مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
انسجام
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۸۲)
153 - 182
حوزه های تخصصی:
باستان گرایی به عنوان رویدادی آرام و پیش رونده در جامعه ایران دلالت های فرهنگی، سیاسی، تاریخی و امنیتی دارد. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که این رویداد چه تأثیری بر امنیت فرهنگی- سیاسی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت؟ استدلال نویسندگان این است که گفتمان باستان خواهی آریاگرا متفاوت از ملی گرایی شهروندمحور است و می تواند به آشوبناکی ساخت فرهنگی– سیاسی بینجامد؛ زیرا گفتمان باستان گرایی «کنشی تفسیری» و «روایتی ساخت شکن» است که از طریق «چهارچوب سازی»، «تاریخ مندی» و «بازنمایی» بسترساز مشروعیت زدایی و بازاندیشی هویتی می شود و از مجرای برساختن «هویت مقاومت» و «دگرپروری» انسجام و ثبات سیاسی– اجتماعی را تهدید می کند.
رفاه همگانی: هدف انسجام اجتماعی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
205 - 218
حوزه های تخصصی:
«تنها معنای اولویت، اولویت اتفاق نظر است». (Bruno de Finetti, 1952) تحلیلی که در این نوشتار ارائه شده، معطوف به رفاه همگانی به مثابه هدف انسجام اجتماعی است. این تحلیل اساساً مبتنی بر پژوهشی آزمایشی است که شورای اروپا در سطح چندین سرزمین اروپایی (هم چنین در یک مؤسسه چندملیتی و یک دبیرستان) انجام داده است. این آزمایش مبتنی بر دعوت شهروندان (کارکنان، دانشجویان، بسته به مورد) به تأمل درباره سه پرسش بنا بر منطق کنش متقابل بود: «از نظر شما رفاه چیست؟»، «رفاه نداشتن به چه معناست؟»، «چه قدر آماده اید به رفاه کمک کنید[1]؟». تفاوت اساسی میان این آزمایش و دیگر آزمایش ها مبتنی بر نوع پرسش ها نیست، بلکه بیشتر مبتنی بر این است که این پرسش ها برای «گروه های شهروندان» طرح شده اند. در واقع این پویایی که روابط میان شرایط زندگی آن ها و تحولات اجتماعی، اقتصادی و نهادی محیطشان را آشکار کرده است- «عینیت بخشیدن» به درک های فردی و رسیدن به اجماع درباره چیزی که برای همگان اساسی است را امکان پذیر کرده است. اگر هم رفاه، بنا بر ماهیتش، به طور انفرادی تلقی شده است، هنگامی که همگانی مطرح شود، هدف جامعه می شود. بدین سان از نظر شورای اروپا پرسش درباره رفاه همگانی برای مدیریت زندگی جمعی اساسی است.
بررسی عوامل اقتصادی اجتماعی مرتبط با مشارکت سیاسی جوانان: مطالعه موردی شهر سازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی یکی از مباحث مهّم در جامعه شناسی سیاسی است و یکی از شاخه های توسعه سیاسی در کشورها به شمار می رود. هدف این تحقیق بررسی عوامل اقتصادیاجتماعی مرتبط با مشارکت سیاسی جوانان شهر سازی است.روش مورد استفاده در این مقاله پیمایش می باشد. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه ی جوانان شهر سازی است.این گروه بر اس اس آخرین آمارهای بدست آمده در سال1385 با 53724 نفر جمعیت می باشد. تعداد300 نفراز جامعه ی آماری به عنوان نمونه به شیوه ی تصادفیسیستماتیکو با استفاده از فرمول کوکران برای مطالعه انتخاب شدنددر پژوهش حاضر از اعتبار ملاک و سازه برای برآورد روایی و برای به دست آوردن پایایی ابزار سنجش از آلفاکرونباخ استفاده به عمل آمده است. برای بررسی فرضیات تحقیق از ضریب همبستگی و مقایسه میانگین ها و برای بررسی مدل تحقیق از تحلیل مسیر استفاده شده است.نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که پنج متغیر اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، گرایش های مذهبی و عضویت در نهادها و همچنین تحصیلات به ترتیب میزان اهمیتی که در تبیین متغیر وابسته دارند وارد معادله ی رگرسیونی شده است و در کل این متغیرها توانسته 65 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تشریح نماید.همچنین داده های بدست آمده از وضعیت مشارکت جوانان نشان می دهد که میانگین نمره ی مشارکت اجتماعی برای افراد مورد مطالعه برابر 48/43 است که این نمره در مقایسه با دامنه نمره(11 تا 55) در حد پایینی است و بیانگر وجود مشارکت کم و تا حدی ضعیف در میان جوانان است.نتایج تحقیق در مورد مشارکت جوانان براساس آنچه که میلبرات و گوئل بحث می کنند بسته به عواملی چون انگیزه های سیاسی، موقعیت اجتماعی و ویژگیهای شخصی می باشد، تا حدی همخوانی دارد
بررسی تأثیرسرمایه اجتماعیبر بیگانگی از کار موردمطالعه:کارکنان سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس جنوبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر ناظر بر، بررسی تا ثیرسرمایه اجتماعی بر بیگانگی ازکارکارکنان سازمان منطقه ویژه پارس جنوبی عسلویه است. بدلیل چند بعدی بودن متغییرهای سرمایه اجتماعی و بیگانگی ازکار و چگونگی رابطه آن، از آرای صاحب نظرانی چون پاتنام، کلمن، فوکویاما، دورکیم، بلونر و سیمن جهت تدوین چارچوب مدل نظری و فرضیه های تحقیق استفاده شده است. مؤلفه های سرمایه اجتماعی(متغیرمستقل) شامل: اعتماد، مشارکت، احساستعلق، انسجام و هنجارها و ارزش های مشترک، و نیز مؤلفه های بیگانگی ازکار(متغیروابسته) شامل: احساس بی قدرتی، احساس بی معنایی، احساس بی هنجاری، احساس بیزاری و احساس تنهایی می باشد، که همگی مورد سنجش قرار گرفته اند.روش تحقیق از نوع علّی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل 1712نفراز کارکنان ازمان در سال 1389 است، که از بین آنان 151نفر از طریق فرمول کوکران، و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. یافته ها نشان دادکه سرمایه اجتماعی رابطه معکوس معناداری با بیگانگی ازکار (578/.-دارد. و باتحلیل رگرسیون چندگانه تاثیرها جمعی و هم زمان متغیرهای مستقل، فقطسه متغیر (اعتماد،مشارکتوهنجارهاوارزش هایمشترک) توانسته است،واردمعادله رگرسیونی شود،بقیه متغیرهاهمبستگی کافی بامتغیر وابسته نداشت وازمعادله خارج شده است. بنابراین متغیرهای باقیمانده توانسته است تقریبا367/0 از تغییرهای بیگانگی ازکار را تبیین نماید.
تحلیل جامعه شناختی رابطه ی سرمایه ی اجتماعی با توسعه ی سیاسی در ایران از سال1357-1384(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش هاست که اولاً؛ سرمایه ی اجتماعی در مفهوم مشارکت ، اعتماد و انسجام اجتماعی و توسعه ی سیاسی در مفهوم توسعه ی مشارکت و رقابت سیاسی در ایران پس از انقلاب سلامی چه فراز و فرودی را پشت سر گذاشته است؟ثانیاً این دو پدیده در نظام اجتماعی و سیاسی ایران چه تعاملاتی با یکدیگر داشتند ؟ تلقی از پدیده های فوق به عنوان واقعیاتی تاریخی که ریشه در دگرگونی های اجتماعی بلند مدت دارد ، خواه ناخواه روش تحقیق حاضر را به سوی تحقیق تاریخی سوق داده است ؛ زیرا فرض بر این بود که روند شکل گیری و تحول سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی سیاسی هر جامعه، تاریخ خاص خود را دارد . پس در چارچوب این روش ، سه دوره ی مشخص تاریخی را طی فاصله ی زمانی (84– 1357) که درآن ادوار،کشور متناوباً از نظر روند تحول پدیده های فوق دچار قبص و بسط و فراز و فرود بوده است مورد مطالعه دقیق علمی قرار داده ایم .
نقد و تحلیل نگاهی تحلیلی به علم بیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
129-151
کتاب نگاهی تحلیلی به علم بیان ازجمله کتاب های درسی دانشگاهی تازه چاپ حوزه بلاغت است که سعی دارد با اتکا به مبانی بلاغت سنتی، از نگاه های جدید مطرح در این حوزه نیز بی بهره نباشد. ضمناً وجه انتقادی و رویکرد کتاب در تأمل بر اغلب مسائل شایع دانش ادبی «بیان» مندرج در برخی منابع پیشین و طرح و بررسی گاه تفصیلی آن ها اسم این کتاب را کاملاً بامسما کرده است. اشکالاتی که لامحاله بر این کتاب پرفایده وارد آمده بعضی عمومی و بعضی تخصصی است. منظور از اشکالات عمومی نادرستی ها و کمبودهایی مانند اغلاط مطبعی، نقصان پیشینه تحقیق، و شیوه استناد و نمایه سازی است و منظور از اشکالات تخصصی نقایص و اغلاطی است که در تناسب با موضوع و ساختار کتاب، یعنی بلاغت پیش آمده است. مواردی مثل بدگزینی شواهد و بدفهمی آن ها که به نظر ما گاه به تحلیل و تشخیص غلط اصول بلاغی منجر شده است. در این نقد هم چنین به ضعف انسجام کتاب در مدیریت بحث و استشهادات و طبقه بندی مطالب اشاره شده است و از اطناب ممل و برخی ایجازهای مخلّ آن سخن به میان آورده شده است.
تکنیک های روان سازی متن ترجمه در سه حوزه ساختار جمله، زمان و ضمایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نثر ترجمه در حوزه کتاب های دینی، فرهنگی، داستانی و نیز در رسانه ها و متن های اطلاعاتی که اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاع رسانی را دنبال می کنند، اهمیت بسزایی دارد. از این رو، باید علاوه بر تأکید بر آموزش صحیح ترجمه، در پالایش ترجمه ها نیز تلاش کرد و به راهکارهایی اندیشید که نثر ترجمه را از ساختارهای طولانی، نامفهوم، بدون انسجام و فاقد زیبایی و روانی برهاند؛ راهکارهایی که مترجمان نوآموز با فراگیری و به کارگیری آن ها بتوانند ترجمه ای روان و سلیس ارائه دهند. این مقاله در پی آن است که با مرزبندی شیوه های ترجمه، برخی از مهم ترین این راهکارها را در قالب ترجمه ارتباطی ارائه دهد. تبدیل ساختار اسمی و فعلی، افزودن کلمات توضیحی، ویرایش زمان و تقطیع جمله، اظهار مرجع ضمایر و تقدیم جمله پیرو و ذکر معنای ثانوی فعل و معادل یابی برای تعابیر و به لفظ درآوردن برخی اشاره ها و تلویح ها، از جمله مهم ترین این راهکارها به شمار می آیند.
بازخوانی نظریه میشل شارُل در باب نقش عناصر همنشین مبتدا در انسجام گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همان طور که در مورد ادبیات، «ادبیت» را لازمه داشتن یک متن ادبی دانسته اند، «متنیت» نیز می تواند شرط لازم برای داشتن متن باشد. مفهوم «انسجام» که به نوعی ضامن وجود متنیت است از سوی زبان شناسان و نظریه پردازان زیادی مانند میشل شارُل به خصوص در حوزه تحلیل کلام مطالعه شده است. یکی از ابزارهای برقراری این انسجام که شارُل در پژوهشی جداگانه به آن پرداخته، مبحث عناصر همنشین اضافه است. اگرچه محقق به درستی بر کارکرد ویژه این عناصر در استقرار انسجام تأکید داشته است، به نظر می رسد چشم اندازی که مسئله را در آن قرار می دهد، قابل نقد است. در این مقاله می کوشیم تا با جایگزینی نگاه صوری و دستوری نظریه پرداز به مسئله با یک رویکرد معنا محور که مستلزم در نظر گرفتن نقش فعال خواننده در شکل گیری انسجام است، کاستی های این نظریه را اصلاح کنیم و نشان دهیم استدلال شارُل دارای دامنه مطلوبی که بتواند مصادیق دیگر این نوع انسجام را نیز پوشش دهد نیست. برای نیل به این هدف، در بخش نخست، با استفاده از نظریه شارُل عملکرد ویژه عناصر همنشین اضافه را که زبان شناس «قیدهای چارچوب ساز» می خواند تبیین می کنیم و قسمت دوم را به تعدیل دیدگاه او از طریق رفع انحصاری که زبان شناس برای این عناصر قائل است اختصاص می دهیم. همچنین، امیدواریم از ورای این موارد، ابعادی از موضوع انسجام را که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است، روشن کنیم.
نقش مرزبندی محله ها در انسجام و امتزاج اجتماعی آن (مطالعه موردی: مرز محله های مظفری و الغدیر شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
603 - 624
حوزه های تخصصی:
فصل مشترک یکی از مضامین مهم در مرزبندی محله هاست که اهمیت بسیاری در مباحث مربوط به انسجام دارد. مرز محله ها در گذشته به دلیل ساختاری هم پیوند با بافت پیرامون خود، از عوامل اصلی انسجام بوده است. مسئله پیش روی پژوهش حاضر، توسعه غیرمنسجم محله هاست که سبب جداسازی صرف از یکدیگر و پیدایش سلول های منفک شهری شده است. ضرورت این پژوهش به این دلیل است که روند موجود، نتیجه ای جز شکل گیری محله های بدون هم پیوندی با هم نخواهد داشت. هدف نیز بررسی مؤلفه های مرزبندی محله ها با رویکرد انسجام و تدوین معیارهایی در این زمینه است که با سنجش یکی از موارد انسجام، یعنی انسجام اجتماعی محله ها، به مقایسه کیفیت مذکور در مرز محله های الغدیر و مظفری، واقع در بافت جدید و تاریخی شهر کرمان پرداخته شده است. پژوهش حاضر کیفی است که با استفاده از روش تحلیل محتوای متون انجام شده و داده ها به کمک پیمایش میدانی و تهیه پرسشنامه گردآوری شده است (150n=). یافته ها نشان می دهد عوامل وضعیت دسترسی پذیری به مرز، کیفیت دسترسی پذیری به فضاهای تجمعی در مرز، کیفیت تعاملات اجتماعی، وضعیت پویایی و سرزندگی و قابلیت پیاده روی مرز، به ترتیب بیشترین سهم را در تعریف انسجام در مرز محله های مسکونی دارند. درنهایت اینکه محله تاریخی مظفری به دلیل داشتن حداکثر شاخص های امتزاج و هم پیوندی، بیشترین میزان انسجام را دارد.
مراعات نظیر در سوره انعام و نقش آن در انسجام سوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
285 - 306
حوزه های تخصصی:
ویژگی اصلیِ متن انسجام است و از پیوندهایی که اجزاء یک متن را به هم مرتبط می سازد، انسجام واژگانی شامل «تکرار» و «هم آیی» است که مبتنی بر رابطه معنایی واژگان با یکدیگر است. «مراعات نظیر»، مصداق «هم آیی» است و در آن واژه هایی در سخن به کاربرده می شوند که همه، داخل در یک مجموعه و زمینه معنایی قرار دارند. در «تضاد» نیز «هم آیی» وجود دارد؛ زیرا در آن تداعی معانی صورت می گیرد. این مقاله به شیوه تحلیل ادبی، تناسب های معنایی واژگان را در سوره انعام دنبال می کند. انعام که پیام اصلی آیات آن، مبارزه با شرک و دعوت به توحید است؛ از آفرینش، گسترده سخن می گوید و تصاویر طبیعت در آن نمودی بارز دارد. همچنین درباره انسان و اعضای بدن، کارکردها و فعالیت های جسمانی و زندگی اجتماعی او، مجموعه های گوناگون واژگانی یافت می شود. افعال و صفات الهی نیز سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند. با بررسی سوره انعام به خوبی روشن می شود که نمونه های «مراعات نظیر» در آن فراوان است و با «تضاد» در هم تنیده اند و تصویرهایی می سازند که هماهنگ و همسو با اهداف و محور سوره است و همبستگی موضوعی آن را اثبات می کند.
تحلیل و بررسی انسجام در قرآن کریم و تفاوت آن در دیگر متون ادبی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۰
83 - 100
حوزه های تخصصی:
ا انسجام از جمله علومی است که مختص به قرآن کریم می باشد و علما برای آن اهمیت زیادی قائل شده اند؛ و انواع متفاوت آن را از قرآن کریم استخراج کرده اند. ابوالعلاء معری به تأثیر از آن دو نوع از انواع انسجام را در نثر خود به کار برده است؛ بنابراین آنچه از انسجام در کتاب معری دیده می شود ابداع نیست بلکه تقلیدی محض از قرآن کریم می باشد. این مقاله در پی آن است تا این دو نوع انسجام را در نزد معری بررسی نماید سپس تفاوت های آن با انسجام در قرآن کریم را بیان نماید؛ که یکی هماهنگی بین اسلوب های خبر از صفات خداوند با جمله های قبل از آن می باشد که بر خلاف قرآن کریم که همه صفات خداوند بر دو وزن فعول و فعیل آمده است و معری همه آن ها را بر وزن اسم فاعل ذکر کرده است؛ و به نظر می آید بازی او با کلمات و واژگان، عاملی است که او را به سمت آوردن صفاتی برای خداوند متفاوت از آنچه در قرآن کریم دیده می شود، سوق داده است؛ و انسجام دوم، آغاز کردن یک رجع با موضوعی است که رجع قبلی با آن خاتمه یافته است؛ بنابراین یک هماهنگی بین آغاز یک رجع در نزد معری و پایان رجع قبلی وجود دارد آن گونه که در قرآن کریم مشاهده می شود که یک سوره با موضوعی ادامه می یابد که سوره قبلی با آن موضوع پایان یافته است.
الحذف کعنصر إتساقی فی نهج البلاغه (دراسه فی 30 خطبه طویله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حذف از جمله پدیده های زبانی است که در حوزه های مختلفی هم چون نحو و بلاغت قابل بررسی است. «هالیدی» و «حسن»، حذف را در کنار برخی عوامل دیگر به عنوان عوامل انسجام متن مطرح کرده اند؛ بدین صورت که با حذف یک عنصر زبانی، شکافی در متن ایجاد می گردد که ذهن مخاطب آن را با توجه به عنصری پیشین پرمی نماید؛ چنین پدیده ای باعث انسجام و پیوستگی اجزای متن می گردد. در خطبه های نهج البلاغه نیز با حذفهای گوناگون حرف، اسم، فعل، جمله و شبه جمله مواجه ایم که خالی از کارکرد انسجامی نیستند، بلکه در مواقعی حذف یک فعل یا حرف به عنوان برجسته ترین عامل اتصال اجزای متن عمل می کند به گونه ای که متن افقی را می توان با تکیه بر عامل حذف به متنی عمودی بدل کرد، هم چنین کارکرد انسجامی حذف در تعامل و تعاون این عامل با برخی عوامل دیگر هم چون موازات نحوی، تکرار و ارجاع و به طور کلی در ایجاد انسجام آوایی بیشتر به چشم می آید. این تحقیق به شیوه ی توصیفی، موضوع کارکردهای انسجامی آن را در سی خطبه بلند نهج البلاغه تحلیل می نماید.
تبیین عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر کیفیت زندگی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۷
198 - 229
حوزه های تخصصی:
امروزه، مفهوم کیفیت زندگی در ادبیات توسعه پایدار به عنوان شاخص توسعه اجتماعی و فرهنگی جایگاه ویژه ای یافته است. کیفیت زندگی به مثابه درک فرد از وضعیت کنونی خود و ارزیابی مثبت از زندگی و محیط پیرامونی فرد تعریف شده است. هدف اساسی این مقاله، تبیین رابطه بین متغیرهای اجتماعی و فرهنگی و وضعیت کیفیت زندگی شهروندان در جامعه آماری مورد مطالعه است. این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه توأم با مصاحبه جمع آوری گردیده است. اعتبار و روایی متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ بررسی و مورد تأیید قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان 15-65 سال شهر کاشان در سال 1390 می باشند که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 610 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای تصادفی انتخاب و بررسی شده اند. یافته های تحقیق و نتایج فعالیت آماری مربوطه با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رابطه معنی دار هر یک از متغیرهای میزان دینداری، رضایت از خود، مهار تمایلات اجتماعی، احساس تأمین نیازها و رابطه اجتماعی با میزان کیفیت زندگی به ترتیب با 388/0، 487/0، 261/0، 334/0 و 709/0 در سطح اطمینان 99 درصد را مورد تأیید قرار داده است. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی به عمل آمده، میزان تأثیر هریک از متغیرهای فوق بر میزان کیفیت زندگی را به ترتیب به میزان 12/0، 30/0، 14/0-، 16/0 و 60 درصد نشان داده است.
نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی خودکارآمدی والدینی در دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی خودکارآمدی والدینی در دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل دبیران آموزش متوسطه دوم شهر یاسوج که در سال تحصیلی 1397- 1396 مشغول به تدریس بوده اند. حجم نمونه شامل 150 نفر از دبیران آموزش متوسطه دوم بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های خودکارآمدی والدینی دومکا و همکاران (1996)، مقیاس انعطاف پذیری خانواده شاکری (1999) و مقیاس انسجام خانواده سامانی (1381) جمع آوری و مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. پایایی ابزارهای پژوهش با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب 71/0، 77/0 و 81/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون خطی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های انعطاف پذیری و انسجام خانواده توانایی پیش بینی خودکارآمدی والدینی را داشتند(001/0>P). نتیجه گیری: خانواده های دارای انسجام عاطفی مناسبی، با توجه به قابلیت خانواده های سالم به لحاظ مهارتهای ارتباطی و انسجام عاطفی مناسب فرصت تبادل اطلاعات مهیا و درنتیجه والدین چنین خانواده هایی توانایی بیشتر در والدگری و تربیت فرزندان از خود بروز می دهند.
تبیین ارتباط انسجام خانواده و ساختار توزیع قدرت در آن (نمونه موردی زنان متاهل شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده و انسجام آن نقش مهمی در توسعه اجتماعی هر جامعه دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط ساختار توزیع قدرت در خانواده بر انسجام آن است که بدین منظور متغیر ساختار قدرت در سه دسته تقارن روابط قدرت، شیوه اعمال قدرت و قلمرو قدرت و متغیرانسجام خانواده در ابعاد شش گانه معاشرتی، عاطفی، توافقی، هنجاری، کارکردی و رسیدن به هدف سنجیده شده است. در این مطالعه بر اساس نمونه گیری طبقه بندی تصادفی ۶۰۰ نفر از زنان متاهل شهر شیراز در بین مناطق یازده گانه این شهر انتخاب و پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات به وسیله نرم افزار اس پی اس اس ۲۲ تحلیل شد. نتایج نشان داد ساختار توزیع قدرت و تصمیم گیری در خانواده تأثیر معناداری بر انسجام آن دارد. چنانچه گسترش ساختار دموکراتیک و مشارکتی در خانواده سبب افزایش انسجام خانواده در همه ابعاد آن شده است. بنابراین پیشنهاد می شود جامعه در راستای افزایش انسجام خانواده نظم جدید را پذیرفته و ساختار قدرت مشارکتی و دموکرات را در درون خانواده نهادینه کند که در این فرایند حفظ سازگاری با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی اهمیت شایانی دارد.
بررسی عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر انسجام خانوادگی در شهر همدان
منبع:
دانش انتظامی همدان سال اول پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
21 - 49
حوزه های تخصصی:
از جمله عوامل تأثیرگذار بر انسجام خانوادگی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، رضایت زناشویی و میزان دینداری است. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر انسجام خانوادگی در بین خانواده های شهر همدان بوده است. روش مطالعه حاضر کمی و پیمایشی و جامعه آماری کلیه خانوارهای شهرستان همدان بوده و با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 379 محاسبه شده است. روش نمونه گیری، ترکیبی از روش های خوشه ای چند مرحله ای، تصادفی وتصادفی سیستماتیک است. داده ها نیز، با استفاده از ابزار پرسشنامه ی ساخت یافته و از طریق یکی از والدین گردآوری شد. در این بررسی برای پی بردن به اعتبار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای اندازه گیری پایایی تحقیق از روش آلفای کرونباخ استفاده شد به طوری که تمامی گویه ها از سازگاری درونی بالایی یعنی از آلفای 82/0 برخوردار بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که انسجام خانواده های همدانی در سطح متوسط می باشد. مشخص شد که با افزایش پایگاه اقتصادی- اجتماعی، مقدار رضایت زناشویی و انسجام خانوادگی خانواده های همدانی هم افزایش می-یابد. هم چنین، یافته ها حاکی از آن است که اکثر پاسخگویان در سطح دینداری متوسط به بالا می باشند.
نقد فرمالیستی سروده «أنشوده المطر» بدرشاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
51 - 73
حوزه های تخصصی:
نقد فرمالیستی یکی از رویکردهای نقدی متن محور است که توجّه به شکل و فرمِ اثر ادبی را در دستور کار خود دارد. یک منتقد شکل گرا در پی این نیست که ادیب در آفرینش ادبی خود چه می خواهد بگوید، بلکه می کوشد تا دریابد که شاعر یا نویسنده مقصود خویش را چگونه بیان می کند و تلاش دارد از رهگذر شکلِ متن، به معنا و مفهوم پنهان آن دست یابد. با توجه به این امر که سروده «أنشوده المطرِ» "بدر شاکر سیّاب" به رغم شهرت فراوانش تاکنون از دیدگاه نقد فرمالیستی مورد بررسی قرار نگرفته است، در جستار حاضر، نگارندگان برآنند تا با شیوه تحلیلی– انتقادی این سروده را از نظرگاه مکتب فرمالیسم روسی بررسی نمایند و این فرضیه را مورد تحلیل قرار دهند که شگردهای شکلی به کار رفته در شعر از یک سو به افزایش زیبایی روساخت آن انجامیده و از سوی دیگر مشخص کننده هدف و مقصود شاعر است. نقد شکل گرایانه این سروده گویای آن است که شاعر برای القای حسّ پایداری و ظلم ستیزی، آواها، حروف، واژگان و جملات را به شیوه ای منسجم و هدفمند به کار گرفته تا مخاطب با دیدن شکل زیبای بیرونیِ متن به معنا و شکل درونی آن پی ببرد. در ضمن شاعر کوشیده با کاربرد آشنایی زدایی و استفاده از شگردهایی همچون متناقض نما، کنایه، استعاره و . . . بر ادبیّت شعر خویش بیفزاید.
پیش بینی مثلث سازی براساس ابعاد انطباق پذیری خانوادگی، انسجام، ویژگی های شخصیت خود و همسر و تجربه های هیجانی نسبت به همسر در زنان متاهل
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مثلث سازی، هم داستان شدن یک فرزند یا شخص ثالثی با یک والد علیه والد دیگر است . هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی مثلث سازی براساس ابعاد انطباق پذیری خانوادگی، انسجام، ویژگی های شخصیت خود و همسر و تجربه های هیجانی نسبت به همسر در زنان متأهل اصفهان بود . روش: روش پژوهش توصیفی –همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل اصفهان در سال ۱۳۹۷ بود. نمونه شامل ۲۲۰ زن متاهل در اصفهان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ی انسجام و انطباق پذیری خانواده (اولسون و همکاران، ۲۰۰۶)، مثلث سازی (بهرامی و یوسفی، ۱۳۹۶)، پنج عاملی شخصیت مبتنی بر شناخت همسر (شاه محمدی و یوسفی، ۱۳۹۶)، تجربه هیجانی نسبت به همسر(غفرالهی و یوسفی، ۱۳۹۷) بود. داده های جمع آوری شده توسط ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام ، تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار ۲۲ SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین مثلث سازی و هیجانات منفی (۳۵/۰۱۶)، انسجام بی قیدوبند(۰/۳۸)، وجدان گرایی همسر(۰/۳۲۷)، انطباق پذیری سخت گیرانه (۰/۵۸۷-)، روان رنجوری زن (۰/۶۰۷)، هیجانات مثبت (۰/۵۲۸-)، انطباق بی نظم (۰/۲۴۸-) رابطه ی معناداری وجود دارد . نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان در جهت شناخت مثلث سازی در مشاوره های زوجی بهره جست و مطابق با آن روش های پیشگیرانه و مداخلات مناسبی را به کار گرفت.
انسجام اصول فلسفی معاد شناختی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثبات معاد جسمانی بعنوان یکی از مسائل فلسفی، همواره در بین فیلسوفان اسلامی مورد توجه بوده است. ملاصدرا در نظام فلسفی خود با بکار گرفتن اصول معادشناختی، به اثبات جسمانیت معاد و نیز تبیین حالات بعد از معاد پرداخته است. کشف انسجام بین اصول معادشناختی و همچنین انسجام بین نتایج آنها، به تبیین بهتر نظریه معاد جسمانی ملاصدرا می انجامد. این پژوهش، با تمرکز بر اصول معادشناختی و استخراج مبانی آنها، به بررسی انسجام درونی و بیرونی این اصول و نتایج آنها پرداخته و اثبات میکند که اصول معادشناختی با یکدیگر و نیز برخی از نتایج نسبت به هم، انسجامی قوی (رابطه ایجادی) دارند، گرچه برخی دیگر از نتایج نسبت به یکدیگر دارای انسجامی ضعیفند. همچنین برخی از مبانی که در مسیر اثبات معاد جسمانی نقشی بنیادین دارند مانند اتحاد عاقل و معقول، جسمانیهالحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و بساطت وجود بصراحت جزو اصول اثباتی معاد ذکر نشده اند. عدم تفکیک اصول هستی شناختی و انسان شناختی و عدم رعایت تقدم و تأخر در چینش اصول نیز میتواند از کاستیهای مسیر اثباتی این نظریه مهم فلسفی، از سوی ملاصدرا بشمار آید.
ارزیابی توسعه میان افزا در محله های شهری با رویکرد زمینه گرایی در افزایش تعاملات ساکنین (مطالعه موردی:کوی دانش تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
79 - 93
حوزه های تخصصی:
توسعه میان افزا، ضرورت گریزناپذیر شهر در مواجهه با رشد بی رویه شهرنشینی، خزش شهر به حاشیه ها و پراکنده رویی می باشد. اما تأثیر توجه به پیامد آن بر پیکره شهر در بهبود اقدامات آتی، ضرورت تمرکز بر مرحله ارزیابی را به رغم تأخر زمانی نسبت به مراحل اولیه توسعه، در درجه بالایی از اهمیت قرارداده و لزوم سنجش موفقیت هر توسعه را در گذر زمان در تطابق با اهداف مشخص شده از سوی نهادهای شهری و برنامه های فرادست ایجاب میکند. اگرچه رشد شهر حاصل تعامل پیچیده ی عوامل مختلف و گاهاً پنهان در طول زمان بوده و به تدریج نمود می یابد؛ لیکن بازتاب کلیه ی تصمیمات کلان و عوامل تاثیر گذار، اعم از کالبدی و کارکردی به مرور در محتوای ذهنی ساکنین بروز می یابد. بر این اساس میزان همگرایی ذهنی و اتفاق نظر شهروندان در جهت تعامل هرچه بیشتر می تواند نشانه ای از اتخاذ تصمیمات به جا در بدو شکل گیری و انسجام حاصل از توسعه ای موفق و معیاری بر میزان تعاملات بخش اضافه شده با زمینه، به لحاظ کارکردی و فضایی تبیین و تعبیر شود. هدف از این پژوهش ارزیابی موفقیت توسعه میان افزا در مطالعه موردی کوی دانش تبریز پس از سپری شدن سه دهه از جاگیری در محله قدیمی امامیه با معیارهای مستخرج از اصول زمینه گرایی و تاثیر آنها در محتوای ذهنی ساکنین می باشد. دراین مقاله کوشیده شده است با مراجعه به منابع معتبر علمی، معیارهای ارزیابی توسعه میان افزا بر اساس رویکرد زمینه گرایی با روش متنی روایی استخراج و درنهایت میزان همگرایی ذهنی اهالی درمطابقت با این معیارها در مطالعه موردی کوی دانش تبریز از طریق پرسشنامه و مصاحبه، با روش تحلیل داده های کمی مورد بررسی قرارگیرد. نتایج مطالعات نشان می دهد ساکنین کوی دانش به غیر از تعاملات اجتماعی و فرهنگی و تعهد اکولوژیکی از حیث سایر معیارهای زمینه گرایی اعم از مشارکت فضایی، معنایی، تاریخی، تمایلی برای تعامل با محلات مجاور نداشته و در مجموع ترجیح بر دوری گزینی دارند.