مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
کهن الگو
حوزه های تخصصی:
تصاویر کهن الگویی میراث ناخودآگاه فردی و جمعی انسان در طول تاریخ است که در ادبیات از طریق ذهن خلاق و حساس هنرمندان به فعلیت می رسد. این مقاله بر آن است که رمان جایی دیگر اثر گلی ترقی را برمبنای نظریات یونگ بررسی کند.
در این پژوهش، کهن الگوهای خود، آنیما و آنیموس، سفر، پیر خردمند، نقاب، سایه و سرانجام فرایند فردیت و تولد دوباره در داستان تحلیل می شود و مشخص می گردد که پیرنگ و نقش شخصیت های داستان بر پایه نظریات یونگ قابل بررسی است. «جایی دیگر» خود کهن الگوی دیگری است که ترقی داستان را با آن روایت می کند و کهن الگوی مهم رمان محسوب می شود، به این معنا که جای دیگری در روان انسان است که شخص باید طی فرایندی درونی از طریق تولد دوباره به آن دست یابد.
عشق به یک سیر نمون ازلی (حضرت علی ع) در مسمط طغرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر پژوهشی در شعر بلند طغرای مشهدی از شاعران و نویسندگان قرن یازدهم هجری قمری است. این شعر که در قالب مسمط مخمس در یکصد و سی و چهار بند آمده است، به یکی از آثار او به نام «اعتقادیه» تعلق دارد؛ اثری که نایاب است و در مجموعه ی آثار طغرا و کلیات و رسائل او و در هیچ یک از تذکره ها و حتی تاریخ ادبیات ایران نیامده است. این شعر به طور کامل در نسخه-ی خطی مناقب علوی اثر میر حسین علی خان تالپور از گنجینه و موزه ی نسخ خطی حاکمان تالپور در حیدر آباد سند ثبت و ضبط گردیده است. تا به حال هیچ گونه پژوهشی در مورد آن صورت نگرفته است و این مقاله برای اولین بار به معرفی و بررسی عواطف غنایی آن می پردازد. این مسمط در بزرگداشت حضرت علی (ع) است و از عاطفه ی فردی و جمعی عمیق و دلنشینی برخوردار است. در این گفتار برآنیم تا به بررسی عواطف شاعر با روش تحلیل محتوا بپردازیم.
بررسی تطبیقی کهن الگوی نقاب در آراء یونگ و ردپای آن در غزل های مولانا (غزلیات شمس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرة مفاهیم روان شناسی به کار می رود؛ اما در نوشته های یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونه ای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیم بندی ا ست؛ دستة اول، صورتکی است که انسان بر چهره اش می زند و خود را آن طور که نیست، نشان می دهد. دستة دوم، دربرگیرندة پندارها و خیالاتی غیر واقعی است که مانع از رشد و نمو خود حقیقی او می شود. یونگ با دقیق شدن در امور روانی و جان آسمانی انسان، مسئلة نقاب را به گونة نظریه ای می پرورد و پیش روی ما می گذارد. او یکی شدن با نقاب را در جلوگیری از رشد شخصیت و رسیدن به فردیت، بزرگ ترین زیان می داند و افراد را از یک سوشدن بر حذر می دارد. از سویی در ادبیات عرفانی ما از جمله در غزلیات شمس، مفاهیمی وجود دارد که ژرف ساخت آن، با الگوییکه یونگ تعریف می کند، هم خوانی و هم پوشانی دارد. ما در این مقاله، رمزها و سمبل هایی را که مولانا در غزلیات برای بیان مفهوم نقاب به کار برده است، بررسی کرده و درعین حال از آوردن نمونه هایی از دیگر آثار عرفانی ناگزیر بوده ایم.
بررسی کهن الگوی سایه و انطباق آن با نفس در مثنوی های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرکی تایپ (کهن الگو) مهم ترین اصطلاح مکتب روانکاوی کارل گوستاویونگ، روان پزشک سوئیسی، (1875-1961 میلادی)، است و شامل تصاویر کهن و افکار غریزی است که در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها وجود دارد. این صور ازلی به شیوه¬ای نمادین در رویا و اسطوره خود را آشکار میکنند. با توجه به اینکه آثار حماسی و عرفانی با ناخودآگاه در ارتباط هستند، پس این آثار جایگاه مناسبی برای تجلی کهن الگوها است.
از آنجا که مثنوی های عطار در زمره آثار شگرف عرفانی است، می توان در آن به بررسی کهن الگوهای مختلف پرداخت. در پژوهشِ پیشِ رو، کهن الگوی سایه (Shadow) و انطباق آن با نفس در مثنوی های عطار ـ منطق الطیر، اسرارنامه، مصیبت نامه، الهی نامه ـ بررسی و تحلیل شده است
نقد و تحلیل حکایت شیخ صنعان براساس نظریه «فرآیند فردیت» یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر نقد کهن الگویی، حکایت شیخ صنعان، داستان برخورد خودآگاه پیری زاهد و عناصر فراموش شده ای از ضمیر ناخودآگاه اوست، که با نمادهایی از تابوشکنی آشکار می شود. چالشِ پیش آمده، با ایجاد دگرگونی در نگرش و زندگی پیر صنعان، سبب می شود که او به بازشناسی و پذیرش این جنبه های واپس زده بپردازد. جلوة کهن الگوهای آنیما، پیر دانا، قهرمان، و نیز مفاهیم مرتبط با آن همچون سایه، سفر و ولادت مجدد، حکایت شیخ صنعان را از ظرفیت بالای تأویل بر مبنای نظریات روان کاوانة یونگ برخوردار نموده است.
در پژوهشِ پیش رو براساس نظریة فرآیند فردیت ـ فرآیندی که به توصیف سیر تکامل شخصیت می پردازد ـ حوادث داستان بررسی و نشان داده می شود که چگونه پیر صنعان از این رهگذر، به بازشناسی بخشی از غرایز فراموش شده و تمایلات پنهان در ضمیر ناخودآگاه می پردازد. گذشته از طرح این نظریه، تأویل های متناسب با منظومه فکری عطار، بیان و به موارد تمایز و هماهنگی توجه می شود.
بررسی کهن الگوی سایه در اشعار مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برطبق روان شناسی تحلیلی یونگ، روان انسان تشکیل یافته از سیستم های روانی است که به «کهن الگو» (archetype) و نمونة مثالی شهرت یافته اند. این پژوهش بر آن است تا کهن الگوی سایه را به منزلة مهم ترین و بارزترین کهن الگویی که در اشعار شاعر بزرگ معاصر، مهدی اخوان ثالث، بازتاب یافته است بررسی و تحلیل کند. از آن جا که کهن الگوی سایه در شخصیت انسان دارای کارکردهایی است که مربوط به جنبة منفی شخصیت انسان می شود، در این پژوهش سعی شده است تا افزون بر کارکردهای منفی سایه، به کارکردهای مثبت آن نیز توجه شود و بازتاب آن ها در اشعار و زندگی شاعر بررسی شود. چون یونگ «نمادها» را شکل آشکار کهن الگوهای پنهان و رؤیاهای عمیق دانسته است و آفرینش های هنری و ادبی را زمینه های بازیابی و تجلی آن ها می داند، کهن الگوی سایه در اشعار اخوان در قالب شخصیت های نمادینِ منفی نیز ظهور پیدا کرده اند؛ «شغاد»، «دقیانوس»، «اسکندر»، «زن جغد»، و «جادو» نمونه هایی از این مواردند.
کارکرد نماد در حکایتی از هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع نقد ادبی نقد اسطوره ای است که برگرفته از نظریات یونگ در زمینة ناخودآگاه جمعی است. کار منتقد اسطوره ای بررسی کهن الگوهای اثر ادبی به مثابة بازتاب های ناخودآگاه جمعی ذهن شاعر یا نویسنده در اثر ادبی است؛ کهن الگوهایی که در نهاد ناخودآگاه ذهن مردمان قوم یا جامعه یا فراتر از آن، کل بشر، ساری و جاری است. ذهن آدمی این عقاید و رفتارهای اسطوره ای را اغلب به شیوه ای نمادین در می آورد. یکی از اشکال بروز این کهن الگوها به شکل نماد، علاوه بر خواب و رؤیا و ...، خلاقیت های ادبی است.
هفت پیکر نظامی از آثاری است که سرشار از نمادهای اسطوره ای و کاربردهای کهن الگویی است. در این مقاله سعی شده با استفاده از امکاناتی که الگوی روان شناسی یونگ در زمینة ناخودآگاه جمعی به دست داده است و نظر نورتروپ فِرای در زمینة میتوس ها، حکایتی منظوم از این اثر بررسی شود تا کارکردهای نماد در این حکایت روشن شود.
جمشید در گذر از فردانیت (نقد کهن الگویی داستان جمشید و خورشید اثر سلمان ساوجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی: زبانی رمزآلود؛ کلیت باغ و رمز ""همیشه سرسبزی
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
تعلق خاطر انسان به طبیعت، اگرچه در بعضی شرایط، متغیر و گاه کم رنگ می شود، اما همواره توأم با معنویت، و جلوه های بیان آن نیز پر رمز و راز است. در بسیاری از فرهنگ ها، انسان و طبیعت به مثابه یک کلیت اند و شناخت نحوه تعامل انسان با محیط طبیعی نیز بر همین اساس است. نتیجه این نوع ارتباط، همواره زمینه ساز صناعت و خلق بسیاری از هنرها و نیز موجب شکل گیری الگوی باغ ایرانی (پردیس)، به ویژه باغ های متأثر از ارزش های اسلامی در منظر فرهنگی ایران شده است.
این مقاله بر آن است که به بررسی جلوه های هم افزایی عناصر باغ و بازشناسی برخی رموز پوشیده در «کلیت باغ ایرانی» بپردازد. باغ ایرانی جوشیده از ارزش های فرهنگیـ محیطی است تا در محیط های مختلف، مقیاس ها و اشکال گوناگون، پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی انسانی در برقراری ارتباط با طبیعت باشد. حال مسئله اینست که رمز و راز ماندگاری الگوی باغ سازی ایرانی چیست و چگونه توانسته است در اقلیم ها و محیط های متنوع، سازگار و کاربردی شود؟
مطالعات موجود نشان می دهد که صناعت گران و سازندگان باغ های ایرانی، به باورها و اعتقادات دینی، زبان اشاره و رمز، به ویژه دانش ضمنی محیطی موجود تکیه کرده و عناصر طبیعی مورد نیاز را با درنظر داشتن ویژگی های مشترک آنها به طور هماهنگ به کار بسته اند. نتیجه نهایی این همگرایی، کلیت پر راز و رمزی است که ضمن لحاظ بسیاری از واقعیت های زندگی و معیشت، به زیبایی موجب تجلی لایه های عمیق طبیعت گرایی در ایران و بسیاری از مناطق جهان است.
یکی از آموزه های مهم، نقش درختان همیشه سبز و رمز «همیشه سرسبزی» در باورهای مردم و «کلیت باغ ایرانی» است. تجلی این کلیت، نوعی زبان رمزی برای بیان و توسعه الگویی طبیعت گرا در حوزة معماری منظر است.
شباهت اساطیر گنوستیکها و مانویان با مرصادالعباد نجم الدین رازی
حوزه های تخصصی:
مرصادالعباد اثری عرفانی است که از امهات آثار منثور زبان فارسی بشمار میرود و نظایر آن در میان کتب صوفیانه انگشت شمار است. به اعتراف خود نویسنده، او هنگام تحریر اول و دوم این اثر سی سال آوارگی در محیط آسیای صغیر و مصر و روم را پشت سر گذارده که این محیط به زعم تاریخ نگاران و پژوهش گران مولد و پایگاه اندیشه ها و اساطیر مانویان و گنوستیکها بوده که با توجه به آن چه در مرصادالعباد میبینیم، دور از ذهن نمینماید که نجم الدین رازی در این محیط با اساطیر ایشان آشنا گردیده باشد؛ چنان که خود بطور دایم در مرصادالعباد به آشنایی با تفکرات ایشان و فرقه های زیر مجموعة ایشان از جمله اسماعیلیه، اباحیه، ملاحده و تناسخیه اشاره میکند. برطبق همین امر، این مقاله در صدد برآمده که شباهت برخی چهارچوب های داستانی مرصادالعباد را با اساطیر مانویان و گنوستیکها نشان دهد.
تحلیل چگونگی استمرار معماری چهار طاقی از دورة ساسانی به اسلامی در ایران با تکیه بر روش نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهار طاقی از شکل های ارزشمند معماری ایران در دوران پیش از اسلام و بعد از آن بوده که در ساخت بنا های مذهبی و جز آن به کار رفته است. بنابر شواهد موجود باستان شناسی، این نوع معماری در پیش از اسلام به ویژه از دورة ماد در نقشة آتشکده ها مشاهده شده است. پس از مدتی این شکل از معماری کاربرد عام تری یافت و در بنا ی کاخ ها نیز به کار رفت. طرح چهارطاقی در دوران اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفت؛ هرچند در چهار قرن نخست هجری آثار و نشانه های استفاده از آن بسیار محدود بود. باوجود این، از دورة سلجوقی به بعد با لزوم گسترش فضا های معماری مانند مسجدها، این نقشه در ساخت بنا های مختلفی مانند مسجد، آرامگاه و کاخ و کوشک کاربرد گسترده ای یافته است. نگارندگان در پژوهش حاضر برآن اند تا با توجه به نظریة کهن الگویی یونگ، علل و عوامل انتخاب این شکل از معماری و نحوة انتقال آن از دورة ساسانی به اسلامی را با ذکر شواهدی از جنبة امر قدسی در منابع اسلامی بررسی و تحلیل کنند. به بیان روشن تر، این پرسش مطرح است که آیا معماری چهارطاقی الگویی برگرفته از باورهای مسلط جامعه و یا به تعبیری، اندیشة ناخودآگاه قومی مردمان ایران از دورة پیش از اسلام است که در فرهنگ مذهبی و ادبیات دورة اسلامی راه یافته، ریشه دوانده و سپس در ذهن آدمیان این مرز و بوم تحول یافته و در ساخت دیگر بناها ازجمله کاخ ها، کوشک ها، مسجد ها و بناهای آرامگاهی به کار رفته است. هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش است.
تطبیق پیر مغان دیوان حافظ با کهن الگوی پیر خردمند یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه حافظ پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
شعر حافظ که آینه دنیای خیال انگیز و رازآلود وی است، به دلیل پیچیدگی های معنایی و هنرورزی های زبانی، همواره از متون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون مطالعات میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهن الگویی در نهاد انسان ها می پردازد، راه را برای ژرف کاوی های بعدی آثار ادبی می گشاید و نشان دهندة جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون حافظ است. در این پژوهش با دید مکتب روان کاوی یونگ و از منظر کهن الگویی به جهان شعری حافظ نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرار شونده پیر در دیوان او پرداخته شده است؛ بررسی مقایسه ای چهره پیرمغان با کهن الگوی پیر خردمند یونگ، نشان دهندة شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است.
تحلیل اسطورة کیومرث در شاهنامة فردوسی و اساطیر ایران بر مبنای رویکرد نقد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیومرث، یکی از شخصیت های بنیادین در تاریخ اساطیری ایران است که اگر چه در گاهان زرتشت و ریگ ودای هندی نمود ندارد، در فرهنگ زرتشتی عصر ساسانی به عنوان نخستین انسان اهمیت بسیاری پیدا کرده و در خدای نامه ها، شاهنامه و متون تاریخی عصر اسلامی به نخستین پادشاه تبدیل شده است. در این جستار، با رویکرد نقد اسطوره ای، ضمن تحلیل الگویی و تطبیق ساختاری خویشکاری های اساطیری شخصیت کیومرث در متونی که روایت اسطورة او را تشکیل داده اند و مقایسة این اسطوره با روایات هم ارز آن در فرهنگ های مختلف، به تبیین ژرف ساخت کهن الگویی اسطورة کیومرث پرداخته ایم. بر همین مبنا، خویشکاری های اساطیری شخصیت کیومرث در سه عنوان کهن الگوی انسان نخستین، زوج آغازین و قهرمان فرهنگی بررسی و طبقه بندی شده و از تحلیل الگویی خاستگاه های پیش تاریخی و فلسفی روایت او در ارتباط با پیش نمونة زروانی آن این نتیجه حاصل شده است که در نحلة زروانی- زرتشتی دورة ساسانی و فرقه هایی چون زروانیه و کیومرثیه که در جبرگرایی و اختربینی آن عصر تأثیر بسزایی داشتند، روایت کیومرث تکراری از الگوی کهن فروپاشی غول خدای نخستین در فرهنگ زروانی است؛ شخصیتی که می توان او را دربردارندة الگویی از""عالم صغیر"" در این جهان بینی قلمداد کرد که از تسلسل و تکرار پیش نمونة ""عالم کبیر"" (زروان ) حاصل شده است.
از اسطوره تا ادبیات: منطق داستان در گذار از باورهای شفاهی به متون ادبی مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره یکی از مباحث مطرح در ادبیات تطبیقی است. پیوند اسطوره و ادبیات، با توجه به اینکه اولی شفاهی و در گسترهٔ باورهای انسانی و دومی نوشتاری و در قلمرو زیباشناسی است، اندکی گنگ می نماید. اما با بررسی بیشتر آشکار می شود که همانندی های بسیاری میان آن دو وجود دارد و هر دوِ این مقولات از منطق یکسانی پیروی می کنند که همان منطق داستان است. از سوی دیگر، منطق داستان خود دارای ساختاری است که ریشه در قواعد خیال دارد. گذار از اسطورهٔ شفاهی به متن ادبی روندی کند و بلندمدت داشته است که طی آن سراینده، شنونده، بیننده و مضمون جای خود را به شاعر (یا نویسنده)، خوانندهٔ منفرد و داستان ادبی داده اند. جهان اسطوره و جهان ادبیات در دنیای بزرگ تری به نام دنیای داستان جای می گیرند.
کیخسرو در آیینه ادبیات شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان، حضوری بس گسترده در اساطیر، تاریخ، حماسهٔ ملی، افسانه ها و باورهای عامیانه، و نیز فلسفهٔ اشراق و عرفان ایران زمین دارد، تا جایی که به یک «تیپ شخصیتی» بدل شده است. جستار حاضر، بر مبنای مطالعات اسنادی، در گام نخست در پی یافتن نمونه های این تیپ شخصیتی در ادبیات و فرهنگ دیگر اقوام به این نتیجه می رسد که در ریگ ودا، مهابهاراتا و افسانه های پهلوانی و دینی چین باستان نمونه هایی مشابه با کیخسرو یافت می شود. کیخسرو همچنین شباهت های قابل ملاحظه ای با برخی شخصیت های ادبی و تاریخی - اسطوره ای دیگر دارد. گام دوم یافتن علت همانندی هاست. مطالعات تطبیقی در وهلهٔ نخست این گمان را به وجود می آورد که شاید این شاکلهٔ واحد به ریشهٔ مشترکی در اساطیر هند و ایرانی بازگردد. به عبارت دیگر، شاید بتوان خاستگاهی شرقی برای اسطوره قائل شد که از طریق آیین مهرپرستی مسیری طولانی پیموده، و در هر مکان رنگ فرهنگ میزبان را به خود گرفته و سرانجام در مغرب زمین چهره ای غربی و در دوران متأخرتر سیمایی مسیحی یافته است. اما با تأمل بیشتر این احتمال قوی تر به ذهن متبادر می شود که علت وجود همانندی ها کهن الگوهایی است که زاییدهٔ ناخودآگاه جمعی بشر و در نتیجه نزد تمام اقوام مشترک است.
خدا در اندیشه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان پس از گذشت هزاران سال از تاریخ حیات خود هنوز نتوانسته برای پاره ای از پرسش هایش پاسخ قانع کننده ای بیابد. با وجود همه پیشرفت های علمی، هنوز نمی دانیم از کجا آمده ایم و به کجا می رویم و در اقیانوسی پر از رمز و راز، عاجز از یافتن پاسخی مناسب، به سراغ آفریننده این اقیانوس می رویم. اما این مفهوم و وجود چنین آفریننده ای خود مسأله ای پیچیده و دشواری است.
مفهوم «خدا» از جمله مفاهیمی است که در عصر حاضر از دیدگاه های متفاوتی بدان پرداخته شده و سنت های مختلف تعبیرهای گوناگونی از آن ارایه کرده اند. در حوزه روان شناسی، زیگموند فروید به طور مفصل به این موضوع پرداخته و مسأله خدا را با توجه به نظریه عقده ادیپ تبیین کرده است.
کارل گوستاو یونگ نیز که آثار چشمگیری در زمینه روان شناسی دین دارد، از این مفهوم در بیان آرای خود با احتیاط و گاه متناقض استفاده کرده است. از نظر او خدا در جان آدمی است و تصویر خدا مجموعه پیچیده ای از اندیشه هایی است که سرشت کهن الگویی دارند و میزان معینی از انرژی به کار رفته در فرافکنی را باز می نمایانند.
این مقاله می کوشد تا اندیشه یونگ درباره خدا را با بهره گیری از آثار و سخنان وی مورد بررسی قرار دهد و رویکرد روان شناختی او را در این زمینه روشن سازد.
تعیین شخصیت برندهای منتخب از طریق کهن الگوها و تبیین نحوه ی ادراک مصرف کنندگان این برندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت اصلی برند ایجاد تمایز است. در بازارهای امروزی ویژگی های احساسی و نمادین برای ایجاد تمایز بسیار کارآمد هستند. یکی از ابزارهای قدرتمند و کارآمد برای ایجاد تمایز به وسیله ویژگی های نمادین و احساسی برند، «شخصیت برند» است. در تحقیق حاضر به منظور بررسی شخصیت برند از مفهوم «کهن الگو» استفاده شده است. این پژوهش با هدف تعیین شخصیت برندهای منتخب براساس کهن الگوها، عوامل تأثیرگذار بر ادراک شخصیت برندهای مذبور، دسته بندی این عوامل و نحوه ادراک مصرف کنندگان بر اساس کهن الگوها، طراحی و اجرا گردیده است. در این تحقیق از روش تحقیق کیفی استفاده شده است. طی مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 60 نفر فرآیند ادراکی آنان مورد بررسی قرار گرفت و داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل شد. شخصیت های کهن الگویی بارز برندها به این شرح به دست آمد: ایستک: آفرینشگر، جستجوگر، هرکس/ چرم مشهد: فرمانروا/ چی توز: شوخ/ سن ایچ: هرکس/ کاله: آفرینشگر/ مهرام: معصوم/ همراه اول: فرمانروا. نتیجه مهمی که از این تحقیق به دست آمد این است که مشخص گردید افراد شخصیت برند را چگونه ادراک می کنند. در صورتی که این شخصیت ادراک شده، با هویت برندکه توسط سازمان تعیین شده مطابقت داشته باشد، شخصیتی مطلوب است و باید عوامل تأثیرگذار بر ادراک آن را تقویت کرد و اگر شخصیت ادراک شده با هویت برند همخوانی نداشته باشد، باید عواملی را که به این ادراک منجر شده، اصلاح کرده و یا در صورت نیاز حذف و عوامل مؤثر را جایگزین نمود.
اعتقاد به منجی، بر اساس «ضمیر ناخودآگاه جمعی» یونگ؛ با بررسی اسطوره کهن سیمرغ و تبیین اسطوره مدرن بشقاب پرنده
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، «اعتقاد به منجی» را با بررسی سیر تحولی اسطوره کهن سیمرغ (منجی) در مشرق زمین (ایران) و پیوند آن را با اسطوره مدرن بشقاب پرنده (منجی) در مغرب زمین (ایالات متحده امریکا) به واسطه مفهوم ناخودآگاه جمعی یونگ و در قالب کهن الگوی رستگاری تبیین می کند.
در بخش نخست، ابتدا به بررسی بحث ناخودآگاه جمعی، مفاهیم اسطوره، کهن الگو و غریزه از دیدگاه یونگ پرداخته و سپس در بخش دوم، به بررسی پیشینه اسطوره کهن سیمرغ و سیر تحولات آن در ایران می پردازیم و ارتباط آن را با ناخودآگاه جمعی بر مبنای روان شناسی تحلیلی یونگ بیان می داریم. سومین بخش این نوشتار درباره پرداخت به اسطوره مدرن بشقاب پرنده به واسطه دیدگاه یونگی و تبیین آن با مفهوم ناخودآگاه جمعی است و در پایان، نحوه پیوند اسطوره کهن سیمرغ و اسطوره مدرن بشقاب پرنده را با بیان برخی اشتراکات و تعریف ناخودآگاه جمعی یونگ برای نیل به رستگاری در قالب اعتقاد به منجی بیان خواهیم نمود.
تأثیر آنیما و تجلّی آن در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ، روان شناس سوئیسی، «ناخودآگاه جمعی» میراثی است بازمانده از دوره های نخستین نیاکان بشر که در ذهن آنان وجود داشته است. در این ناخودآگاه جمعی، «تصاویر ازلی» و مفاهیم مشترک جهانی وجود دارند که یونگ آنها را «کهن الگو» می نامد. مهم ترین کهن الگوها از نظر او عبارتند از: سایه، نقاب، خود، آنیما، آنیموس، پیر خرد و تولد دوباره. آنیما شاید مهم ترین این کهن الگوها باشد که حضور آن را در بسیاری از آثار ادبی از جمله هفت پیکر نظامی که مجموعه ای از افسانه های عاشقانه و خیال انگیز است، می توان مشاهده کرد. در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کهن الگوی آنیما در افسانه های هفت پیکر پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هفت پیکر بستر مناسبی برای تجلّی کهن الگوی آنیما است که در رؤیاهای شیرین و کابوس های تلخ افسانه های آن به شیوه ای نمادین حضور دارد. می توان گفت که کاربرد ویژگی های زنانه در شعر نظامی، یکی از تأثیرات مهم آنیما در شعر او است. آنیما همان واقعیت ژرفی است که در موقعیت های گوناگون بر رفتار و حالات شاعر تأثیر می گذارد تا او را به پختگی و کمال برساند.
بررسی کهن الگوی انسان نخستین و نمودهای آن در بخش پیشدادی شاهنامة فردوسی بر مبنای اسطوره شناسی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرینش نخستین نمونة انسانی- انسان مثالی نخستین- از مهم ترین مراحل کهن الگوی آفرینش در فرهنگ های مختلف بشری است. نمونة بنیادین انسان نخستین، الگویی کهن است که در شکل انسان غول آسا یا خداگونه یا جفت اولیه پدیدار می شود. هدف این جستار، تشریح نمودها و کیفیت های اسطوره شناختی کهن الگوی انسان نخستین در فرهنگ های اساطیری و اساطیر ایران باستان، به ویژه در بخش پیشدادی شاهنامة فردوسی است. روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیل ها، اسطوره شناسی تحلیلی است. از این دیدگاه سه شاخصة اصلی کهن الگوی انسان نخستین، ابتدا خاستگاه لاهوتی، سپس داشتن نمونة همزاد و بالاخره خویشکاری تمدن سازی و ایفای نقش قهرمان فرهنگی در تاریخ نمادین یک قوم است. در شاهنامه، این خویشکاری های سه گانه بین مجموعه ای از شاهان پیشدادی که هر کدام می توانند نمونه ای از نخستین انسان به شمار آیند، توزیع شده است که در این جستار، با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، نمودهای هر یک از این خویشکاری ها در مورد کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، فریدون و منوچهر بررسی شده است.