، در سترون ساختن نفوذ آرام و پر قدرت کارکردگرایی نرم دین ناکام مانده است. این واقعیت که باور آن شاید سخت بنماید، در سازوکار و رویه دستگاه قضایی آمریکا به وضوح تجلی یافته است. اثربخشی دینی از طریق کانال های متعدد، تمام کنشگران دستگاه قضایی ایالات متحده آمریکا را متاثر ساخته و جریان رسیدگی پرونده های معروف را تا حد زیادی در اختیار خود در آورده است. دامنه ی وسیع این واقعیت اجتماعی، موجب برانگیختن بسیاری از پژوهشگران علوم انسانی گردیده است تا از طریق پژوهش های متعدد راز همبستگی باورداشت مذهبی و کیفیت حکم، کاتالیزور ها و کانال های موثر این کارکردگرایی را کشف نمایند.
هویت زن در مسیحیت
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر، هویت و هویت یابی تحت تأثیر سه جریان مدرنیسم، پست مدرنیسم و فرا پست مدرنیسم قرار دارد. در دل هر یک از این سه جریان، رویکرد خاصی به مسئلة هویت را شاهدیم. در این مقاله، نخست به هر یک از جریان های فکری مذکور و تأثیر آنها بر مسئلة هویت، به ویژه هویت زنان، می پردازیم. پس از این مقدمه، تصویر ارائه شده از هویت و حقوق زن در کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) بازکاوی می شود.
بررسی تطبیقی آموزه فداء مسیحیّت در تفاسیر المنار و المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه «فداء» از جمله اعتقادات رسمی مسیحیان است که با گناه نخستین ارتباط تام دارد. نظریّه آنسلم مشهورترین تبیین از این نظریّه است. براساس این نظریّه، تمام انسان ها بر اثر گناهِ آدم، فاسد و گنهکار شدند. ازسویی، عدالت خدا اقتضا می کند مجازاتی در پی این گناه باشد و ازسوی دیگر، لازمه رحمت خدا نجات انسان است؛ ازاین رو، عیسی مسیح به عنوان خدای انسان گونه، به منظور کفّاره گناه آدم و نجات انسان به صلیب کشیده شد. تفسیر المنار با رویکردی صرفاً عقلانی و المیزان براساس تعالیم قرآنی نقدهایی جدّی بر این آموزه دارند. المیزان به نقد همه مؤلفه های فداء توجّه داشته است؛ اما بیشترین نقد المنار متوجّه تزاحم رحمت و عدالت الهی است. المنار، منکر شفاعت است و تنها راه نجات را ایمان و عمل صالح می-داند. از نظر علامه، ماهیّت شفاعت و فداء متفاوت است و عیسی، شفیع است نه فادی. به طورکلی، از نگاه قرآن و عقل، آدم گناه نکرد. صحیح نیست که به خاطر گناه یک شخص، تمام انسان ها عقوبت شوند. همه گناهان یکسان نیستند و هر گناهی به هلاکت ابدی منجر نمی شود. عدالت خدا با عفوش منافات ندارد. تجسّد خدا محال است. لازمه کفّاره شدن عیسی، لغو و بیهودگی شرایع و واقعی نبودن نظام پاداش و کیفر الهی است.
تحوّل پذیریِ قرارداد ذمّه با پیدایش حقوق شهروندی مُدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام حقوقی اسلام، نهادی تأسیس کرد که بر اساس آن، پیروان ادیان سه گانه- یهود، مسیحیت و زردشتیان- به شرط پذیرش قراردادی زیر عنوان «ذمّه»، در بسیاری از حقوق و تکالیف شهروندی با مسلمانان، همانندی می جویند؛ در همین حال، هیچ گاه از حقوق برابر برخوردار نمی شوند. در سال های اخیر دانشیان مسلمان، تلاش کرده اند تا این حکم را توجیه کنند و تبعات منفی آن را به کم ترین اندازه فروکاهند.
نگارندگان در این کوتاه سخن کوشیده اند تا ثابت کنند غالب احکام فقهی قرارداد ذمه، به واسطه تبدل موضوع، تأثیر زمان و مکان، فقه المصلحه و فقه حکومتی، بایسته تغییرند چرا که مفهوم ذمی و بسیاری از احکام پیروِ آن، وابسته به دوران پیشامدرن است، دورانی که مفاهیم کشور، سرزمین، مرز، تابعیت و... هستی نیافته بودند یا در معانی امروزین آن، به کار نمی رفتند.
البته این سخن به آن معنا نیست که هیچ گونه دوگانگی قانونی میان شهروندان مسلمان با اهل کتاب، وجود ندارد، چراکه هنوز در برخی از دامنه ها همانند: احوال شخصیه، هم چنان، می توان قائل به دوگانگی بود.
متدولوژی اثر پیش رو، آمیزه ای است از نگاه درون فقهی (اجتهاد سنتی با ادله و مستندات فقهی) و نگاه برون فقهی که یک معرفت درجه دوم و به اصطلاح، فلسفه فقهی است.
دین و برخی از گروه های اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه گروه های اجتماعی، به نظر، سکه ای است که دو رو دارد. یک روی سکه این است که، این پدیده ها آنچنان در زندگی اجتماعی ما گسترده و با اهمیتند که از حضور و خلق پدیده ای به نام گروه بی خبریم؛ و روی دیگر سکه آن است که مرزهای گروه برای ما انسان ها ناشناخته بوده و به خاطر تضاد و برخورد منافع و هستی مان با دیگران، از شناسایی مرزها ی گروه در هراسیم. هر چه هست گروه، یک واقعیت اجتماعی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله دین (باورها و مناسک) شکل می گیرد و چنان مخاطبان خویش را تحت تأثیرآموزه های خود قرار می دهد (دیدگاه کارکردگرایی ساختاری) که افراد تحت تأثیر آن بودن می کنند، خودشان را در جمع حل شده « ما » احساس همبستگی و « دیگران » در مقابل می بینند و منافع شان به منافع گروه،گره می خورد. گاه ممکن است که این افراد باشند که به دین هستی و معنا می بخشند؛ یعنی این دینداری افراد است که دین را متعین می کند (دیدگاه کنش متقابل). در این حالت افراد احساسات و تجربیات مذهبی، معنوی ومادی خودشان را که بین دیگر هم نوعان و اعضای گروه شان مشترک است را در قالب یک باور همگانی(دین) که با این نوع همگرایی سازگاری دارد، می بینند. این باور مشترک، منافع این افراد را تأمین می کند و افراد حکومت کننده و حکومت شونده هژمونی و قدرت آن را پذیرا می شوند؛ مرزبندی گروهی در جامعه و جهان پیرامون براساس دین به رسمیت شناخته می شود.
فهم دینی کرکگور از «سوبژکتیویته»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است فهم دینی کرکگور از «سوبژکتیویته» با استناد به گفته های او به ویژه در دست نوشته ها و سایر نوشته هایش تبیین شود. او مفاهیم کلیدی نظیر «مسیحیت»، «حقیقت»، «شور»، «خدا»، و «ایمان» را برای توصیف و تبیین «سوبژکتیویته» به کار می برد. برای مثال تلقی وی از مسیحیت به مثابه «سوبژکتیویته» با تلقی رایج و عمدتاً تاریخی از مسیحیت که عمدتاً درک ابژکتیو از آن دارند کاملاً متفاوت است. مسیحیت از نظر این متفکر عمدتاً در قالب آموزه ها مطرح می شود و چیزی که برای او حائز اهمیت است مسیحی شدن است، نه این که مسیحیت چیست. کرکگور به دنبال آن است که در برابر سوبژکتیویته فلسفی (معرفت شناختی) فلسفه مدرن نظیر تفکر دکارتی و کانتی موضعی انتقادی اتخاذ کند. باید گفت که کرکگور با سوبژکتیویته سروکار دارد، نه سوبژکتیویسم که یک مسئله معرفت شناختی است و او علاقه ای به آن ندارد. بنابراین هدف این مقاله این است که ماهیت دینی سوبژکتیویته و فهم دینی از آن را در نوشته های این متفکر دانمارکی نشان دهد.
دینداری: مدارای اجتماعی یا فاصله اجتماعی (پیمایشی در میان مسلمانان و مسیحیان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحدت و یکپارچگی، پذیرش یکدیگر در عین داشتن تفکر متفاوت و حتی مخالف، نداشتن رفتارهای تحقیرآمیز گروه های قومی، نژادی و دینی با یکدیگر و کاهش شکاف ها و فاصله های اجتماعی، از مسائل حائز اهمیت در تمامی ادوار و کشورها و مورد تأکید نهادها و مراجع فرهنگی ذی ربط است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطة دینداری با فاصلة اجتماعی در میان مسلمانان و مسیحیان شهر تهران، با تأکید بر مدارای اجتماعی به انجام رسیده است. چارچوب نظری، برایندی از نظریات دورکیم، رابرتز و آلپورت است. جامعه آماری، شامل مسلمانان و مسیحیان 18 سال به بالای شهر تهران است. روش تحقیق، پیمایش است و داده ها از میان 204 نفر نمونه به صورت خوشه ای، در شهر تهران جمع آوری شده است. نتایج رابطه سنجی میان متغیرهای تحقیق و متغیر وابسته نشان داد که بین میزان دینداری و فاصلة اجتماعی مسلمانان و مسیحیان، رابطة مستقیم، و میان مدارای اجتماعی و فاصلة اجتماعی، رابطة معکوس برقرار است. مطابق نتایج آزمون رگرسیون نیز متغیر (واسط) مدارای اجتماعی بیشترین تأثیر را بر فاصله اجتماعی دارد و پس از آن، دینداری و نوع دین، متغیرهای تأثیرگذار بر فاصلة اجتماعی هستند. درمجموع، متغیرهای واردشده در معادلة رگرسیون (نوع دین، دینداری، مدارای اجتماعی)، 49 درصد تغییرات متغیر فاصلة اجتماعی را تبیین می کنند.
ریشه هاى تاریخى و علل اسلام هراسى معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام هراسى، که در دو دهه اخیر، بیشتر به «ترس یا تنفر از اسلام و در نتیجه، ترس و تنفر از همه مسلمانان» تعریف مى شود، پدیده اى است متشکل از ابعاد گوناگون تاریخى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى که درک صحیح آن مستلزم نگاهى چندوجهى است. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفى تحلیلى و با گردآورى اطلاعات از منابع متعدد کتابخانه اى، «ریشه هاى تاریخى و علل اسلام هراسى معاصر» بررسى شده است؛ از ریشه هاى مهم تاریخى، نظیر جنگ هاى صلیبى در قرون وسطا، کشورگشایى ترک هاى عثمانى پس از آن و نیز استعمارگرى ملل اروپایى در سده هاى 18 و 19 میلادى، تا تبیین و تشریح علل و زمینه هاى بروز این پدیده. به طور کلى، علل و عوامل بسیارى در شکل گیرى اسلام هراسى نقش داشته اند که جهل و ناآگاهى از اسلام و عدم شناخت دقیق آن یکى از مهم ترین آنهاست. علت عمده دیگر ترس ریشه اى از اسلام در غرب است. علاوه بر این دو مورد، در انتهاى مقاله، با بهره گیرى از منابع متعدد، یازده علت فرعى دیگر نیز به اختصار ذکر شده است.
بررسی تطبیقی آموزه نجات در ادیان الهی با تأکید بر مذهب تشیع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نجات بخشی ادیان اصطلاحی است غالباً ناظر به معنای رستگاری اخروی؛ سخن بر سر آن است که از نظر ادیان آسمانی چه کسانی می توانند از آتش دوزخ رهیده، اجازه ورود به بهشت را کسب نمایند. آیا این ادیان تنها پیروان خود را اهل سعادت و بهشت می دانند یا برای پیروان دیگر ادیان نیز سهمی از بهشت قایل اند؟ از گذشته های دور رویکرد پیروان هر یک از ادیان در این مسئله عموماً رویکردی منحصرگرایانه بوده است؛ ارباب ادیان، هر یک، تنها پیروان خود را شایسته نجات دانسته و برای دیگران سرانجامی دوزخی ترسیم نموده اند. این نوشتار، نخست، نجات بخشی را از دریچه باور زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان بررسی نموده، سپس، به طور ویژه دیدگاه مکتب تشیع را در این باره به بحث گذاشته است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است.
ارزیابى نظریه نولدکه در اقتباس قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است. به اعتقاد او، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اغلب آموزه هاى قرآن را از طریق ارتباط با ادیان و سایر فرهنگ ها به دست آورده است. نولدکه در نظریه اقتباس قرآن، بیش ترین سهم را به آموزه هاى یهودى و سپس مسیحى و در نهایت، فرهنگ جاهلیت مى دهد. وى براى ادعاى اقتباس قرآن از منابع یهودى مسیحى، دو دلیل مى آورد: نخست، مشابهت قرآن به کتب یهودى مسیحى و دیگرى، ارتباط پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى مسیحى است. نولدکه میان فرهنگ جاهلى و قرآن شباهت هایى را برشمرده و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مؤدب به آداب جاهلى معرفى مى کند. ادله وى درباره مسئله اقتباس قرآن مردود مى باشد؛ زیرا اولاً، مشابهت چشمگیرى بین قرآن و کتب یهودى و مسیحى و فرهنگ جاهلیت وجود ندارد. ثانیا، ادعاى ارتباط علمى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى و مسیحى، و مطابق بودن رفتار آن حضرت با فرهنگ جاهلى، عارى از استناد صحیح تاریخى است.
درون مایه انجیل در روایات شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از احادیث و روایات شیعی، سخنان عیسی مسیحt نقل شده است. از این دسته، پاره ای روایات به طور مستقیم از متن انجیل و با لفظ «فی الانجیل» یا «من الانجیل» آمده است. این روایات می تواند دید روشن تر و اطلاعات مطمئن تری درباره محتوای انجیل و کلام عیسیt به دست دهد و جمع آوری آن ها می تواند راهگشا و گره گشای پژوهش های تازه شود. در مقاله حاضر، منقولات اناجیل در منابع دست اول و متقدم شیعه(زمان شیخ طوسی و پیش از آن) استخراج شده و بدون بررسی سندی آن ها که نیازمند پژوهش های دیگر است با متن اناجیل چهارگانه موجود مقایسه شده است. این تطبیق نشان می دهد که بسیاری از روایات شیعی، با درون مایه اخلاقی، عیناً در اناجیل کنونی دیده می شود؛ ولی از محتوای روایات اسلامی که بیان می کند اوصاف اهل بیتt در انجیل آمده، در عهد جدید اثری نیست. تطبیق واژه «احمد» نیز با سیاق متون برجای مانده از اناجیل موردبحث است. باوجوداین، همسویی بسیاری از روایات مذکور نشان می دهد که سنت شیعی فی الجمله مؤید اناجیل موجود هستند.
کاوش و گروش؛ مطالعه موردی زندگی و آثار مراد ویلفرد هوفمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام بر اثر آموزههای اصیل و کاربردی اش از آغاز ظهورش موضوع کنج کاوی های جویندگان حقیقت بوده است؛ چنان که بسیاری از پژوهش گران غربی سده های اخیر به انگیزه های گوناگون، گوشه و کنار آن را بررسیده و شماری از آنان بدان گراییده اند. باری، آگاهی اندکی درباره دلایل کاوش ها و گرایش هوفمان به اسلام در آثار پژوهش گران یافت می شود. جست وجو درباره چگونگی مسلمان شدن نامسلمانان غربی، کار نادری نیست، اما بررسی تحلیلی و موشکافانه دلایل گروِش و چگونگی اسلام آوری هوفمان و اندیشه های اسلام شناسانه و آثار اسلام شناختی او، کاری نوپدید است. این مقاله به پاسخ گویی چیستی همین دلایل می پردازد. گمان می رود کِشش های اسلام و رانِش های مسیحیت از این دلایل بوده باشد. به تعبیر دیگر، هوفمان نخست بر اثر کمبودهای آیین نیاکانی اش از آن جدا شد و در کَند و کاوهای حقیقت خواهانه اش، به اسلام رسید و گرایید. با بررسی گونه شناختی و مطالعه موردی زندگی و آثار مراد ویلفرد هوفمان به چگونگی اسلام آوردن این شخصیت برجسته علمی و کاتولیک متعصب بر اثر مطالعه قرآن کریم و مشاهده زندگی مسلمانان، می توان پاسخ گفت. او آثار فراوانی در این باره پدید آورد و اندیشه های اسلامی را درونی کرد؛ چنان که به اجرای مناسک و عبادات اسلامی، بسیار ملتزم بود.
تأملاتی در همگرایی و واگرایی با اهل کتاب در قرآن و سیره رسول خدا(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه حجاز از دیرباز مهد حضور ادیان الهی بود و با ظهوراسلام، این دین می بایست دعوت خود را به طور همه جانبه گسترش می داد. براین اساس بدیهی بود که دعوت جدید با دشواری هایی روبه رو شود. یکی از این دشواری ها وجود پیروان سایر ادیان در شبه جزیره بود. از این رو با نزول آیاتی در خصوص اهل کتاب، رفتار پیامبر(ص) در برابر اهل کتاب روشن شد. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی در پی پاسخگویی به این مسئله ایم که برخورد اسلام در قالب قرآن و سنت نبوی با اهل کتاب چگونه بوده است؟ و اینکه آیا این برخوردها با همه اهل کتاب همگرا بوده است یا واگرا؛ و تحت چه شرایطی همگرایی به واگرایی تغییر جهت می داده است؟ فرض مقاله آن است که در سایه آموزه های الهی و برخورد کریمانه پیامبر(ص)، مادامی که اهل کتاب رفتارهای واگرایانه از خود نشان نمی دادند، همچون شهروندان مسلمان آزادانه می زیستند. در این میان تفاوت روشنی بین رفتارهای متقابل مسیحیان و یهودیان وجود داشته و رفتار یهودیان عمدتاً واگرایانه بوده است.
بازتاب عشق افلاطونی در جهان مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از موضوعاتی است که افلاطون در سه محاوره خود به آنها پرداخته و متفکران در شرق و غرب واکنشهای گوناگونی به آن نشان داده اند که در این مقاله فقط به بازتاب آن در جهان مسیحیت پرداخته میشود. بطورکلی در جهان مسیحیت دو جریان فکری در خصوص عشق وجود دارد که یکی متاثر از افلاطون بوده و متفکران آن معتقدند از آنجاییکه اندیشه های افلاطون سازگار با دین مسیحی بوده و مغایرتی با آن ندارد، از این رو می توان ضمن اعتقاد به سنت مسیحی از فلسفه افلاطون نیز برای فهم بهتر و عمیقتر مفاهیم دینی استفاده کرد. غالب متفکران اولیه کلیسا مانند یوحنا، اوریگن، و آگوستین به این جریان فکری تعلق دارند. جریان بعدی واکنشی بود به جریان اول و پیروان آن احساس می کردند که عناصر یونانی از طریق متفکران اولیه مسیحی وارد دین مسیحیت شده و آن را آلوده کرده است، از این رو در صدد پیراستن و زدودن مسیحیت از اندیشه های یونانی مخصوصا افلاطونی برآمدند. افرادی چون پولس، لوتر و نایگرن به این جریان فکری تعلق دارند. در این مقاله فقط به آراء اوریگن به عنوان نماینده جریان اول پرداخته می شود زیرا او اولین کسی است که پای افلاطون را به جهان مسیحیت کشید، همچنین اشاره ای مختصر نیز به آراء آگوستین خواهد شد. در خصوص جریان دوم نیز به آراء نایگرن پرداخته می شود زیرا او بطور جدی به این مسئله پرداخته و حتی کتابی دوجلدی تحت عنوان آگاپه و اروسنگاشته و در صدد مقابله با جریان فکری اول برآمد
ایمان از دیدگاه مارتین لوتر
منبع:
اسفار سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶
39-64
حوزه های تخصصی:
در الهیات مسیحی، ایمان امری فطری و باطنی و در واقع، تصدیق قلبی است که به موجب آن آدمی به چنان مقامی دست می یابد که به تمامی معنی به اتحاد با عیسی(ع) مسیح نائل می گردد. بدین سان، هرگز رذائل اخلاقی، اضطراب ها و تشویش های درونی و به ویژه احساس پوچی در وجود چنین انسانی راه نمی یابند، بلکه وی همواره به واسطه دستیابی به شناخت حقیقت مطلق سرشار از فضایل انسانی، به ویژه احساس آرامش قلبی بوده، و با آرمان محبت به خداوند و دیگر ابنای بشر در همه عرصه های زندگانی فردی و اجتماعی همراه با نور امید و شور و نشاط برای دست یافتن به ملکوت خداوند تلاش می کند. دراین راستا، مارتین لوتر نیز به عنوان یک الهی دان مسیحی و مدعی اصلاحات دینی کوشش می کند با بازتعریف نوینی از ایمان مسیحی، که عبارت است از شناخت درست قلب درباره خداوند به مثابه هدیه و لطف الهی، راه را برای رسیدن به سرمنزل مقصود، که همانا نجات و رستگاری و یگانگی با اوست، هموار سازد. درعین حال، به نظر می رسد چنین ایمانی که در آن عقل و اراده هیچ نقشی را ایفاء نمی کنند، توجیه ناپذیری عقلانی، جبرگرایی و پیرو آن انحصارگرایی را در خود دارد.
شناخت اندیشه ها و سیر و سلوک عرفانی بانوی عارف آلمانی مشتیلد ماگدبورگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان زنانه پدیده ای است که در مسیحیت نسبت به دیگر ادیان ابراهیمی به شکل گسترده تری نشو و نما یافته است و فرقه ها و نهادهایی صرفاً زنانه در آن بروز و ظهور کردند که مأمنی برای عارفْ بانوان مسیحی شدند. مشتیلد ماگدبورگی یکی از این زنان عارف بود که سیر و سلوک عرفانی را بر خانه، خانواده، دارایی و ازدواج ترجیح داد و ابتدا به سلک بگین ها در بگین نشین درآمد و در انتها به عنوان راهبه وارد صومعه شد. کتابی به نام نور جاری الهیبه نظم و نثر نگاشت که نظرات و عقاید عرفانی، فلسفی، مذهبی و اخلاقی او را بازتاب می دهد؛ اثری که خود، آن را محصول کشف و شهوداتش می دانست. دیدگاه های وی ادبیاتی زنانه و گاه فمینیستی دارند. مشتیلدْ نظام روحانیت کلیساییِ زمانِ خود را نیازمند اصلاح می دید و از آن با الفاظی تند انتقاد می کرد که مغضوبیتش را در پی داشت. با بررسی توصیفی موارد تجربی، معرفتی و عقیدتی در کنار تاریخچة زندگی مشتیلد ماگدبورگی، به سوی شناختی از اندیشه ها و سیر و سلوک عرفانی او حرکت می کنیم که هدف این مقاله است.