مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
کهن الگو
به عقیده کارل گوستاو یونگ روانشناس سوئیسی، کهن الگوها یا نمونه های ازلی، در ناخودآگاه جمعی همه انسان ها در همه ملل یکسان هستند. تاکنون مطالعات بسیاری بر روی نمادها، شخصیت ها و موقعیت های کهن الگویی در آثار هنری و ادبی انجام گرفته و تعابیر گوناگونی از هریک ارائه شده است. نقد کهن الگویی جزء نظریات نقد ادبی مدرن است که در آن به بررسی کهن الگوهای یک اثر می پردازند و این نمونه ها را -که در ناخودآگاه جمعی شاعر یا نویسنده در اثر نمود یافته – جست وجو و رمزگشایی می کنند. آثار صادق هدایت نیز مستعد این گونه بررسی ها است. چنانچه اثر ماندگار او، بوف کور، بارها و بارها با شیوه نقد روانکاوانه، نمادگرایانه و ... نقد شده است. همچنین داستان های کوتاه او دارای نمادهای متعددی است که هرکدام به طور جداگانه قابل بحث هستند. در این مقاله ابتدا توضیح مختصری درباره نقد کهن الگویی داده می شود، سپس نمادها و موقعیت های کهن الگویی موجود در داستان گجسته دژ، شرح و بسط و در نهایت به بررسی شخصیت های داستان و جایگاه آن ها در نقد کهن الگویی یونگ پرداخته می شود. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی همراه با تفسیرها و نمادشناسی است.
مطالعه تطبیقی رویکرد کهن الگویی سه اسطوره رویین تن (اسفندیار، آشیل و زیگفرید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه رویین تنی، که ریشه ای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیب ناپذیری و بی مرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطوره های ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطوره رویین تنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویین تنان از تواتر بیشتر و جامع تری برخوردارند و رویین تنی به عنوان یک انگاره کهن الگویی در روایت هر سه اسطوره قابل بحث و مطالعه است. از آنجا که بسیاری ازپژوهشگران شباهت های میان این سه اسطوره را ناشی از نظریه کهن الگویی یونگ دانسته اند، تلاش شده است در این پژوهش میزان صحت و سقم موضوع بررسی شود. روش تحقیق در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است. این مطالعه، با هدف شناسایی ریشه های مشترک این اسطوره های رویین تن، از منظر نظریه کهن الگوها به بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان آنها و میزان اثرپذیری این سه اسطوره از یکدیگر پرداخته است و با رویکرد کهن الگویی در مطالعه تطبیقی میان اسفندیار، آشیل و زیگفرید، به این سؤال پاسخ می دهد که چه ریشه های مشترک و یا متمایزی را می توان در مطالعه این سه اسطوره رویین تن یافت و تا چه میزان شباهت های موجود میان این سه اسطوره را می توان با نظریه کهن الگویی توجیه کرد. از مهم ترین نتایج این پژوهش، تقویت نظریه تاثیرپذیری فردوسی از هومر در خلق اسطوره اسفندیار است.
نقد کهن الگویی سفرِ قهرمان در داستان هفت خان اسفندیار بر اساس نظریّة ژوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّة فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّة تک اسطورة ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دست یافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت تشکیل شده است. در این مقاله، سفر اسفندیار در هفت خان با این الگو و مراحل خردتر آن سنجیده و نشان داده شده است. خودآگاهِ ایرانی در هیأت اسفندیار، در پی توران که ناخودآگاهِ اوست، به آن سرزمین سفر می کند. اسفندیار که نمادی از کهن الگوی قهرمان است، می کوشد تا با ناخودآگاهِ درون بوحدت برسد. او به یاری پیرِ فرزانه و امدادهای غیبی، نخست در هفت وادی، سایه را با خود هم راه می کند و سپس با ورود به آستانِ تشرّف و غلبه بر نفسِ امّاره، با سه آنیمای درون بوحدت می رسد و با برکتی که از این سفر بدست می آورد، به سویِ جامعة خویش بازمی گردد تا با در دست گرفتنِ قدرتِ وعده داده شده از سویِ خودآگاه، به اصلاح و تحوّل جامعه بپردازد. این که اسفندیار بعدها به رویارویی با رستم برمی خیزد و قدم در راه بی بازگشت می گذارد، بیان گر این واقعیّت است که در سفر مثالیش نتوانسته با ناخودآگاه بِیگانگی برسد. بی بهرگیِ او از فرایند فردیّت و سیر ناقص او در روندِ کمال، موجب می شود تا بر تخت شاهی ننشیند و در نیمة راه زندگی، جان بسپارد.
تحلیل رمان ""الشحاذ"" (گدا) بر مبنای کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یونگ معتقد است: انگاره هایی که در رسیدن به فردیت وجود دارند، از زمان های باستان تاکنون در درون تمامی انسان ها وجود داشته است که وی آنها را به عنوان کهن الگو معرفی می کند. از منظر یونگ، تکامل فرآیند فردیت در نیمه دوم زندگی و به تدریج رخ می دهد. نجیب محفوظ در رمان ""الشحاذ"" و در خلال یک سفر رمزی، ما را نه به گذشته قهرمان رمان – عمر الحمزاوی - بلکه به گذشته بشر و به ناخودآگاه جمعی می برد. ""عمر الحمزاوی"" در این رمان در یک فرآیند فردیت روانی قرار گرفته که محتویات ناخودآگاه جمعی به صورت رؤیا و حالت هایی از خلسه برای او متجلی می شود و در جامه کهن الگوهای مختلف راه فردیت و کمال روانی را به وی نشان می دهد؛ از این رو رمان ""الشحاذ"" قابلیت دارد بر مبنای کهن الگوهای ""یونگ"" بررسی شود. کهن الگوهای یونگ مانند ""سایه""،""آنیما""، ""نقاب"" و ""تولد مجدد"" دقیقاً در مورد ""عمر الحمزاوی"" مصداق داشته و قابل پیجویی است. هدف در این پژوهش این است که با مطالعه رمان ""الشحاذ""، تجلی و کارکرد کهن الگوهای یونگ در فرآیند تفرد روانی عمر الحمزاوی به شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد نقد روانشناختی بررسی شود. نتیجه مقاله حاضر این است که از منظر نقد روانشناختی یونگ، گاهی آشفتگی روانی نشانه بیماری نیست، بلکه تلنگری است برای سیر در مسیر تفرد و نوزایی و نیل به خودآگاهی و تعادل روانی.
بازخوانی غزلیات شمس از منظر کهن الگوی نَفْس در اندیشة یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روانشناسی تحلیلی یونگ، نَفْس (Self) یکی از اصطلاحات بسیار حائز اهمیت است. از نظر او، نَفْس کهن الگویی است که می توان آن را مبنای قوام یافتن فرد دانست. مطابق با نظریة یونگ، هر یک از ما با گذشت زمان آرام آرام رشد می کنیم و با از سر گذراندن فرایندی که یونگ آن را «فردانیت» می نامد، آن کسی می شویم که هستیم. یونگ کلّ شخصیت را نَفْس می نامد. از منظر وی، نمی توان نَفْس را به طور کامل شناخت. نَفْس نماد تمامیت است و مسیح، نمونة کهن الگوی آن است؛ چراکه او مظهر تمامیتی از نوع الهی است. یونگ برای نَفْس ویژگی های مختلفی را برشمرده است. از طرفی، ما در غزلیات شمسمولوی و به طور کلی، در ادبیات عرفانی، با روح، جان یا دل مواجه هستیم که با الگویی که یونگ تعریف می کند، همخوانی دارد. در این مقاله، سعی کرده ایم علاوه بر تبیین کهن الگوی نَفْس از منظر یونگ، آن را با ویژگی های روح، جان یا دل در غزلیات شمستطبیق دهیم و به بررسی ویژگی های آن بپردازیم.
بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها پندارهای مشابه ملل مختلفند؛ نوعی تصویر ذهنی جهان شمول که می توان بر اساس آن شخصیت و فردیت شاعران را ارزیابی کرد. یکی از مهم ترین کهن الگوها, مادر است که در مظاهر ویژه ای جلوه می کند. فروغ فرخزاد توانسته است هردو سوی مثبت و منفی این کهن الگو را در اثر هنری خود نمایان سازد. هدف اصلی این پژوهش تبیین روند کسب فردیت با ردیابی بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد است. در این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و از طریق نقد اسطوره گرا به واکاوی عناصر و مظاهر کهن الگوی مادر درشعر فروغ فرخزاد پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مظاهر کهن الگوی مادر در شعرهای دورة دوم شاعری او بازتاب گسترده ای دارد و به اشکال مختلف از جمله: همذات پنداری، مادرزمینی و ادغام با بزرگ بانو، مرگ و فنا، بازگشت و بقا و تداوم، نمود یافته است.
تحلیل اسطوره کودک رهاشده در شاهنامه از دیدگاه روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای یا نقد کهن الگویانه به کشف الگوهای ذهنی و تبلور آن ها، در آثار ادبی می پردازد. اهمیت این شیوه از آنجاست که به بررسی اساطیر از چند دیدگاه می پردازد و زمینه های اجتماعی، فرهنگی و روانی را در آفرینش اساطیر، بررسی می کند. ازآنجاکه در این مقاله، بر آنیم تا به کندوکاو در ریشه ها و زمینه های روانی اسطوره بپردازیم، از میان مضامین متنوّع در فرهنگ های گوناگون، بُن مایه «اسطوره کودک رهاشده» 1انتخاب شده است. این بُن مایه از مضامین اصلی زندگی بسیاری از خدایان، پادشاهان، قهرمانان و پیامبران است؛ بنابراین پرداختن به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مقاله کوشیده ایم تا چرخه تکامل روانی دوازده شخصیت از شاهنامهرا که کهن الگو و بُن مایه رها شدگی و تبعید در کودکی، در ژرف ساخت زندگی آنان به چشم می خورد، بر اساس روان شناسی کارل گوستاو یونگ 2(1875- 1961) روان پزشک شهیر سوئیسی، تحلیل کنیم. برای رسیدن به نتیجه بهتر، با نگاهی ویژه به بزرگ ترین کتاب حماسی ایران، شاهنامهفردوسی به کشف نقاط تاریک و مبهم این اسطوره شگرف و پرتکرار و نیز رمزگشایی آن، از دیدگاه روان شناسی یونگ خواهیم پرداخت.
تحلیل و تطبیق سه اصطلاح تمثّل، التباس و منازله در نظام فکری عین القضات همدانی، روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان و ادبیات عرفانی در قالب زبان و اصطلاحات ویژه ای تجلی یافته است. عارفان با بهره گیری از این زبان، تجربه ها و مکاشفات عرفانی خود را ثبت و بیان کرده اند. سه اصطلاح التباس و تمثّل و منازله با ویژگی های مشترک بسیار، بیان کننده گونه هایی از تجربه رؤیت و کشف و شهود عرفانی اند. این سه اصطلاح تأویل پذیرند و در سطح رمزی یا محاکاتی زبان عرفان قرار می گیرند؛ و پیوند محکمی با مفاهیم محبت و عشق و تجلی الهی دارند. عارفان برخی از مهم ترین اندیشه های خود را در قالب این اصطلاحات بیان کرده اند. عین القضات همدانی مفهوم تمثّل را اسرار بزرگ الهی می خواند و دریافتن عوالم دنیا و آخرت را به درک عالم تمثّل وابسته می داند. روزبهان بقلی با تکیه بر اصطلاح التباس و کشف، حُسن و جمال معشوق زمینی را تجلی جمال حق به شمار می آورد و شاهدبازی و عشق مجازی را جایز و حتی آن را تنها راه درک عشق حقیقی معرفی می کند. ابن عربی نیز در بیان نظریه حضرت خیال و عالم مثال، اصطلاح منازله را در نظام فکری وحدت گرایانه خود برجسته می کند. این اصطلاح بیانگر گونه ای تنزل یا فرود عوالم روحانی و تعالی انسان برای دست یابی به آن عوالم است. این مقاله به طور مقایسه ای این سه اصطلاح را در نظام فکری عین القضات همدانی و روزبهان بقلی و محی الدین بن عربی بررسی می کند.
تحلیل تطبیقی حکایت شیخ صنعان برپایة نظریة تک اسطورة کمپبل باتوجه به کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله میزان تطابق نظریة تک اسطوره اسطورة یگانة سفر قهرمان، در سه مرحلة کلی و پانزده مرحلة جزئی از جوزف کمپبل با حکایت شیخ صنعان (از حکایات منطق الطیر) بررسی می شود. در باور کمپبل، سفر همة قهرمانان داستانی در سه محور اساسی با عنوان های جدایی (عزیمت) و تشرف و بازگشت، درخور تبیین است؛ البته هریک مراحل خردتری را نیز می تواند در بر گیرد. در این پژوهش هر بخش از داستان با یکی از محورهای الگوی کمپبل منطبق و سپس از دیدگاه کهن الگوهای یونگ تحلیل می شود. بخش اصلی مقاله، بررسی مرحله ای داستان منظور با تکیه بر محورهای اصلی و فرعی الگوی کمپبل (اسطورة یگانة سفر قهرمان) است. در پایان این نتیجه به دست می آید که ادعای کمپبل مبنی بر وجود یک الگوی کلی و نهایی برای سفر همة قهرمانان داستانی حتی در حوزة ادبیات عرفانی، به ویژه در حکایت شیخ صنعان، نیز درخور تحلیل و پذیرش است. اختلاف ها در این مقایسه اندک است و بیشتر در چینش ریزالگوها مشاهده می شود.
بررسی تطبیقی کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اشعار سیمین بهبهانی و غادة السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، شعر دو شاعر برجستة ادب معاصر فارسی و عربی، سیمین بهبهانی و غادة السّمّان، از منظر ادبیّات تطبیقی و کهن الگوهای آنیما و آنیموس که یونگ توجّه خاصّی به آن ها داشته، بررسی شده است. در این مقاله، ابتدا به تحلیل نظری موضوع پرداخته شده و سپس کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اشعار ایشان مورد مطالعه قرار گرفته است؛ افزون بر این، میزان بسامد هر کدام، با توجّه به شرایط فرهنگی، زمانی و شخصیّتی در اشعار آنان بررسی شد. یافته ها بیانگر این است که جنبه های مثبت و منفی این دو کهن الگو، در شعر هر دو شاعر ملاحظه میشود؛ هرچند با توجّه به نوع زندگی و تفکّراتشان، جنبه منفی آنیموس در شعر ایشان از بسامد بیشتری برخوردار است. شیوه بررسی در این پژوهش، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده است.
جایگاه الگوهای نژادی در ضمیر ناخودآگاه جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط محیطی و زیستی بشر طی سالیان متمادی سبب ایجاد تغییراتی در رفتار و ادراک انسان ها، همانند تغییرات جسمی شان، در راستای سازگاری بیشتر آن ها با محیط پیرامونشان گشته است. این سازگاری های رفتاری و ادراکی که حاصل رسوب تجارب انسان های گذشته بوده مانند الگوهای از پیش تعین شده بر ادراک و رفتار ما تأثیرگذارند، الگوهایی که از طریق عمل وراثت به نسل های آینده منتقل شده و در صورت اشتراک بین همه انسان ها کهن الگو خوانده می شوند. درواقع ضمیر ناخودآگاه جمعی به عنوان بخشی از ذهن، محل ذخیره و انباشته شدن تجارب و خاطرات نسل های گذشته بشر می باشد که حاوی این صفات سازگار یافته روح و روان است. آنچه تاکنون در پژوهش های روانشناسی به آن پرداخته شده، الگوهای مشترک میان همه انسان ها است؛ اما ازآنجاکه ایجاد این سازگاری ها بسته به شرایط زیستی بشر بوده و این شرایط برای جوامع مختلف به شدت متفاوت است، لذا آیا نمی توان از الگوهایی که مختص به جوامع مختلف بشری هستند نیز گفته شود؟ جهت بررسی این سؤال در پژوهش حاضر از روش قیاسی و مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است. یافته های ما فرضیه پژوهش را مبنی بر وجود الگوهای مختص به جوامع مختلف در کنار الگوهای جمعی موجود در ضمیر ناخودآگاه بشر است را تائید می کند؛ یعنی الگوهایی در ضمیر ناخودآگاه جمعی ذهن افراد هر نژاد وجود دارند که خاص همان نژاد بوده و عام همه انسان ها نیستند. لذا توصیه می گردد در بهره گیری از ضمیر ناخودآگاه به این الگوها به عنوان ذخایر تجارب بشر در یک محیط خاص نیز بهره گرفته شود.
بررسی کهن الگوها در حوزه تمدنی هلیل رود بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷ (پیاپی ۱۲۷)
83 - 104
حوزه های تخصصی:
براساس نظر یونگ، کهن الگوها محتویات ناخودآگاه جمعی هستند که از گذشته به ما به ارث رسیده اند. کهن الگو یک ایده انتزاعی و باستانی و ویژگی بارز مشترک بین گروهی از امور، اشیاء و موجودات است. یونگ به آن صور بدوی و اولیه گفته است که طرح و الگوی کلی و باستانی رفتارها و پندارهای ما را به وجود می آورد. این صُوَر جهانی که میراث نیاکان انسان هاست، همه زمانی و همه مکانی هستند، یعنی در همه زمان ها و در همه جا به یک شکل عمل می کنند و پدیدار می شوند.هدف اصلی این نوشتار، بررسی کهن الگوها در باورهای عامیانه حوزه تمدن هلیل رود است و در یک مطالعه میان رشته ای، براساس نظریه یونگ و با استفاده از منابع در دسترس به دنبال پاسخِ این پرسش است که کهن الگوهای شاخص در فرهنگ حوزه هلیل رود کدامند و موجد چه باورهایی شده اند؟ ابزار گردآوری اطلاعات در این مقاله، مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی از طریق مشاهده عینی است. به نظر می رسد که اساس شکل گیری کهن الگوها، نقش ارزشی آن ها در زندگی مردم حوزه هلیل رود باشد که موجد آداب و رسوم خاصی در منطقه شده اند. برجسته ترین نمادها و کهن الگوهایی که باعث شکل گیری باورهای عامیانه در حوزه تمدنی هلیل رود شده است، کهن الگوهای جمعی و فردی، آتش، درخت تباری، پیر دانا و مانا هستند.
خوانش کهن الگویی در داستان های ژان ماری گوستاو لوکلزیو: «بیابان، جوینده طلا و کتاب گریز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قوه خیال و داستان پردازی یکی از ابزارهای بیان معماهای تاریخی و زیستی بشر است. ارتباط ادبیات و اسطوره از بدو خیال پردازی انسان بی وقفه خود را از لحظه آفرینش های ادبی نشان داده است. نوشته های مستند و داستانی، پدیده های تاریخی و اسطوره ای را بازسازی می کنند و بررسی مفاهیم روان شناختی را در خود به تحلیل می طلبند. بسترهای تخیلی و واقع گرای نویسندگان قرن بیستم از جمله گوستاو لوکلزیو حامل اشکال ادراکی و تاریخی بوده که به گونه ای جمعی قابل دستیابی هستند. لوکلزیو با بازخوانی برخی از کهن الگوهای مطروحه توسط یونگ همچون پرسونا، آنیما، آنیموس، بازگشت به خویشتن، تولد، پیر دانا، سایه و گریز بخش زیادی از نوشته های خود را بر روی ناخودآگاه جمعی و اسطوره ها قرار داد. او توانست عمیق ترین لایه های دیرین و اسطوره های نهفته روان بشری را در کنار عناصر فردی و طبیعی در عالم داستانی و تخیلی به تصویر بکشد. فرآیند فردیت و حرکت شخصیت های داستانی وی نیز در کنار همین تصاویر ابتدایی و اسطوره ای شکل می گیرد. از این رو ساختار روایی و داستانی وی، نمود یک نظام نمادین روانی است که در بطن تاریخ و اسطوره تعریف می شود. شناسایی همین صور ارثی و بی زمان در سازه های داستانی مؤلف مذکور همراه با آراء یونگ از اهداف این مقالله خواهد بود.
مطالعه و تحلیل کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اسطوره ماه نزد ملل مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحله های فکری گوناگون، راه های متفاوتی را برای مطالعه اساطیر پیشنهاد می کنند. یونگ از پیشگامان روان شناسی، اعماق مفاهیم ناخودآگاهی جمعی و کهن الگو ها را پیش روی می نهد. آنیما نیمه زنانه در وجود مردان و آنیموس نیمه مردانه در وجود زنان، از کهن الگو های شاخص یونگ در جست وجوی ناخودآگاه بشریت هستند که از ابعاد مثبت، منفی و مراحل انکشاف خاص خود برخوردار هستند. این نحله های فکری قسمت عمده ای از ضمیر ناخودآگاه خود را از طریق اسطوره ها جلوه گر می سازند؛ ماه به شکل نمادین و روایت های اسطوره ای آن نزد ملل مختلف، بستر مناسبی برای جست و جوی این بخش از ناخودآگاه و کهن الگو ها است. در این پژوهش، بررسی روایت ها و شناسایی روابط کهن الگویی، اشتراکات فراوان ملل را نشان می دهد و از سرشت دو گانه ماه رازگشایی می کند، همچنین اتحاد اضداد را در این اسطوره به اثبات می رساند.
تحلیل سفر روحانی ویراف در ارداویراف نامه بر اساس الگوی کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۹۶
55-76
حوزه های تخصصی:
معراج نامه ها از گونه های کهن در ادب دینی هستند و نمونه های کمابیش مشابهی در فرهنگ های جهان دارند. ارداویراف نامه مفصل ترین معراج نامه مزدایی است که داستان سفر روحانی ویراف به جهان دیگر و بازگشت پیروزمندانه وی را گزارش کرده است. به باور جوزف کمبل، سفر قهرمان در متون روایی همه ملت های جهان از ساختار واحد و مشابهی برخوردار است که بر امده از ناخوداگاه جمعی است. اهمیت این پژوهش تلاش برای تجلی مؤلفه های فرهنگ پیشین ایرانی در چنین اثاری با تکیه بر نظریه های پذیرفته جهانی است که با هدف تبیین مراحل سفر قهرمان (ویراف) در ارداویراف نامه بر اساس الگوی کمبل با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده و دستاورد پژوهش حاکی است که سفر ویراف با مراحل سه گانه (عزیمت، تشرف و بازگشت) سفر قهرمان در الگوی کمبل تا حدودی هم خوانی دارد و در مواردی از زیرگونه های هفده گانه فاقد معادل است که دلیل ان نوع نگرش به سیمای قهرمان در ساحت هدف های دینی و اسطوره ای و نیز تفاوت بنیادین موضوع معراج با سفر قهرمان است
بررسی کهن الگوی «مادرمثالی» در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
85-102
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی یکی از شاخه های نقد روانشناسی است که به خوبی می تواند معیار و ملاک سنجش و بررسی و تحلیل آثار ادبی باشد. یکی از کهن الگوهای شناخته شده، «مادرمثالی» است که ازجمله کهن الگوهای بسیار مهم و حیاتی به شمار می رود؛ چراکه این کهن الگو نه فقط در آفرینش های هنری و عرصه های خلاق ذهنی، بلکه حتی بیشتر از آن، در شخصیت افراد نیز تأثیرات عمیقی برجای می گذارد؛ به طوری که هیچ یک از افراد بشر، از تأثیرپذیری آن برکنار نیست. این کهن الگو همانند دیگر کهن الگوها، در دو نمایه مثبت و منفی به نمود درآمده که در این مقاله نمودهای مثبت آن در شعر بدر شاکر سیاب یکی از بنیان گذاران شعر نوی عرب و آغازگر جنبش شعر آزاد تحلیل و بررسی می شود. مادر مثالی در شعر سیاب در قالب هایی چون مادر، مادربزرگ، زمین، باران، درخت نمود یافته است و در تمامی این قالب ها اشتیاق به مادر و بازگشت به اصل دیده می شود
نقاب های سودمند و زیان بار در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوی نقاب یا پرسونا در نظریه یونگ، صورتکی است که هر فرد در ارتباط با انتظارها و معیارهای اجتماعی، فرهنگی، سنتی و نیز برای پاسخ گویی به احتیاج های کهن الگویی درون خود، از ان بهره می گیرد. درواقع پرسونا نقشی است که اجتماع، انجام ان را از فرد انتظار دارد و به طورکلی هدف ان، تاثیرگذاری بر دیگران و پوشاندن طبیعت و ماهیت واقعی درونی شخص است. پرسونا در برابر شخصیت خصوصی فرد قرار دارد و درواقع شخصیت یا شخصیت های اجتماعی اوست که فرد به طور ناخوداگاه به جهان عرضه می کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و در ان کهن الگوی پرسونا در گفت وگوها و رفتارهای شخصیت های داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی بررسی می شود. در این مقاله نشان داده شده است که سیاوش و کاووس به سبب برخورداری از فره ایزدی، در گفت وگوها یا رفتارهای خود، نقاب زیان بار بر چهره نمی زنند. بیشترین گفت وگو و برخوردی که با استفاده از کهن الگوی پرسونا در داستان سیاوش امده، برای دو چهره بدنهاد این داستان، یعنی سوداوه و کرسیوز است و همه پرسوناهای انان از نوع زیان بار است.
بررسی تطبیقی کارکرد شطرنج در شعر شاعران دوره عباسی و شاعران فارسی مکتب عراقی و آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازی شطرنج از موتیف های پرکاربرد و مورد توجه شاعران بوده است. این بازی به طرق مختلف در ادبیات عربی و فارسی تجلی یافته؛ تا جایی که به خاطر کارکردهای گوناگونش، می توان از آن به عنوان یک موتیف و کهن الگوی مضمون آفرین در این دو ادبیات یاد کرد. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی مقایسه ای کاربرد شطرنج در شعر شاعران تازی و پارسی می پردازد.برخی از نتایج بدست آمده نشان می دهد که نماد شطرنج دلالت های متفاوت؛ اما مشترکی در اشعار عربی و فارسی دارد. این کارکردها عبارتند از: بیان پیچیدگی ها و تحولات دنیوی، سرنوشت و تقدیر، سرگرمی و بی توجهی به مشکلات و مسایل دشوار جامعه، کارکرد حماسی یا کاربرد آن برای توصیف و تجسم صحنه ی جنگ وکارزار. همچنین برای نشان دادن برخورداری از هوش، ذکاوت و تدبیر در زندگی به کار می رود. کارکرد جامعه شناختی وروانکاوی نیز از دیگر اهداف به کارگیری این بازی می باشد. در مجموع می توان گفت شطرنج، قبل ازسقوط بغداد(656ه ) بیشتر نماد ذکاوت بوده و کارکرد حماسی داشته است، اما بعد از حمله ی ویرانگر مغول، در شعر شاعران مکتب عراقی و دوره ی انحطاط، جنبه های جامعه شناختی آن برجسته تر شده و بر متزلزل بودن جایگاه اجتماعی افراد دلالت می کند
تحلیل کهن الگوهای" نقاب" و" سایه" در لافتات 1 احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
187-212 صفحه
حوزه های تخصصی:
نظریه کهن الگو که کمتر از یک قرن قبل، توسط یونگ در روانشناسی تحلیلی مطرح گردید، به بررسی جنبه های ناخودآگاه جمعی در بشر میپردازد و رفتار افراد را بر اساس آن مورد تحلیل قرار میدهد . از بین کهن الگوها، نقاب و سایه، با مفهوم خاص خود در خور توجه هستند . نقاب، در و اقع شخصیت بیرونی فرد است که با آن در اجتماع حضور مییابد و سایه، شامل تمام غرایز بدوی و حیوانی ماست که سعی در پنهان کردن آن داریم. احمد مطر، جزء شاعرانی است که با توجه به شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی حاکم بر جوامع عربی به ناخودآگاه جمعی پناه برده و برای بیان دیدگاه های انتقادیاش، بیشتر به بیان جنبه های منفی نقاب و سایه میپردازد. با توجه به نمودی که این کهن الگوها در انسان های افکار مطر دارند، در این جستار، به بررسی این کهن الگوها، چگونگی خود نمایی تبعات منف ی نقاب و سایه در اشعارش و ارایه راه حل مناسب برای گذر از جنبههای منفی آن، از دیدگاه وی پرداخته شد. نتیجه پژوهش نشان میدهد مطر در اکثر موارد، فقط به بیان نقابهایی چون زهد، متانت، پاکدامنی و غیره و سایه هایی چون کور دلی، پستی، ترس و ذکر پیامدهای ناشی از جنبه منفی آنها که منجر به عدم یکپارچگی شخصیت میشود، بسنده کرده و کمتر به ارایه راهحل برای گذر از این کهن الگو ها و رسیدن به خود پرداخته است.
خوانشی کهن الگویی از توصیف مارال در رمان کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار از توصیف آبتنی مارال در رمان کلیدر نوشته محمود دولت آبادی خوانشی کهن الگویی ارایه کرده ایم. به دلیل همانندی این توصیف با آبتنی شیرین در مثنوی خسرو و شیرین نظامی، بر پایه تمایز میان کهن الگو و انگاره های کهن الگویی در نظریه یونگ، تکرار این انگاره ها یا بازنمایی ها را در متون قدیمی تر و کلاسیک فارسی ازجمله اوستا، شاهنامه، همای و همایون و.. و همچنین در فرهنگ و تاریخ باورهای ایرانی بررسی کرده ایم. نتیجه این که بر اساس این خوانش تمامی این تکرارها در توصیف معشوق و همراهی آب و زن/ معشوق، بازنمایی انگاره های آناهیتا و به ویژه انگاره پری بوده است که آن نیز می تواند تحت تأثیر دوران بانوخدایی در فلات ایران پیش از ورود آریایی ها باشد. این خوانش همچنین پیوستگی ارتباط متون ادبی ایرانی را از قدیمی ترین انواع تا نوترین آن؛ یعنی نوع ادبی رمان بر بستری فرهنگی اثبات می کند.