مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
کهن الگو
نشانه شناسی کهن الگوها در مناره ها و میل های راهنما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
59 - 70
حوزه های تخصصی:
از دیرباز نمادها و نشانه هایی در بناهای کشور ایران نقش بسته و در آثار معمارانش در نسل های بعد نمودار گشته است. این موضوع ذهن بشر امروز را به روزگاران کهن معطوف می دارد. امروزه ردپای بسیاری از علوم در معماری مشهود است. یکی از این علوم، نشانه شناسی است که نوعى دانش در جهت درک پدیده هاى جهان است. در این تحقیق، نشانه شناسی کهن الگوها که الگوهای پایدار و حاصل تجربه جمعی بشرند، مطالعه ویژگی های معماری کهن الگویی و نحوه ی بهره گرفتن از مفاهیم آن در معماری مناره های ایران موردبررسی قرار خواهد گرفت. هدف از این تحقیق دستیابی به مشترکات معنایی و چگونگی حضور نشانه های کهن الگویی در معماری مناره ها و میل های گذشته و بهره مندی از این نشانه های منطبق بر فرهنگ و تاریخ کشورمان، ایران، در بناهای امروز است. بر اساس هدف پژوهش، ضمن بهره گیری از روش محتوای کیفی و تحلیلی و اسنادی است از رویکردهای مطرح در ادراک نشانه ها استفاده شده است.
شاخصه ها و گونه های کهن الگوی حیاط مرکزی در بازار تاریخی ایرانی (نمونه موردی: سراهای بازار تاریخی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۸۹)
205-178
حوزه های تخصصی:
بازار، فضایی با الگوی کهن است که در تمدن های گوناگون، به ویژه میان ایرانیان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. کاروان سراهای درون ش هری، مح ل مب ادلات کالاه ای تج اری و نی ز مکان ی ام ن ب رای اقام ت مس افران و تج ار ب وده اس ت. ای ن کاروان سراها، عمدتاً در جن ب ب ازار و مرتب ط ب ا بازاره ا بوده ان د. حیاط مرکزی در معماری ایرانی الگویی کهن است که در دوره های مختلف و مناطق گوناگون ایران زمین به اشکال متنوع قابل ملاحظه است. این کهن الگو با برخورداری از ویژگی های اصیل و پایه ای، همچون مرکزیت، وحدت و کثرت، فضایی مناسب برای عملکردهای مورد نیاز فراهم می آورده است. چنانچه در گذشته سرای بازار مکانی برای استقرار کاروان های تجاری و عرضه و مبادله کالاها بوده و در دوره معاصر نیز کارکردهای متنوعی را دارد که در ابعاد مختلف نیازمند بازشناسی است؛ بنابراین این پژوهش با هدف بازشناسی سرا به عنوان الگویی اصیل در معماری ایرانی به ویژه در ساختار بازار تاریخی ایرانی است که در مطالعه میدانی بر سراهای بازار تاریخی تبریز متمرکز می شود. پژوهش حاضر کمی-کیفی بوده و با روش پژوهش تحلیلی، اسنادی و استدلال منطقی و نیز شیوه های مطالعه کتابخانه ای و اسنادی و پیمایش میدانی انجام شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که شاخصه های بنیادی سرای بازار شامل مرکزیت، درون گرایی، انسجام و وحدت، شکل هندسی مربع یا مستطیل، انعطاف پذیری عملکردی و سرزندگی است و مهم ترین معیارهای گونه شناسی در ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی شامل شکل، مساحت، موقعیت، راستا، عمده فروشی و خرده فروشی، نوع فعالیت و پوشش گیاهی هستند. در بازار تاریخی تبریز طیف متنوعی از سراها از لحاظ کالبدی و اقتصادی به عنوان حیاط های اختصاصی و عمومی برای فعالیت های گوناگون تجاری، تولیدی، انباری، برگزاری رویدادهایی با مناظر گوناگون از گذشته تاکنون مورد استفاده بوده اند.
تحلیل کارکرد تعلیمی روان شناختی کهن الگوی «جهان» در اشعار ناصرخسرو بر پایه نظریه ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوی «جهان» از جمله قدیمی ترین تصاویری است که از ابتدای شعر فارسی در شعر برخی شاعران وجود داشته و تا اواخر قرن هشتم بازتاب یافته است. تصویری که ناصرخسرو در ارتباط خود با جهان ترسیم کرده ، عمدتاً حائز صفات ناپسندی همچون ناسازگاری و دشمنی و کینه جویی و... بوده است. وی از جمله شاعرانی است که با چشم انداز تعلیمی و با هدف برحذر داشتن انسان از دلبستگی به جهان و گوشزد کردن آفات و خطرات آن، به وفور از این کهن الگو در شعر خود بهره می برد و از طریق «امر به معروف» و تمرکز بر «نهی از منکر» صفات منفی جهان را به نمایش می گذارد و آن ها را در ساختار تخیلات و منظومه فکری تعلیمی خود به کار می گیرد. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از آراء ژیلبر دوران، نظریه پرداز و انسان شناس مشهور فرانسوی، در زمینه ساختار تخیلات، نشان دهد بین مفهوم روان شناختی گذر زمان و نزدیک شدن به مرگ و واکنش شاعر در مهار زمان، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی وجود دارد و آفرینش تصاویر تعلیمی از سوی شاعر، اساساً نوعی جدال برای کنترل زمان و رهایی از مرگ و ترس ناشی از آن است و بسامد این گونه تصاویر در دیوان ناصرخسرو، اثبات کننده این موضوع است که ترس از گذر زمان در وجود شاعر رخنه کرده و منجر به خلق ایماژهایی شده که اغلب به صورت پند و اندرز در کلامش آمده است. نکته ای که در نظریه دوران مغفول مانده و این مقاله به آن توجه داشته، تبیین و تحلیل جنسیت مؤنث در شکل گیری تصویر کهن الگوی جهان بوده است.
انگاره های نمادین اعداد در سعادت نامه نظام الدین استرآبادی و ساقی نامه ظهوری ترشیزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اعداد یکی از مهم ترین انواع کهن الگوها هستند و از زمان های بسیار دور از جمله دغدغه های ذهنی بشر بوده و همواره در طول تاریخ پرداختن به این موضوع که اعداد فراتر از مفهوم کمّی خود، ارزش کیفی و معانی نهفته بسیاری در خود دارند؛ زمینه ساز مطالعات و نظریه پردازی های فراوانی در علوم مختلف بوده است. در واقع کنار گذاشتن اعداد از زندگی روزمره ممکن نیست. اعداد هم مانند زمان و مکان مفهومی کاملا اساطیری داشته و به عنوان یکی از مهم ترین انگاره های کهن الگویی مفاهیم نهفته بسیاری در خود دارند که بیانگر حالات و اندیشه های روانی، جهان بینی و دنیای پیرامون صاحبان اثر هستند. در این مقاله به بررسی و تطبیق برخی اعداد در سعادت نامه نظام الدین استرآبادی و ساقی نامه ظهوری ترشیزی می پردازیم. به نظر می رسد استرآبادی و ترشیزی شناخت عمیق و دقیقی از کهن الگوی اعداد داشته و آنها را با استفاده از عنصرخیال در آثار خود به کار برده اند. نگاه هر دو در مفاهیم کاربردی اعداد به هم شبیه بوده و از آن در اشعار خود و به ویژه در ابیات مذهبی استفاده کرده اند. اعداد با معانی نمادین مشابه ولی با بسامد متفاوت در هر دو دیوان آمده و بسامد استفاده از آنها در سعادت نامه بیشتر از ساقی نامه می باشد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای و دیجیتالی انجام شده است.
تطبیق کهن الگوهای صورمثالی در سعادت نامه استرآبادی و ساقی نامه ترشیزی براساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر تلاشی برای یافتن کهن الگوی صورمثالی در سعادت نامه استرآبادی و ساقی نامه ترشیزی است. کهن الگوها، روان و اندیشه جمعی هستند که در هر مکان و زمان، پدید می آیند و به دلیل فراوانی تجربیات انسانی، تعداد کهن الگوها دقیقا مشخص نیست. کهن الگوها بیانگر حالات روانی خاصی از انسان هستند، می توان با تأویل و تفسیر آنها در اشعار، به ویژگی های خاص روانی و جهان بینی شاعران دست یافت. از نمونه های صور مثالیِ فردیت یابی یونگی، می توان مادرمثالی، آنیما- آنیموس، سایه، پرسونا و خود را نام برد. یونگ این مفاهیم را اجزای ساختاری موروثی روان بشر می داند. حرکت از من به سوی خود مستلزم انکشاف لایه های مختلف ناخودآگاهی است که به آن می پردازیم. ساقی نامه و سعادت نامه از جمله آثاری هستند که تحقیقات کافی درمورد آنها صورت نگرفته و بسیاری از موضوعات آنها پنهان مانده است. با استخراج کهن الگوی صورمثالی این دو اثر، می توان کمک شایانی به تفسیر ابیات نمود. ما صورمثالی در دو دیوان شعری را مورد ارزیابی قرار داده و بر آنیم تا به سوال های مطرح شده پاسخ دهیم: استرآبادی و ترشیزی از تمام مفاهیم کهن الگوی صورمثالی در آثار مورد بحث، استفاده کرده اند؟ و کدام یک از مفاهیم صورمثالی دراشعار استرآبادی و ترشیزی بیشترین و کمترین بسامد را دارد. نهایتا این نتیجه به دست آمد که هر دو شاعر از تمام مفاهیم کهن الگوی مثالی در اثر خود استفاده کرده اند. سایه و آنیما در سعادت نامه و ساقی نامه بیشترین بسامد و آنیموس در هر دو اثر کمترین بسامد را دارد. این پژوهش به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی توصیفی انجام می گردد.
داستان گمشده مرگ زال و تحلیل اساطیری شخصیت و فرجام وی بر مبنای نقد پسایونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
239 - 262
حوزه های تخصصی:
نقد پسایونگی، در ادامه رویکرد نقدیونگی کلاسیک و در نقد و تکمیل آن شکل گرفته است. با توجه به ابهام فرجام زال در منابع و شهرت تحلیل های مبتنی بر جاودانگی او، این جستار، روایت گمشده مرگ زال را برای اولین بار در نسخ شاهنامه شناسایی کرده، نسبت آن با اسطوره زال در شاهنامه فردوسی و منابع آن را تحلیل کرده است. به علت اینکه بیشترین تحلیل ها از اسطوره زال، رویکرد یونگی، با تکیه بر کهن الگوی پیر خرد بوده، رویکرد انتخاب شده برای این تحلیل، رویکرد پسایونگی است. اهمیت نامیرایی زال در نقد یونگی باعث شده روایت میرایی زال، با این رویکرد پسامدرن نقد شود. در این دیدگاه، اسطوره زال، معرّف شخصیت یک شَمَن باستانی با نقش واسطه روحی بین خدای توتمی و مردمش، و خویشکاری تسلط بر جادو، شفادهندگی معنوی و دانش اشراقی است. تصاویر کهن الگویی مرتبط با این شخصیت، در دیدگاه یونگی، یک نقش مکمّل (ثانوی) در تشرّف قهرمان (رستم) به وی می داد؛ لیکن رویکرد پسایونگی، ضمن جانشینی الگوی پیر خرد با مرگ و تولد دوباره، معنای هسته اسطوره زال را به تشرف وی در مسیر وحدت با نیای توتمی اش توسعه می بخشد.
بررسی کهن الگوی زن اغواگر در مثنوی «زهره و منوچهر» ایرج میرزا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها صورت هایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشرند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند و بازشناسی تحولات و دگرگونی های آن ها می تواند شناخت ما را در مورد جریان های عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دوره های تاریخی افزایش دهد. در این تحقیق کهن الگوی زن اغواگر در ادبیات با مثنوی «زهره و منوچهر» ایرج میرزا، تحلیل و مقایسه شده است. شاعران بزرگ به کهن الگویی زن اغواگر در شعر خویش اشاره کرده اند. ایرج میرزا، در مثنوی «زهره و منوچهر»، این کهن الگو را دستمایه داستان خود قرار داده، زهره را الهه عشق نامیده و شخصیتی ویژه به آن بخشیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا با تعاریفی دقیق و جامع از کهن الگو و صور کهن الگویی، نمودهای کهن الگویی زهره در مثنوی زهره و منوچهر ایرج میرزا بررسی گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این روایت ایرج میرزا سرگذشتی شبیه به روایت های شفاهی عامیانه داشته است؛ عناصر گوناگون از اسطوره های مستقل دیگر در روایتی جدید گرد هم می آیند و قصه ای نو می آفرینند که گاه ممکن است بنیاد وجودی آن با اساس کهن الگویی پیشین در تعارض باشد. زهره در این سروده دارای وجوهی متناقض و دوگانه است؛ این امر از آنجا سرچشمه می گیرد که آناهیتا ایزدبانوی عشق، آب، پاکی و بی آلایشی، قداست و عصمت است و نقطه مقابل عشق پاک و الهی، عشق ناپاک و شهوانی است که در روایت های سامی و یونانی به زهره، ایشتر و افرودیت نسبت داده شده است، حال این دو ویژگی متناقض به خاطر ماهیت داستانی ایرج میرزا در یک شخصیت جمع شده اند تا روایت او را جلوه ای دیگر ببخشند.
بررسی و مقایسه کهن الگوی خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک و معتدل شمال ایران با استفاده از ریاضیات گسسته
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها در تمام علوم ازجمله معماری نقش مهمی در شناسایی و بازشناسی نظم موجود در دیدگاه های اندیشمندان به عنوان چراغ راه آیندگان ایفا کرده است. اهمیت گونه شناسی در معماری به گونه ای است که از حدود دو هزار سال پیش در آثار معماران مشهور ازجمله ویترویوس دیده می شود. بررسی کهن الگوها درگذشته بر اساس مقایسه پلان خانه ها و به صورت تحلیل دیداری صورت می گرفت ولی اکنون مقایسه کهن الگوها را می توان به صورت کمّی بررسی و تحلیل نمود که این کار با استفاده از ترسیم گراف پلان توجیهی و محاسبات ریاضیاتی انجام می گیرد. به عبارت دیگر با استفاده از تفکیک و کدبندی فضاها و مشخص نمودن ارتباط فضاها با یکدیگر می توان به پلان محدب دست یافت و بدین وسیله گراف پلان توجیهی ترسیم می شود و با محاسبه درجه هم پیوندی، اهمیت و نقش فضاها در هر پلان مقایسه شده و درنهایت می توان به یک کهن الگو دست یافت که پلان ها فارغ از اندازه و فرم از یک الگوی واحد تبعیت می کنند. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه کهن الگوی خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک کاشان با خانه های سنتی معتدل و مرطوب شمال ایران با استفاده از نحو فضا و ارتباط آن ها با یکدیگر می پردازد و این پرسش را پاسخ می دهد که چه تفاوتی در کهن الگوی این خانه ها با توجه به تفاوت اقلیم زیستی در آن ها وجود دارد. نتایج مطالعه نشان می دهد که بیشترین هم پیوندی و یکپارچگی فضایی در حیاط و ایوان خانه های موردمطالعه مشاهده می شود و کم ترین هم پیوندی مربوط به پستوها و بیرونی هست. بدین ترتیب افق فکری معماران در این دو اقلیم بدین گونه بوده است که از حیاط و ایوان به عنوان فضایی که مرکزیت دسترسی به فضاهای دیگر را فراهم می کند استفاده می شود و پستوها به عنوان خصوصی ترین فضا بکار گرفته شده است. در این تحقیق نمونه های موردی خانه های اقلیم گرم و خشک کاشان (نشاسته پور، کارخانه چی، بنی احمدی و قریشی) و خانه های اقلیم معتدل و مرطوب شمال ایران (شفاهی، دارویی، کاشانی، قدیری، کیا و فاطمی) مورد مطالعه قرار گرفته اند و نمونه کهن الگوهای پیشنهادی هر دو اقلیم، بررسی و مقایسه شده است.
نمادها و نمودهای کهن الگوی آنیما و آنیموس در منظومه کوراوغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
145 - 170
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها وجوه مشترکی از ادراک هستند که در جاهای مختلف به صورت های همسان تجلّی می یابند، یعنی افکار غریزی که به صورت فطری در ذات همه انسان ها وجود دارد. منظومه کوراوغلی، منظومه حماسی- غنایی، داستان «روشن»، مشهور به کوراوغلی، قهرمان دادورز ملل ترک می باشد. این منظومه از نظر کهن الگوهای رایج در بین ملل، بسیار غنی است، مقاله حاضر به روش توصیفی وتحلیلی به بررسی نمادها و نمودهای مختلف آنیما و آنیموس در منظومه کوراوغلی می پردازد. کهن الگوی مهم آنیما به صور مختلف: آنیمای مادر، آنیمای معشوق، و آنیمای راهنما در این منظومه دیده می شود ، نمادهای برجسته آنیمای مادر، در قالب پدیده های طبیعت در سیمای چنلی بل و قوشابولاغ (قوشابولاق)، و و به صورت مادر مثالی درچهره پیرزنان یاریگر دیده می شود.نماد آنیمای معشوق در سیمای مؤمنه که در واقع مواجهه نه چندان موفق قهرمان با آنیمای خود است ؛ و نگار که آنیمای مثبت اوست ظاهر می شود . نماد آنیمای راهنما نیزدر چهره نگار ، بانوی چنلی بل، همسر کوراوغلی نمود می یابد که البتّه به خاطر جایگاه خاص زن در آذربایجان، نقش آنیمای راهنما برجسته تر است چنان که بدون وجود نگار، به فردیّت رسیدن کوراوغلی ممکن نمی باشد.
تحلیل کهن الگویی فیلم کوتاه «پدر و دختر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
333 - 356
حوزه های تخصصی:
مطالعات ادبی به مثابه رویکردی بینارشته ای و پیوند ادبیّات با سایر زمینه های تحقیقی به ویژه هنرها، امکان وسیعی را برای پژوهشگران فراهم می کند تا به درک بهتر و از قابلیّت های متون ادبی و هنرها دست یابند. تحقیق حاضر نخست به تبیین ضرورت رهیافت مطالعات بینارشته ای در ادبیات و اهمّیّت استفاده از یافته های حوزه های مختلف دانش و معرفت و کاربرد مفاهیم و روش شناسی آن ها در رسیدن به نتایج جامع و موجّهی در تحلیل متون ادبی می پردازد. سپس با مداقه در نقد روانشناسی و مفهوم «کهن الگو» یونگ و نیز با در نظر گرفتن توان میان رشته ای حوزه هنر و روانشناسی، فیلم کوتاه «پدر و دختر» ساخته «مایکل دودوک د ویت» را از منظر قابلیّت های کهن الگویی مورد بررسی و تأمّل قرار می دهد. تمرکز اصلی این پژوهش، بررسی کهن الگوهای موجود در فیلم مذکور، در رابطه با تفکّر سازنده آن به منظور بازنمایی مقولات کهن الگویی در خلال صحنه های فیلم و شریک کردن بیننده در این تجربه است. فیلم کوتاه «پدر و دختر»، روایت زندگی یک دختر از خردسالی تا کهنسالی را با رویکردی روانشناسانه به نمایش می گذارد و بسیاری از مقولات کهن الگویی را در خلال صحنه های خود به تصویر کشیده است که نشان دهنده آشنایی عمیق سازندگان آن با مفاهیم روانکاوانه یونگ و آبشخورهای اسطوره ای است.
چالش کهن الگوی آنیما در داستان مرد اعرابی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار مثنوی که آینه درون نما و رازآلود مولاناست، به دلیل پیچیدگی معنایی و هنر ورزی های زبانی، همواره از مت ون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آث ار ادب ی از ف روع نق دهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون تحقیق میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. ای ن مقاله ک ه ب ه بررس ی مضامین و تصاویر کهن الگویی آنیما در نهاد انسانی مرد اعرابی می پردازد، راه را برای ژرف کاوی های بعدی آثار ادب ی می گشاید و نشان دهنده جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون مولانا است. در این پژوهش با دید مکت ب روانک اوی یون گ و از منظر کهن الگویی به جهان شعری مولانا نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرارشونده آنیما در داستان مرد اعرابی او پرداخته شده اس ت؛ بررسی مقایسه های چهره مرد اعرابی با کهن الگوی آنیما یونگ، نشان دهنده شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است.
نقش تجربه زیسته طراحان در بازنمایی کهن الگوهای معماری، نمونه موردی: آثار معماران ایرانی تحصیل کرده خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
5 - 16
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه علی رغم گسترش و بسط موضوعات بینارشته ای علوم شناختی، روانشناسی و معماری، درباره نقش آگاهی و ناآگاهی طراحان در فرآیند آفرینش اثر انگاره ای قطعی، واضح و روشن وجود ندارد. از سوی دیگر به خاطر نبود روشی برای خلق معانی مشترک، شکافی عمیق میان فضای اندیشیده شده و فضای درک شده ایجاد شده است. تغییرات بنیادین و دگرگونی های پیوسته در طراحی پژوهی و هم پیوندی آن با معماری و آموزش امروز منجر به گسست تجربه مستقیم طراحان از الگوهای فضایی ثابت و در پی آن عدم شکل گیری روند طبیعی و دگرگونی کهن الگوهای معماری برای بازنمایی مفاهیم ازلی و سرمشق ها شده است. هدف پژوهش: این مقاله به معرفی ویژگی هایی از واحدهای فضایی معماری ایرانی که در آثار طراحان ایرانی امروز تداوم داشته است می پردازد و با تبیین نحوه تأثیر تجربه مستقیم و زیسته طراحان در آفرینش فضا، بر بازنمایی کهن الگوها در فرآیند تولید معماری، از میان کهن الگوهای برگزیده می پردازد. روش پژوهش: با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا، بر مبنای نظریه داده بنیان، آثار معماران ایرانی تحصیل کرده خارج از کشور به عنوان داده جمع آوری شده است؛ این آثار به روش سیستماتیک استراوس و کوربین و بر اساس معیاره فضای مادی و معنایی به کهن الگوهای باغ ایرانی، حیاط میانی، ایوان و چارطاقی، دسته بندی می شوند. این دسته بندی شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی است. سپس از میان چهار کهن الگوی انتخابی، مواردی که معماران مورد مطالعه، تجربه مستقیم و زیسته در فضای آن را داشته اند مشخص و با نتایج دسته بندی مقایسه می شوند. نتیجه گیری : یافته ها نشان می دهد تجربه زیسته طراحان در بازنمایی کهن الگوهای معماری نقش مستقیم دارد. گرایش به شبیه سازی فضاهای کهن الگوی حیاط میانی که ایرانیان در آن تجربه زیسته و پیوسته دارند بیشتر است. تداوم عناصر معنابخش به فضای ایوان و ظهور برخی نظام ها و نقش مایه ای باغ ایرانی در مواردی نادر مشهود است.
تحلیلِ اسطوره شناختی و روان شناختیِ برخی از اساطیر تواریخِ محلی؛ مطالعۀ موردی: متونِ تاریخ نگاری محلیِ اصفهان، خراسان و ایالاتِ ساحلی خزر تا قرنِ 9 ﻫ. ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ های محلی با وجود تمایزات و ویژگی های مختصِ هر اثر، اشتراکاتِ شکلی و محتوایی درخور توجهی دارند؛ ازجمله اشتراکاتِ موضوعیِ تاریخ های محلیِ سنتی، وجودِ برخی روایاتِ اساطیری است و در رابطه با محلی است که دامنه جغرافیایی کتاب به آن محدود شده است . در این پژوهش تلاش خواهد شد تا با اطلاق و کاربستِ مقولات و مفاهیمِ اسطوره شناختی و روان شناختی، به معانی و مفاهیمِ ژرف تری در پسِ ظواهرِ این اساطیر دست یافت. مفاهیم و مقولاتی همچون کهن الگو، مرکز، نمونه مینوی، اسطوره آغاز، ناخودآگاهِ جمعی و... لایه هایی از معنا را از حجاب خارج می کند؛ زنجیره ها و شبکه هایی از معنا که غالباً معطوف به تقویتِ شکیبایی و تاب آوریِ شعله لرزانِ هستیِ انسان در برابرِ مرگ و نیستی است. در عینِ حال این اساطیر، کارکردهایی همچون ارائه سرمشق و الگو نیز ایفا می کنند. از چشم اندازِ فردی- در مقابلِ رویکردِ جمعیِ اشاره شده در عباراتِ فوق- و بر مبنای رویکردِ روانکاوانه نیز می توان این اساطیر را تحلیل کرد. از این منظر، مضمونِ بسیاری از این گزاره ها ذیلِ دو مقوله « تقدس » و « تشخص » طبقه بندی می شود. براساسِ نظریه تحلیلِ رفتارِ متقابل و به انضمامِ نظریه بازی ها، نیتِ ناخودآگاهِ نهفته در پسِ این قبیل اسطوره ها و مضامین، ایجادِ آرامش و تسکین از پیِ بازیِ «من برترم از تو» است. در این مقاله، با تمرکز بر تواریخِ محلی و با بهره گیری از مفاهیمِ نظریِ اسطوره شناسانه و روان شناسانه و با رویکردِ تحلیلی، موضوعِ مذکور بررسی شده است.
بازخوانی ریشه های تاریخی قدمگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
45-57
حوزه های تخصصی:
در گستره مطالعات بیناادیانی، مفهوم قدمگاه با فلسفه ها و کارکردهای گوناگونش، بخش مهمی از آثار مربوط به مناسک مشترک ادیان را به خود اختصاص داده است. غالباً معناکاوی و باستان شناسی مفهوم قدمگاه، از سوی مستشرقان و به ویژه محققان حوزه بودیسم انجام شده که نتیجه آن، سوگیری های کژاندیشانه در حوزه قدمت و تأثیر بودیسم در تحمیل مفهوم قدمگاه بر ادیان دیگر است. نوشتار پیش رو بر آن است با تکیه بر روش تحلیل تاریخی روشن سازد که با وجود نظریات تعدادی از شرق شناسان، قدمگاه ها در تاریخ ادیان ابراهیمی ریشه ای بودایی ندارند و درواقع نمایشی از باورهای مشترک جهانی انسان ها با ریشه و مبنایی توحیدی اند که در سطحی از ناخودآگاهِ جمعی به آداب و رسوم تبدیل شده اند و در این مسیر، منابع قرآنی و روایی دلیلی بر این مدعاست. یافته های پژوهش نشان می دهد که قدمگاه در هر دین، معنای الهیاتی خاص خود را پیموده و با توجه به قدمت مقام ابراهیم در مکه مکرمه، می توان اذعان کرد که ادیان توحیدی بر مبنای آیات قرآنی در ابداع مفهوم و فلسفه قدمگاه، پیشگام بوده و آیین بودا به صرف تکثر قدمگاه ها، مؤسس این گونه از زیارتگاه های دینی در تاریخ ادیان محسوب نمی شود.
بررسی شخصیت شناختی ابن عربی در رمان موت صغیر اثر محمدحسن علوان برپایه کهن الگوی آنیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله: از دیدگاه کارل گوستاو یونگ، انسان ها افزون بر ضمیر ناخودآگاه شخصی، بخش مشترکی به نام ناخودآگاه جمعی دارند. کهن الگوها محتویات این بخش از روح و ذهن را تشکیل می دهند. نقد کهن الگویی یکی از رهیافت های اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی کهن الگوها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. از میان این کهن الگوها در این پژوهش، به کهن الگوی آنیما پرداخته می شود. آنیما نیمه زنانه وجود مردان است که تحت شرایط زندگی هر شخص دچار تحول می شود و نمودهای مثبت و منفی آن، جلوه می یابد. در گستره ادبیات در فرهنگ های مختلف نیز شاهد زایش مضامینی قوی از این کهن الگو هستیم؛ بنابراین ضروری می نماید به بررسی فراورده هایی مانند رمان پرداخته شود که برپایه روان تحلیل گری به ناهشیاری فرد وابسته تر هستند. این پژوهش، چگونگی تجلّی این عنصر را در روان شخصیت ابن عربی در رمان موت صغیر اثر محمدحسن علوان، نویسنده برجسته عربستانی، تحلیل می کند؛ کهن الگوی آنیما در سطوح مختلف، در شخصیت اصلی رمان نمود دارد. او پس از آشنایی با آنیمای خود و ادغام با آن به تفردی می رسد که یونگ آن را کهن الگوی سعادت می نامد؛ همین مسائل، چرایی و ضرورت انجام پژوهشی در این باره را تبیین می کند. روش این جستار با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از شواهد استخراج شده از رمان، به شباهت های معشوقه ابن عربی به مفهوم آنیما در نظریه یونگ پرداخته است. یافته ها و نتایج: این پژوهش اثبات می کند که آنیما تأثیری شگرف در ایجاد حوادث و رویدادهای داستان یادشده داشته و زمینه های کشمکش را در میان شخصیت ها ایجاد کرده است. یافته ها بیانگر این است که وجوه مثبت آنیما در قالب معشوق، راهنما، اوتاد و... جلوه گر شده است.
روان اسطوره شناسی داستان کودکانه «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریه فرایند تفرّد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یونگ روان کاوی را باستان شناسی در بستر گونه های انسانی می داند. از همین رو اصطلاح «کهن الگو» (آرکی تایپ) که زیربنای نظریه فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژه باستان شناسی (آرکیولوژی) و گونه شناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهن الگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهن الگو متشکل از زنجیره کهن الگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچه سازی آگاهانه تمام حلقه های این زنجیره کهن الگویی نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِ رو با روش تحلیلی توصیفی در پی بازشناسی زنجیره کهن الگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتاب های کودک ایرانی، نشانه های تصویری همواره مغفول واقع شده اند؛ کتاب تصویری «بوقی که خروسک گرفته بود» برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علی رضا گلدوزیان است. نتیجه پژوهش نشان می دهد: شناخت شکاف های میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمه شکل گیری هویت یکپارچه انسان است.
گفتمان زن باوری در کهن الگوی سفر قهرمان: بررسی موردی انیمیشن سینمایی زوتوپیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر انیمیشن های مطرح جهان قهرمانان نقشی اساسی و محوری دارند. زوتوپیا، برنده ی اسکار بهترین انیمیشن 2016 نیز فیلمی با درون مایه ی قهرمانی است. این اثر که در قالب داستان حیوانات یا تمثیل حیوانی پرداخته شده، داستان دختر بچه ی خرگوشی به نام جودی هاپز را روایت می کند. جودی برخلاف بسیاری از کلیشه های دیزنی، شاهزاده نیست. او متعلق به طبقه ی متوسط و از خانواده ای کشاورز پیشه است. داستان زوتوپیا در دنیای مدرن رخ می دهد. داستان ها و اساطیر، ساختارهای کهن الگویی و اسطوره ای مشترک دارند؛ الگوهایی که با تنوعی نامحدود در آثار ادبی و هنری تکرار می شوند. سفر قهرمان یکی از نظریه هایی است که به وسیله ی آن می توان به ساختارهای تکرارشونده در داستان های مختلف پی برده، به تحلیل آن ها پرداخت. هدف این مقاله، دستیابی به کاربرد کهن الگوی سفرقهرمان و بازیابی مصداق های زن باوری در روایت انیمیشن زوتوپیا است. چهارچوب نظری تحلیل این انیمیشن مبتنی بر رویکرد ساختارگرایانه ی سفرقهرمانِ ژوزف کمپبل و روش پژوهش، توصیف و تحلیل روایت بصری این انیمیشن است. نتایج حکایت از وجود هماهنگی های زیادی میان داستان زوتوپیا با کهن الگوی سفر قهرمان دارد که در راستای مباحث جهانیِ روز، ازاین الگو برای طرح گفتمان های مربوط به زن باوری در رسانه ی انیمیشن بهره برداری می شود، چنان که براساس همین گفتمان، بسیاری از شخصیت های قهرمانی انیمیشن در دهه ی اخیر، بازتولید شده اند.
تحلیل کهن الگوییِ شخصیت مردانه در سینمای ایران؛ مطالعۀ موردی فیلم «شعله ور»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
124 - 145
حوزه های تخصصی:
در سال ها و دهه های اخیر مطالعات زنان با هدف مقابله با نادیده گرفتن زنان در حوزه های مختلف بسیار پررنگ شد؛ تاحدی که این بار به نوعی مطالعات مردان در حاشیه قرار گرفت. این مسئله در خصوص مطالعه و تحلیل شخصیت های سینمایی مرد نیز وجود دارد. در حالی که پژوهش های مختلفی به تحلیل بازنمایی زنان در آثار سینمایی و هنری پرداخته اند، تعداد پژوهش هایی که شخصیت مردانه را تحلیل کرده باشند بسیار معدود است. رویکرد نظری در این پژوهش، مبتنی بر نظریه کهن الگویی جین شینودابولن (یکی از پیروان یونگ) بوده و فیلم سینمایی «شعله ور» به عنوان نمونه با روش نشانه شناسی فیسک مورد تحلیل قرار گرفته است. فیلم «شعله ور» به عنوان نمونه تحلیل این پژوهش، از لحاظ علمی مزیت هایی دارد که آن را به نمونه ای مناسب برای تحلیل تبدیل کرده است. فیلم، شخصیت محور است؛ به این معنا که یک شخصیت مرکزی دارد که مخاطب در طول فیلم تقریباً همه ماجراها را با ذهنیت او دنبال می کند. راوی نیز با ارائه تک گویی های درونی و سیلانات ذهنی شخصیت ها به این مسئله کمک می کند. نتایج نشان می دهد که نزدیک ترین کهن الگو به شخصیت اصلی فیلم (فرید) پوزیدون است. کارگردان فیلم با تصویرکردن فرید، شخصیت کهن الگویی پوزیدون را تداعی می کند. مهم ترین شباهت بین شخصیت مردانه فیلم و شخصیت کهن الگویی مردانه، داشتن روحیه خشم، کینه توزی و انتقام جویی است.