مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
مثنوی
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
75 - 98
حوزههای تخصصی:
مولوی جلال الدین بلخی از معرفت نفس به «جان شناسی» تعبیر می کند: «آن که تو جان خوانیش، کی جان بود جان شناسی پیشه ی مردان بود» (مولوی، 1380، ص 1045). ایشان حق تعالی را ««جانِ جانان» و ژرف ترین لایه ی وجودی انسان بر شمرده و برای جان و روح انسانی ویژگی های ذیل را بر می شمارد: جان، جام جهان نمای هستی است به گونه ای که همه ی عوالم هستی اعم از مادّه و مثال و عقل و الوهیت، نمونه و نماینده ای در وجود انسان دارند. مولوی فربه شدن جان انسان را در گرو خودآگاهی و با خبر بودن جان از حقایق غیبی می داند. ایشان بر این باورند که دل و جان انسان می تواند از مرتبه ی جمادی تا مرتبه ی فرا عقلی و فنای فی الله سیر و تکامل نماید و به مرتبه ای دست یابد که حقیقه الحقایق در او تعیّن و تجلی پیدا کند. از دیدگاه مثنوی آدمی نباید «من» خود را با «تن» خود اشتباه گرفته و در خانه ی بیگانه سکنی گزیند؛ زیرا دل انسان از یک فسحت و فراخی برخوردار است که می تواند به مقام «کون جامع» دست یابد. مراتب وجودی انسان از دیدگاه مولوی عبارت است از: 1- جسم؛ 2- روح؛ 3- عقل؛ 4- روح وحی؛ 5- فنای فی الله. مهم ترین موانع جان شناسی از منظر مولانا: انانیت، توجه افراطی به جنبه ی حیوانی و تن، گناهان و هوس ها می باشد. از سوی دیگر صیقل دادن دل مهم ترین راه کار برای دستیابی به معرفت نفس می باشد. در این پژوهش ماهیت جان انسان و مراتب باطنی او و نیز موانع و عوامل خودآگاهی شهودی از منظر مولوی مورد بازپژوهی قرار گرفته است.
استعاره مفهومی انسان کامل در دفتر اول مثنوی با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
205 - 225
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی در چارچوب معناشناسی شناختی، بر نقش تجربیّات در ساختاربخشیدن به مقوله-های ذهن و ادراک مفاهیم، تأکید می ورزد. مولانا از پدیده های طبیعی برای تبیین جهان بینی عرفانی استفاده می کند. از آنجا که توجّه مولانا بیش از همه پدیده های طبیعت به خورشید و سپس دریا است؛ در این تحقیق بر آن بوده ایم تا استعاره مفهومی ولی در دفتر اول مثنوی را با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید بررسی کنیم تا از این رهگذر اوصاف و نقش ولی را تبیین نماییم. در روش شناسی پژوهش، جامعه آماری دفتر اول مثنوی مولانا است. روش تحلیل اطلاعات، توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا است. پژوهش نشان می دهد، «خورشید» و «دریا» در دفتر اول مثنوی مولانا، به عنوان دو عنصر پر رنگ، با همه نمودهای خود درخدمت تبیین جهان بینی مولانا نسبت به ولی و روشن کننده مفاهیمی چون «بقا، «اتحاد»، «فنا» و« لزوم ملازمت با پیر»است. مولانا با بهره گیری ازجنبه های استعاره ساز خورشید و دریا و خوشه های تصویری مرتبط و متضادّ شبکه ای از استعاره ها را آفریده که همگی معرف کلان استعاره «ولی خورشید است» و «ولی دریا است» می باشند. این خرده استعارها عبارتند از: ماه، ستاره، چراغ، صدف، ماهی و مروارید که همه آن ها نیز روشنگر و تبیین کننده نقش ولی هستند.
نقد روش شناسی و مقایسه تطبیقی و تحلیلی شیوه های جاسوسی براساس هفت داستان مشهور ادبی و تاریخی با تأکید بر داستان «پادشاه جهود» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
۲۰۶-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
نقد روش شناسی و تحلیل آثار ادبی از موضوعات مهم در حوزه آثار علمی و پژوهشی است که می توان به تأثیر بینامتنی متون ادبی به ویژه در ادبیات داستانی پی برد و شباهت ها و تفاوت ها و میزان تأثیرپذیری آنان از یکدیگر را نقد و بررسی کرد. در پژوهش حاضر، نگارندگان کوشیده اند با استفاده از روش تحلیل محتوا و مقایسه تطبیقی، یکی از شگردهای جاسوسی در جنگ را در هفت داستان مشهور ادبی و تاریخی «پادشاه جهود و نصرانیان» در مثنوی و حیات الحیوان دمیری، «بوم و غراب» در کلیله و دمنه، «نبرد فیروزشاه با هیطالیان» در تاریخ طبری، «شغاد و رستم» در شاهنامه فردوسی، «نبرد زبا و جزیمه» در تاریخ بلعمی، «بی بی ستی و ابومسلم» در ابومسلم نامه نقد و بررسی و تفاوت ها و شباهت های این متون را ارزیابی کنند و از طریق تحلیل محتوای داده های داستانی، پی رنگ واحد آن ها را به وضوح نشان دهند. نتایج نشان داد که شیوه جاسوسی در داستان پادشاه جهود و نصرانیان در مثنوی و حیات الحیوان از حیث ساخت و محتوا قوی تر از سایر داستان هاست، زیرا شیوه نفوذ در آن بر پایه نوعی جنگ شناختی است که بدون هیچ درگیری نظامی با هدف تسلط بر قدرت شناخت و نشانه گرفتن باورهای دینی دشمن توانسته است در بین ترسایان اختلاف ایجاد کند و آنان را نابود سازد؛ اصلی که در داستان های دیگر رعایت نشده است.
بررسی مقایسه ای «تجرید» در اندیشه مولانا و جیدو کریشنامورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
175 - 206
حوزههای تخصصی:
تجرید به معنای ترک کلیه تعلقات مادی و معنوی برای رسیدن به حقّ و حقیقت، به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهنده تصوف، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفاست که در متون عرفانی از آن سخن به میان آمده است. این جستار به روش توصیفی تحلیلی به مقایسه دیدگاه های مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی در خصوص تجرید پرداخته است. هدف پژوهش، یافتن همسانی ها وناهمسانی ها در نظام فکری و اندیشگانی این دو عارف بزرگ مشرق زمین است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که این دو عارف در مسائل بسیاری همچون: اعتقاد همزمان به تجرید مادی و معنوی، تجرید از کشور یا سرزمین، تجرید از عقل، دانش و دانستگی، تجرید از خود یا نفس، تجرید و عشق، تجرید و خودشناسی و... با هم اشتراک اندیشگانی و در مسائلی همچون: تجرید از مرشد و معلم و تجرید از دین و ایدئولوژی با یکدیگر اختلاف و ناهمسانی دارند، اما به طور کلی نقاط اشتراک این دو بیش از نقاط افتراق است و این امر یکسان بودن آبشخور معرفتی و مشارب تجربی این دو عارف که همان عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان است را نشان می دهد.
خواب و بیداری دو تصویر و نشانه از دنیا و آخرت در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
149 - 166
حوزههای تخصصی:
خواب از پدیده های پیچیده و شگفت انگیزی است که از دیرباز موردتوجه انسان بوده و ذهن او را به خود مشغول کرده است و در دین اسلام جایگاه مهم و ویژه ای دارد، دانشمندان اسلامی نگاهی خاص به مقوله خواب دارند و آثار غنی و پرباری را در این زمینه به وجود آورده اند. ازآنجاکه معرفت و بیداری انسان ها از اهداف عرفا و متون عرفانی است، مقوله خواب و بیداری همواره در نزد آنان مهم بوده است. این مقاله به بررسی خواب و بیداری در مثنوی مولوی می-پردازد. مولانا با پیروی از آیات قرآنی و روایات اسلامی، خواب و بیداری را امری مهم می داند و برای آن انواع و کارکردهایی قایل است. مولانا در مثنوی خود به طور مفصل و منظم از خواب سخن نمی گوید، بلکه هرجا که لازم باشد از خواب و بیداری به عنوان ابزاری در خدمت اهداف عرفانی خود استفاده می کند. از نگاه او دنیا چون خواب و آخرت همچون بیداری است که در این مقاله سعی داریم به این دو کارکرد خواب و بیداری از دیدگاه مولانا بپردازیم.
مولانا و ابن جوزی (مأخذ حکایاتی از مثنوی در صفه الصّفوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن جوزی، مورّخ و خطیب حنبلی مذهب، که حدود ده سال قبل از تولّد مولانا وفات کرد، یکی از نویسندگان کثیرالتألیف ادبیّات عرب است. صفهالصّفوه ، مشهورترین اثر او که تذکرهٔ عارفان است، منتخبی از حلیه الأولیاء قلمداد می شود. در این کتاب، ابن جوزی قصد داشته زندگینامهٔ صوفیانی را که کردارشان را موافق سنّت نبوی و سیرهٔ صحابه یافته جمع کند و حکایاتی از آنان را که بیانگر این منش باشد بیاورد. هرچند مولانا و ابن جوزی در اندیشه و روش زندگی متفاوت و گاه متضادند، در مثنوی چندین حکایت آمده که کاملاً شبیه روایت صفهالصّفوه است. این شباهت گاه به حدّی زیاد می شود که حتّی واژگان مولانا عین واژگان روایت ابن جوزی و گاه ترجمهٔ لفظ به لفظ روایت صفهالصّفوه می نماید. در این مقاله چند حکایت بسیار شبیه مثنوی و صفهالصّفوه را بررسی کرده ایم، تا گامی دیگر در راه مأخذشناسی جامع حکایات مثنوی برداشته شود و جنبه ای دیگر از آثار مولانا روشن گردد؛ یافته های این تحقیق می تواند دست مایه تحقیقات دیگر در حوزه های ادبیّات تطبیقی، بینامتنیّت، روایت شناسی و... شود.
شیوۀ هنری مولانا در کاربرد انواع حروف در مثنوی با تکیه بر نشانه هایی از مختصّات سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر تحقیقات انجام شده بر روی مثنوی، ویژگی های سبک زبانی مولوی کمتر مورد نقد و بررسی دستوری قرار گرفته است. در این مقاله به بررسی کاربرد انواع حروف در مثنوی با تکیه بر مختصّات سبک خراسانی از منظر زبانی پرداخته شده است. سؤال اصلی پژوهش این است که مهم ترین ویژگی های سبکی مولانا در خصوص کاربرد انواع حروف در مثنوی چیست؟ روش گردآوری اطلاعات در این مقاله بر اساس مطالعات کتابخانه ای بوده و تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. یافته ها حاکی از آن است که مثنوی معنوی از لحاظ ویژگی های دستوری، اثری بسیار غنی با تنّوع واژگانی فوق العاده است؛ به طوری که در این پژوهش سعی شده، سبک و ساختار انواع حروف در مثنوی مورد واکاوی قرار گیرد. حاصل پژوهش نشان می دهد که مولوی با کاربردهای نامتعارف حروف در سطوح مختلف صرفی و نحوی، موجبات برجستگی زبان و در نتیجه تأثیرگذاری مضاعف مثنوی بر مخاطب را فراهم آورده است.
استحاله و تصریفات مهری در مثنوی مولوی در تطبیق با حرکت جوهری ملاصدرا (نمونه موردی حوضچه های ورودی بناهای تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
66 - 96
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو، به بررسی یکی از بنیان های اعتقادی آیین مهر می پردازد که با نقش های میانجی گرانه و حفظ توازن گیتی به دست مهر ایزد مرتبط است. مهر ایزد داور و مراقب تنش های میان هرمزد و اهریمن است و نگاهبان موازنه قوا در میان تضادهای آفریننده گیتی است و می پندارد که تدویر و تدرج در نظام آفرینش با تبدیل های پی درپی با تصاریف جوهری سبب حرکت و جنبش و به سوی تکامل و در نهایت اتحاد با خالق می شود. این پنداره آیینی در متن و عناب بطن ابیات فلسفی مولوی بسیار مشهود است. مقاله حاضر در پی برشمردن چنین باورهای منعکس در مثنوی مولوی بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی همراه با مقایسه و تفسیر و ابزارهای پژوهش، فیش و یادداشت و کتابخانه ای بوده است. باتوجه به موقعیت جغرافیایی خاستگاهی آیین مهر در شرق فلات ایران، و سکونت مولوی در بلخ و پس از آن در قونیه که از مراکز مهم گسترش باورهای مهر آیینی بوده است؛ اشتراک دیدگاه مثنوی با بنیان های میترایی و مهری، به ویژه در موضوع تدویر کیهانی، در راستای اهداف پژوهش؛ از متن مثنوی استخراج شد.اهداف پژوهش:دست یابی به اشتراک باورهای مرتبط با تدویر، تصریف های جوهری و استحاله های عناصر در مثنوی و آیین مهر.بررسی آیین مهری و حرکت جوهری ملاصدرا در ایجاد حوضچه های ورودی بناهای تاریخی.سؤالات پژوهش:باورهای مشترک مثنوی و آیین مهر در باب تدویر و تصریف های جوهری کدام بوده است؟آیین مهری و حرکت جوهری ملاصدرا با ایجاد حوضچه های ورودی بناهای تاریخی چه نقشی دارد؟
رابطه دعا و قانون جذب در اندیشه مولانا با تاکید بر ادعیه بقعه مولانا در قونیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
652 - 665
حوزههای تخصصی:
دعا یکی از مفاهیم کهن دینی در تاریخ زندگی بشر است و از ادوار گذشته تاکنون در اشکال مختلفی منعکس شده است. بررسی این مقوله در اندیشه مولانا دربردارنده نکات بسیاری است. این تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای و سندکاوی، به بحث و بررسی پیرامون رابطه بین دعا و قانون جذب از منظر مولانا می پردازد، آنگاه مصادیق متنوع دعا و قانون جذب را در مثنوی مولانا مورد بحث و بررسی قرار خواهد داد. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که با وجود شباهت هایی که دعا و قانون جذب در مثنوی مولانا نسبت به همدیگر دارند؛ تفاوت هایی نیز میان قانون جذب و دعا وجود دارد. ازجمله شباهت دعا و قانون جذب در جهان بینی مولانا کارکرد تقریباً مشابه آن ها می باشد. در هر دو، انسان به دنبال رسیدن به هدف خود است. به عبارت دیگر، قانون جذب و دعا هر دو خواسته ای از انسان را برآورده می کنند. ولی با این حال، تفاوت هایی که بین آن ها وجود دارد. ازجمله اینکه در قانون جذب، انسان با خود نیازش را در میان می گذارد. در اندیشه مولانا، «طلب حاجت» از خداوند صورت می گیرد. در قانون جذب انسان فرمان می دهد و طلبکارانه خواهش خود را مطرح می کند؛ در مثنوی مولانا انسان خواسته خود را توأم با خشوع و خضوع به زبان جاری می کند.اهداف پژوهش:بررسی ارتباط بین قانون جذب و دعا در اشعار مولانا.جایگاه ادعیه در کتیبه های بقعه مولانا.سؤالات پژوهش:چه ارتباطی بین قانون جذب و دعا در اشعار مولانا وجود دارد؟ادعیه در بقعه مولانا چه جایگاهی دارند؟
تحلیل کارکرد تعارضات درونی در نگاه مولوی و روانشناسی و انعکاس ان در تزئینات مقبره ایشان در قونیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
769 - 786
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین محمد بلخی چون یک آسیب شناس و روان کاو ماهر در مثنوی، ترس های بشر را دیدگاه معرفت شناسی عرفانی که زیرساخت آن شناخت روان بشر (علم النفس) و لایه های آن است، واکاوی می کند و برای درمان، تعالی و خودشکوفایی نسخه هایی روحانی می پیچد. ریشه تمام ترس ها در نگاه مولوی، من کاذب و دروغین اوست. از تعارض و کشمکش میان من حقیقی و من کاذب سبب پیدایش دو نوع نگاه و تعریف از رویکردها و کارکردهای انسان می شود. ازآنجایی که ترس مفهومی روانشناختی است، در این پژوهش جهت غنا و گسترده کردن این مقوله از دیدگاه روان شناسان و فیلسوفان انسان گرا و اگزیستانسیالیست از آن رو که به افکار مولوی در مقایسه با روان شناسان دیگر نزدیک ترند، استفاده شده است. به غیر از کارل گوستاو یونگ، روان شناسان و فیلسوفان وجودگرای منتخب، راجرز، رولومی، ژان پل سارتر، سورن کی یر کگور، اریک فروم، اروین یالوم، آبراهام مزلو، ویکتور فرانکل، مارتین سلیگمن، کارن هورنای و.. می باشند. مهم ترین راهکارهای مقابله و رهایی از انواع ترس در آثار مولوی، دیدگاه فیلسوفان و روانشناسان مورد بحث، عبارت اند از: فلسفه غم غربت و تنهایی، کشف گنج درون، صبر، توکل و تسلیم، توبه، رویکرد به دین و دینداری، دعا و نیایش، ایمان، تعلیم و تربیت صحیح و یا تصعید و قصد متضاد در روان شناسی امروز، ترک فرافکنی، آشنایی با مواهب و حکمت های نهفته در شرور هستی، آشنایی با ریشه های تعارضات درونی و روحی و استفاده از مواهب آن، قصه درمانی، اعتقاد به قضای الهی و مواهب آن، معنایابی و معناجویی برای رنج ها و درد های بشر، آشنایی با مواهب اختیار و جبر محمود عرفانی، آشنایی با مرگ و موهبات آن، حزم و بصیرت، در حال زیستن، صلح بین ادیان در سایه وحدت، امیدواری.اهداف پژوهش:شناخت مفهوم ترس از دیدگاه مولانا با تکیه بر مثنوی معنوی.بررسی دیدگاه های عارفانه و رواشناسانه مولوی در کتیبه های مقبره وی در قونیه.سؤالات پژوهش:تفاوت نگرش به عارضه ترس از نگاه مولوی و روانشناسی در چیست؟دیدگاه های عارفانه و رواشناسانه مولوی در کتیبه های مقبره وی در قونیه چگونه بازتاب یافته است؟
تجلی انوار محمدی (ص) بر محمل شعر عرفانی، حدیقه سنایی، چهار مثنوی عطار و مثنوی معنوی مولانا و انعکاس ان در نگارگری مکتب قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
159 - 180
حوزههای تخصصی:
طریقه نیل معرفت و حقیقت عرفا با آنچه اهل علم و قال می جویند یک سر متفاوت است. روش عرفا، بر کشف و شهود است. در این مسیر، هرچقدر عارف جد و جهد بلیغ نماید تا رجس و ناپاکی را از خویش بزداید، قلب او آمادگی بیشتری جهت جذب انوار حقیقت پیدا خواهد نمود. هرچند که اهل علم و فلسفه مناقشه ای دائمی با آنان داشته باشند. عرفا تأکید دارند یگانه سلوکی که به شهود منتج می شود سلوک عاشقی است. هرچه عاشق از درون کارگاه هستی پی جوی حقیقت گردد، راه را از میانه درنوردیده است. درون بینی عرفانی چنان اهمیتی داشت که فیلسوفان، چندی نیز بر آن تأکید ورزیده اند. صوفیه با ذوق به صنع خداوند می نگرند و تسلیم دل ملاک همیشگی آنهاست و با استدلال و چون و چرا کاری ندارند؛ چراکه پای استدلالیان را چوبی می بینند. که عارف در پی نظرکردن است نه دانستن. عارف می داند در مسیر کسب حقیقت نصیبی از دفتر و مدرسه نمی بیند او رهپوی علم عشق است. ناگفته نماند که عارف درحالی به یقین می رسد که «حق مطلق شناخته شدنی نیست و حتی با کشف و ذوق هم به صورت معمایی غامض باقی خواهد ماند. در شرایط عادی حق تنها از راه تجلّی ذاتی شناخته شدنی است. داستان های پیامبر اکرم (ص) در نگارگری اسلای به خصوص نگارگری مکتب قزوین نیز نمود واضحی دارد.اهداف پژوهش: بررسی استفاده شاعران و عارفان بزرگی مانند سنایی، عطار و مولانا از شریعت، حکایات و داستان های پیامبر اکرم در آثارشان.بررسی داستان های پیامبر اکرم (ص) در مکتب نگارگری قزوین.سؤالات پژوهش:آیا شاعران و عارفان بزرگی مانند سنایی، عطار و مولانا از شریعت، حکایات و داستان های پیامبر اکرم در آثارشان بهره گرفته اند؟داستان های پیامبر اکرم (ص) چگونه در مکتب نگارگری قزوین بازتاب یافته است؟
مفهوم «وحدت» در مثنوی های مولانا و بیدل دهلوی بر اساس استعاره ها ی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
143 - 183
حوزههای تخصصی:
مفهوم «وحدت» یکی از مفاهیم انتزاعی، مبهم و بنیادی در حوزه عرفان و فلسفه است و استعاره عمده ترین و مهم ترین محملی است که شعرای عارف، از جمله بیدل دهلوی و مولانا، برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعیِ عرفانی همچون «وحدت» از آن بهره برده اند. در این پژوهش تلاش شده است تا بر اساس نظریه استعاره شناختی، مفهوم «وحدت» در مثنوی های این دو شاعر بزرگ (عرفان، طلسم حیرت، محیط اعظم، طور معرفت و مثنوی معنوی) بررسی و تحلیل شود و پس از شناخت انواع و کارکردهای شناختی استعاره ها، دیدگاه و اندیشه بیدل و مولانا از خلال آن ها تبیین شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مولانا بیشتر از استعاره های مربوط به امور طبیعی، در دسترس و مذهبی استفاده کرده است؛ اما بیدل از استعاره های مربوط به مصنوعات بشری بیشتر بهره برده است. بر این اساس هدف اصلی مولانا مطابق با اغراض تعلیمی او از به کارگیری استعاره، بیشتر تفهیم «وحدت» به مخاطب است؛ اما بیدل در کنار آن به دنبال هنرنمایی و مضمون پردازی نیز بوده است. هر دو شاعر تحت تأثیر محیط جغرافیایی، شیوه زندگی و تجربیات زندگی خود تأکید بیشتری بر استفاده از برخی استعاره ها داشته اند.
تحلیلی شناختی بر اشعار عربی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
43 - 70
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد بلخی در تبیین معارف مثنوی برخی از صور برجسته هنری و مضامین ویژه عرفانی را در قالب اشعار عربی می نهد. این پژوهش از طریق بررسی ابیات و مصاریع تمام عربیِ مثنوی، جنبه های زبانی و ادبی این نوع اشعار را بررسی می کند و میزان نوآوری ها و نکته سنجی ها را در ساختار آن ها برمی شمارد و از گذر اشعار عربی به مهم ترین مقاصد مولانا در بیان مفاهیم توجه می کند. هدف، تحلیل موازین هنری اشعار عربی، بدعت های مولانا در حوزه ساختاری این اشعار و کیفیت تشریح مفاهیم مورد توجه او برای بیان محتواست. به شیوه تحلیل محتوایی و در رویکردی زیبایی شناختی، چگونگی تلفیق ابیات عربی با ابیات فارسی مطالعه می شود تا ضرورت وجود اشعار عربیِ مثنوی را تشریح کرد. با این هدف 123 بیت و 99 مصراع در شش دفتر مثنوی بررسی شد. نتایج نشان می دهد در مواردی زمینه بیان معنا، جز به زبان عربی امکان پذیر نیست؛ اصلی ترین دلیل این امر علاوه بر نقد منش نحویون، خروج از هنجارهای عادی زبان، آمیختگی توأمان افکار و یافته های مولانا از منابع عربی و فارسی، آفرینش معانی متعدد در فرمی نو و تعمیق تجارب عرفانی از طریق پدیدآوردنِ زبان ویژه مثنوی است. در این سیر و رهیافت تکاملی، اولویت های زبانی خاصی در ساخت و فرم روی می نماید. در همین راستا، مولانا برای تعمیق مبانی اندیشگی مثنوی دست به خلاقیت های عدیده ای می زند و از این طریق مسیر پیچ درپیچ مضامین مثنوی را در انتقال اغراض گوناگون آن هموار می سازد.
بررسی تطبیقی مفهوم قناعت در مثنوی و نظریه های اقتصاد متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
245 - 263
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: یکی از موضوعات علم اقتصاد نظریه معمای خسّت یا معمای صرفه جویی است. آن چه در اقتصاد متعارف درخصوص این نظریه مطرح می شود، آموزه های اقتصادی قناعت را در مثنوی معنوی به چالش می کشد؛ برمبنای این نظریات، توصیه مولانا به قناعت عملاً جامعه را از رشد اقتصادی بازمی دارد.
روش/رویکرد: این مقاله قصد دارد با روش کتابخانه ای و توصیفی به این سؤال که"تفاوت نظریات اقتصاد متعارف و قناعت در مثنوی چیست؟" پاسخ دهد.
یافته ها/نتایج: یافته های این پژوهش نشان می دهد که برخلاف آنچه در خصوص مثنوی به وسیله نظریات یاد شده مطرح گردیده است، دعوت مولانا به قناعت در سطح فردی موجب کاهش مصرف در سطح کلان نمی شود. مفهوم قناعت در مثنوی علاوه بر این که بر آسایش و رفاه در زندگی دنیوی و آرامش دلالت دارد، در مواردی مشوّق افزایش میل نهایی به مصرف است؛ مثلاً مولانا در مثنوی به انفاق، بخشش، زکات و غیره اشاره کرده است که موجب افزایش مصرف دیگران و گردش مالی می شود.