مطالب مرتبط با کلیدواژه

استعاره ی شناختی


۱.

تحلیل و بررسی تاثیر اندیشه های ایران باستان بر شکل گیری استعاره های درباری در خمسه ی نظامی از منظر شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خمسه ی نظامی استعاره های درباری استعاره ی شناختی اندیشه های ایران باستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۷ تعداد دانلود : ۴۱۲
اندیشه های ایران باستان از خاستگاه های مهم و اصلی نظام فکری و اندیشه ای نظامی گنجوی است. او به ایران باستان و زبان پهلوی دلبستگی خاصی داشت و برخی داستان هایش نیز در فضای ایران پیش از اسلام رقم می خورد. مطالعه و بررسی آثار وی نشان می دهد که او بسیار تحت تاثیر این نوع اندیشه ها قرار دارد و این اندیشه ها باعث شده است تا استعاره های درباری متنوعی در خمسه ی نظامی شکل بگیرد؛ استعاره هایی که به دلیل انسجامی که در متن خمسه ایجاد کرده، به یکی از شاخصه های سبکی برجسته و قابل توجه در سطح بلاغی خمسه تبدیل شده است. با توجه به همین موضوع و اهمیت نقش استعاره های درباری در خمسه، این پژوهش تلاش دارد با مبنا قرار دادن نظریه ی استعاره ی شناختی، به بررسی نقش اندیشه های ایران باستان در شکل گیری استعاره های درباری بپردازد و از رهگذر تحلیل برخی از استعاره های مهم درباری، تاثیر این نوع اندیشه ها را بر ذهن و روان نظامی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، کاربرد استعاره هایی نظیر محمد شاه است، خورشید شاه است، شاه نور است و خورنق آرمانشهر است در خمسه ی نظامی، حاکی از این است که اندیشه-هایی همچون اندیشه ی ایرانشهری و برخی از مولفه های آن مانند اعتقاد به شاه آرمانی و آرمانشهر و همچنین باورهای مربوط به فره ایزدی و آیین میتراییسم نقش به سزایی در شکل گیری برخی از مهم ترین استعاره های درباری نظامی داشته اند.
۲.

مفهوم «وحدت» در مثنوی های مولانا و بیدل دهلوی بر اساس استعاره ها ی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وحدت مولانا بیدل دهلوی مثنوی استعاره ی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۴۴
مفهوم «وحدت» یکی از مفاهیم انتزاعی، مبهم و بنیادی در حوزه عرفان و فلسفه است و استعاره عمده ترین و مهم ترین محملی است که شعرای عارف، از جمله بیدل دهلوی و مولانا، برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعیِ عرفانی همچون «وحدت» از آن بهره برده اند. در این پژوهش تلاش شده است تا بر اساس نظریه استعاره شناختی، مفهوم «وحدت» در مثنوی های این دو شاعر بزرگ (عرفان، طلسم حیرت، محیط اعظم، طور معرفت و مثنوی معنوی) بررسی و تحلیل شود و پس از شناخت انواع و کارکردهای شناختی استعاره ها، دیدگاه و اندیشه بیدل و مولانا از خلال آن ها تبیین شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مولانا بیشتر از استعاره های مربوط به امور طبیعی، در دسترس و مذهبی استفاده کرده است؛ اما بیدل از استعاره های مربوط به مصنوعات بشری بیشتر بهره برده است. بر این اساس هدف اصلی مولانا مطابق با اغراض تعلیمی او از به کارگیری استعاره، بیشتر تفهیم «وحدت» به مخاطب است؛ اما بیدل در کنار آن به دنبال هنرنمایی و مضمون پردازی نیز بوده است. هر دو شاعر تحت تأثیر محیط جغرافیایی، شیوه زندگی و تجربیات زندگی خود تأکید بیشتری بر استفاده از برخی استعاره ها داشته اند.