مقالات
حوزه های تخصصی:
روایت یکی از مهمترین فنون ادبی و عنصری اساسی در نظریه ادبی است که تحلیل آن بر اساس نظریه های جدید، ما را در راه درک متون ادبی یاری می رساند. نظریه پردازان بسیاری ساختار روایت را مورد بررسی قرار داده اند. ژرار ژنت فرانسوی، از برجسته ترین نظریه پردازان ساختارگرا است که نظریه او از کامل ترین و مؤثرترین نظریه های روایت شناسی به شمار می آید. هدف نگارندگان این است که با رویکردی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر نقد روایت شناختی، مؤلفه های زمان، وجه یا حال و هوا و لحن نظریه ژنت را در داستان کوتاه «یدٌ فی القبر» از مجموعه «القمیص المسروق» اثر غسان کنفانی را مورد واکاوی قرار دهند و توان داستان پردازی این نویسنده و همچنین میزان نظام مند بودن اثر داستانی او را بسنجند. این بررسی نشان می دهد که نظریه ژنت الگویی فراگیر و کاربردی برای بررسی روایت است و از سوی دیگر استعداد کنفانی را در به کارگیری عناصر داستانی و شگردهایی مناسب با درون مایه این داستان و ارائه اثری منسجم، جذاب و پرهیجان هویدا می سازد. استفاده ازتکنیک های زمانی، راوی اول شخص، بهره گیری از شیوه گفتگو، وصف پردازی های زیبا و... این ادعا را اثبات می کند.
جستاری بر مکانیسم "جبران" و فرایندهای آن در آینه ادبیات ادونیس و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان روان شناسانی چون آدلر 1 ، یونگ 2 ، فروید 3 ، اریک فروم 4 ، لاکان 5 و... که تحلیلی روانکاوانه به ادبیات و هنر داشته اند، می توان گفت که رویکرد روان شناختی آدلر به این دو مقوله، با استناد به محوریت تأثیر "احساس نقص" در شکل گیری ادبیات یک شاعر، از جامعیت بالاتری برخوردار بوده است. آدلر رویکرد فکری خود را بر مبنای احساس حقارت بنا نهاد؛ بد ین معنا که شکل گیری بسیاری از مؤلفه های هنری و ادبی به نوعی برخاسته از احساس نقصی سرکوب شده است که با تکیه بر مکانیسم جبران به منصه ظهور رسیده اند. در حوزه ادبیات، ادونیس و شاملو از جمله سرایندگان بنام معاصر ند که تأثیر بسزایی بر روند تصویر و معنا در حوزه شعر داشته اند. آن ها گرایش سنت گرا به شعر را مردود دانسته و با تکیه بر شناختی جامع از مسیر ذهنی انسان امروزی به موسیقی و مفهوم شعر جهت گیری خاصی داده اند که با رنگ و لعابی روان شناختی همراه بوده است. جستار پیش رو می کوشد تا با تکیه بر نقد تطبیقی، گفتگو مندی متن و روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی روان شناسی فردی دو شاعر پرداخته، سپس محورهای حاصل از احساس حقارت موجود در ادبیات آن ها را در قالب فرایندهایی چون "جابجایی" 6 ، "آرمان گرایی" 7 و "انکار" 8 موردبررسی و واکاوی قرار دهد. قدر مسلم اینکه، دوران کودکی و افت وخیزهای فردی دو شاعر، ضمن ایجاد ذهنیتی منحصربه فرد در آن ها، رویکرد ادبی خاصی از آن ها به جای گذاشته و همین مسئله، زمینه شکست هنجارهای ساختاری و معنایی را در زمینه هنری شان ایجاد کرده است. این جستار، بر مبنای مکتب آمریکایی، اصالت اشتراک موجود در متن هنری دو شاعر را با محوریت مکانیسم جبران، مطمح نظر قرار داده است
بررسی تلویح گفتار در نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» محمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلویح گفتار یکی از اساسی ترین موضوعات زبانشناسی کاربردی است که نخستین بار توسط «گرایس» مطرح شد. وی برای گفتگوها ی عامه ی مردم، مبانی منطقی با عنوان اصول همکاری وضع کرد که نادیده گرفتن این اصول موجب پیدایش گفتار تلویحی می شود. این نظریه کارکرد بسیار ویژه ای در نمایشنامه دارد؛ چرا که نمایشنامه افزون بر دارا بودن عنصر «گفتگو» دارای مجموعه ای از گفتارهای دو پهلو است که دربردارنده معانی ضمنی است. در این جستار نگارندگان سعی دارند براساس مطالعات کیفی و با روش کاربرد شناسی زبان به تحلیل نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» بر اساس نظریه گفتار تلویحی گرایس وی بپردازند تا از معنای ظاهری و روساخت نمایشنامه به زیرساخت آن انتقال یابند و بتوانند پیام اصلی این اثر را به مخاطب منتقل نمایند. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که اصول همیاری «گرایس» به وسیله شگردهای زبانی- بلاغی همچون اطناب، تکرار، استعاره ی تمثیلیه، آیرونی و استفهام قابل نقض است. تلویح گفتارهای عرفی و عمومی موجب می شوند که مدلول های تلویحی جدیدی به متن افزوده شود که به تقویت ژرف ساخت و پویایی آن می انجامد
نقد فرمالیستی سروده «أنشوده المطر» بدرشاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد فرمالیستی یکی از رویکردهای نقدی متن محور است که توجّه به شکل و فرمِ اثر ادبی را در دستور کار خود دارد. یک منتقد شکل گرا در پی این نیست که ادیب در آفرینش ادبی خود چه می خواهد بگوید، بلکه می کوشد تا دریابد که شاعر یا نویسنده مقصود خویش را چگونه بیان می کند و تلاش دارد از رهگذر شکلِ متن، به معنا و مفهوم پنهان آن دست یابد. با توجه به این امر که سروده «أنشوده المطرِ» "بدر شاکر سیّاب" به رغم شهرت فراوانش تاکنون از دیدگاه نقد فرمالیستی مورد بررسی قرار نگرفته است، در جستار حاضر، نگارندگان برآنند تا با شیوه تحلیلی– انتقادی این سروده را از نظرگاه مکتب فرمالیسم روسی بررسی نمایند و این فرضیه را مورد تحلیل قرار دهند که شگردهای شکلی به کار رفته در شعر از یک سو به افزایش زیبایی روساخت آن انجامیده و از سوی دیگر مشخص کننده هدف و مقصود شاعر است. نقد شکل گرایانه این سروده گویای آن است که شاعر برای القای حسّ پایداری و ظلم ستیزی، آواها، حروف، واژگان و جملات را به شیوه ای منسجم و هدفمند به کار گرفته تا مخاطب با دیدن شکل زیبای بیرونیِ متن به معنا و شکل درونی آن پی ببرد. در ضمن شاعر کوشیده با کاربرد آشنایی زدایی و استفاده از شگردهایی همچون متناقض نما، کنایه، استعاره و . . . بر ادبیّت شعر خویش بیفزاید.
بازنمایی "فضای سوم" در رمان "الحفیده الأمیرکیه" نوشته انعام کجه جی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پسا استعمارگرایی به عنوان یک گفتمان انتقادی شاخص، چهارچوب تحلیلی مناسبی برای بررسی وضعیت مهاجران، فضای سوم و هویت دینامیک آن ها به دست می دهد. رمان "الحفیده الأمیرکیه" به عنوان رمانی که متعلق به جهان پسااستعماری است، به هویت پسا استعماری به مثابه هویتی بی ثبات و چندمکانه می نگرد. موضوع اصلی رمان حاضر، تنشِ میان اصالت و نسبیت، و تضاد میان صورت بندی های قدیمی و تجربه های ملموس و جدید است؛ کشمکش هایی که فصل مشترک نمودهای فرهنگی و مباحث هویتی دنیای پسااستعماری به شمار می رود. این مقاله با توجه به لغزندگی هویت راوی رمان و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، درون مایه های مربوط به "هویت مهاجر"، در رمان حاضر را بررسی می کند. ازجمله نتایج به دست آمده این است که "فضای سوم" در رمان حاضر، اهمیت تازه ای به مفهوم قدیمی آوارگی می دهد و در این بین، مهاجرت به مثابه یک فضای روایتی مولّد، به خلق کنشگری می انجامد که سعی دارد کمی از هویت های سهل الوصول فاصله گرفته، تفاوت ها و تباین ها را در جهان بپذیرد، ساختارشکنی کند و به رفت و آمد تناقض ها در قلمرو هویت خود اعتراف کند.
بازتاب گفتمان انقلاب و قیام مسلحانه در لایه های سبکی شعر مظفر النواب با تکیه بر قصیده «عبدالله الإرهابی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر بستری مناسب برای بیان ذهنیات، تجسم احساسات و تجلّی اندیشه ها، نگرش ها و آرمان هاست و سبک شناسی نیز ابزاری مناسب برای شناسایی هویّت انسانی، علمی، ادبی و ایدئولوژیک شاعر و نفوذ به دنیای درون اوست. سبک شناسی جدید علاوه بر مباحث سبک شناسی سنّتی، به محتوا، تأثیرگذاری افکار، اندیشه ها، ایدئولوژی، مخاطبان و حتی فضای خلق اثر توجه دارد و به بررسی این موارد در لایه های زبانی، ادبی و اندیشگانی می پردازد تا بتواند تصویر دقیق تری از شاعر ارائه دهد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی موضوعات محوری قصیده «عبدالله الإرهابی» و تقابل اندیشه و اعتقاد شاعر با اندیشه حکّام و سران عربی و نمود آن در لایه های مختلف زبانی، ادبی و اندیشگانی و همچنین چگونگی رویکرد شاعر با مسائل سیاسی-اجتماعی به روش توصیفی–تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان داد که شاعر ضمن اعتقاد به مفاهیم بلند اسلامی و دینی چون شهادت، پایداری، قصاص، حمایت از مظلوم و... و با رویکرد واقع گرایانه و عینی به مسائل جامعه، به مقابله با ظلم و ستم طبقه حاکم و اهداف سازش کارانه آنان با دشمنان بیگانه پرداخته و بر قیام مسلحانه به عنوان تنها راه حل کارآمد در مقابله با اندیشه و اهداف آنان تأکید می ورزد؛ به گونه ای که این تقابل اندیشه را می توان در سطوح مختلف زبانی قصیده به ویژه در سطح واژگان با بسامد واژگان حسی و رمزگان انقلابی و در سطح ادبی در تشبیهات حسی و ملموس شاعر و تضاد معانی دنبال نمود که سبکی صریح، حسی، هیجانی و واقع گرایانه به این قصیده شاعر بخشیده است.
شرح و بررسی مؤلفه های پایداری در شعر معاصر موریتانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موریتانی کشوری وسیع بافرهنگی ریشه دار در شمال غربی قاره که زبان رسمی آن، عربی است. این زبان، اساس فرهنگ و ادبیات موریتانی را تشکیل می دهد. تاریخ معاصر کشور موریتانی عرصه مبارزه مستمر مردم این سرزمین با استعمار و تلاش های آزادی خواهانه آن هاست. سال ها سلطه استعمار غربی بر این کشور، ضربه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متعددی بر پیکر آن وارد ساخته، اما از سوی دیگر همین استعمار موجبات ظهور جنبش های ادبی، اجتماعی و سیاسی فراوانی را فراهم ساخته که هدف اصلی خود را رهایی این سرزمین از قبضه استعمار به شمار می آورد. ارباب این جنبش ها از وسایل گوناگونی برای رسیدن به اهداف خود بهره جسته اند که در صدر آن ها می توان به شعر و ادبیات اشاره نمود. شعر عربی در موریتانی پا به پای مبارزات و تحولات ایستادگی نموده و درگذر زمان با تکامل هر چه بیشتر خود، منادی آزادی و مطالبه گر حقوق مردم این کشور بوده است. شعر موریتانی با در نظر گرفتن شرایط موجود در کشور سه مرحله را پشت سرنهاده که هر یک از این مراحل ویژگی ها، اهداف و پیشگامان خود را دارد. شاعران پایداری موریتانی در مبارزات ادبی خود برخی از جنبه ها را بیش از موارد دیگر مدنظر داشته اند که از آن ها تحت عنوان مؤلفه های پایداری یاد می شود. این پژوهش که از نوع کیفی است، به روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده و سعی شده باهدف معرفی ادبیات موریتانی، بیان اصول و انواع آن، برترین مؤلفه های پایداری منطبق با سه مرحله فوق به همراه برخی نمونه های شعری مربوط به هر دوره شرح و توضیح داده شود.درنهایت دریافته است که شعر عربی موریتانی بخشی جدایی ناپذیر از ادبیات عربی است و از مهم ترین ابزارهای مبارزاتی، انتقادی، اصلاح جامعه و سیاست برشمرده می شود.
واکاوی تکنیک های بیانی در میهن سروده های شاذل طاقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلم شاعر در برانگیختگی احساس جمعی و خلق اندیشه و گرایش های ضد ظالمانه مردمی بسیار مؤثر است و خود در استقلالش و پیروزی ملّت نقش مهمی دارد؛ به ویژه اگر شعر او با تکنیک های بیانی مؤثّری همراه باشد. شگردهایی که باعث می شود شعر شاعر، تأثیرگذار گردد و مردم را بیش از گذشته علیه آنان بشوراند تا زمینه استقلال میهن فراهم آید. از جمله شاعران میهن گرای عراقی که در سروده های میهنی اش از تکنیک های بیانی متنوّع و مؤثّری بهره گرفته، شاذق طاقه شاعر معاصر و متعهّد و مبارز عراقی است که میهن در شعر او در قالب مضامین مختلف و در شیوه ها و تکنیک های بیانی گوناگون ارائه شده است. این مقاله در صدد است تا تکنیک های بیانی شاعر را در اشعار میهنی وی با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مورد واکاوی قرار دهد. دستاوردهای پژوهش حاضر نشان می دهد که شاعر در کاربرد تکنیک های بیانی به حفظ تناسب و هماهنگی این شیوه ها با مضمون میهن و مضامین درونی آن توجه نموده است و تکنیک های متنوعی از قبیل انسان انگاری، به کارگیری گفتمان دینی، شیوه روایتی و نمادگرایی به کار برده است.
لایه های پنهان استعاره در دفتر شعر «إمراه بلا سواحل» اثر سعاد الصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زیباسازی شعر، چیزی شگفت آورتر از آن نیست که شاعر، با توجه به قوه خلاق و آفرینندگی خود، این قابلیت را داشته باشد که معنای دیگری را در پسِ لایه های کلام نهفته سازد. به کارگیری لفظ در این حالت به کلام برای درک معنای مقصود، معنایی عاریه ای می دهد. این کاربست، همان استعاره است؛ یکی از ویژگی های خاص ادبی در حوزه بلاغت که سبب تمایز بعضی از آثار ادبی از یکدیگر می شود؛ آن چنانکه کاربرد این سبک برجسته بیانی در شعر سعاد الصباح، شاعر معاصر کویتی، نقش خیال انگیزتری به اشعار وی داده است. خاصه آنکه بدانیم، آنچه موجب شگفتی و غافلگیری خواننده می شود؛ به ویژه در دفتر شعر«إمراه بلاسواحل»، معانی دیگری است که در ماورای کلام استعاری او نهفته است و خواننده با کشف معنای مقصود آن به لذت هنری می رسد. مقاله حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی – تحلیلی، به بررسی استعاره در اشعار سعاد الصباح می پردازد و به این سؤال اساسی پاسخ می دهد که: مهم ترین لایه های پنهان و معانی نهفته در کلام استعاری شاعر چیست؟ چنین به نظر می آید که شاعر در بخش های متعددی، از انواع مختلف استعاره بهره برده است تا هدف های نهفته گوناگونی همچون بیان اهمیت، تهکم ، شکوه ، بیان قدرت، حس آمیزی و... را در پس کلام خود جای دهد.
واکاوی تکنیک های طنزآفرینی در مقامه ی اصفهانیه ی بدیع الزمان همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز در آثار ادبی به شکل های مختلفی نمود می یابد و نویسندگان برای آفرینش خنده از تکنیک های متعددی استفاده می کنند؛ به کارگیری بازی های زبانی، ایجاد موقعیت های خنده آور، ترسیم تصویرهای کاریکاتوری به وسیله کلمات، شخصیت پردازی های کُمیک، کوچک نمایی، بزرگ نمایی و ... ازجمله این تکنیک ها می باشد. بدیع الزمان همدانی توانسته است، در مقامات خود از این تکنیک ها بهره ببرد و در قالب طنز، مسائل و مشکلات اجتماعی جامعه خویش را به چالش بکشد. مقامه اصفهانیه، داستان کوتاهی است که همدانی در آن، رواج باورهای خرافی، عقب ماندگی عوام و تعصبات دینی را در قالب ریشخندی انتقادی بیان کرده است. تحقیق حاضر در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شگردهای طنزآفرینی بدیع الزمان همدانی در این مقامه بپردازد. آنچه ضرورت انجام این پژوهش را تبیین می سازد: اهمیتِ توجه به مقامات به عنوان میراث ادبی و بررسی آن، از ابعاد مختلف است و می توان آن را به عنوان شاهکاری ادبی و الگویی طنزآلود از ادبیات قدیم، به طنزپردازان عصر حاضر معرفی کرد. نتایج حاصل از این جستار نشان می دهد: در این مقامه، تکیه همدانی در طنزآفرینی، بر تکنیک های موقعیت محور و شخصیت محور بوده است. وی توانسته در قالب ریشخندی انتقادی و بدون آزار مخاطب، کاستی های جامعه و سنت ها و باورهای غلط مردمان زمانه خویش را بیان کند.
جلوه های پایداری در رمان عشاق اثر رشاد ابوشاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان پایداری فلسطین، بیانگر سیمای شخصیت فلسطینی، قبل و بعد از واقعه نکبت بوده و از رنج ها و محنت های ملتی حکایت دارد که با شهامت و جسارت به مبارزه و مقابله با استعمارگر صهیونیسم و انواع ظلم و ستم پرداخته است و می توان آن را یکی از وسیع ترین حوزه های ادبیات عرب دانست که به عنوان ابزاری برای مقاومت و پایداری در دست نویسنده، آحاد مردم را به دفاع از ارزش ها، آزادی، دفاع از کرامت انسانی و عدالت تشویق کرده تا از جان و مال خود دریغ نکنند. خون شهیدان، به عنصری مهم در دست نویسنده تبدیل و برای ادامه سیر پایداری بر آن پافشاری می شود و شهادت طلبی یکی از محورهای پایداری به شمار می آید؛ کما اینکه اشغال سرزمین فلسطین، رمان فلسطین را به سمت پایداری و مقاومت، سوق داده است. در این راستا رمان عشاق، به بیان واقعیت تلخ اوضاع فلسطین، ترک رؤیاپردازی و زمینه چینی برای قیام، انقلاب و انتفاضه می پردازد. این رمان اثر رشاد ابوشاور با تأثیر از چنین فضایی و با ترسیم تصویر فلسطین و ذکر سایر اراضی اشغالی، به تعیین سرنوشت ملت فلسطین، با یک راهکار، یعنی پایداری و مبادرت به حفظ تمدن و هویت آن تأکید دارد. این جستار در تلاش است با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی جلوه های پایداری در رمان عشاق اثر رشاد ابوشاور، رمان نویس معاصر فلسطینی بپردازد. نتایج این جستار حاکی از آن است که نویسنده در بررسی عناصر پایداری در این رمان موفق عمل کرده و بخش وسیعی از آن را به آرمان فلسطین و آزادی آن اختصاص داده است.
تحلیل مؤلفه های پست مدرنیسم در رمان «الهؤلاء» از مجید طوبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با انقلاب پست مدرنیسم در ادبیات تغییر و تحولاتی صورت گرفت که از جمله آن ها می توان به داستان هایی اشاره کرد که بر طبق قاعده و اصول روایت نگارش نشده اند بلکه در طول روایت، به شیوه های مختلف بر داستانی بودن آن ها تأکید می شود. این نوع از ادبیات علاوه بر تثبیت جایگاه خود در بین نویسندگان غربی، به ادبیات داستانی عربی نیز راه یافته است و بسیاری از نویسندگان عرب توانسته اند در روایت های خود، آن مؤلفه ها را به خوبی به کار گیرند. از جمله آن نویسندگان، مجید اسحاق طوبیا نویسنده مصری با اثر خود، رمان «الهؤلاء» است. در این رمان، شیوه های به کار رفته است که آن را در زمره آثار پست مدرنیسم قرار می دهد. این پژوهش درصدد آن است با رویکرد توصیفی- تحلیلی به شگردهای مختلفی که طوبیا برای خلق داستان پست مدرن خود از آن ها بهره جسته، اشاره کند. یافته های پژوهش نشان می دهد طوبیا توانسته است مؤلفه هایی چون ساختگی و وهمی بودن شخصیت ها، تخیلی بودن راوی که در اصل خود نویسنده است، فرجام های چندگانه و فراواقعیت را در این رمان برای خواننده به معرض نمایش بگذارد. دیگر نکته مهم این رمان، ویژگی معکوس کردن است و این وارونگی را می توان در معکوس کردن اسم مجید طوبیا به صورت«أیبوط دیجم»و در طرح گردش زمین بر خلاف عقربه های ساعت و در پایان داستان، جهت مخالف حرکت قطارها مشاهده کرد.