مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
معماری
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش چگونگی ادراک فضاهای معماری است. برای نیل به این مقصود، به شیوه ای میان رشته ای، از ادبیات داستانی استفاده شده است. به بیان دقیق تر این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که ادراک خانه در ادبیات داستانی چه نکاتی را درباره شخصیت های داستانی آشکار می کند. برای رسیدن به پاسخ این پرسش از نظریه پدیدارشناسی ادراک موریس مرلوپونتی و پدیدارشناسی معماری یوهانی پالاسما استفاده شده است. در این مقاله رمان چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد پیکره این پژوهش را شکل می دهد و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی این رمان برمبنای پدیدارشناسی ادراک مشخص شد هویت کلاریس- شخصیت اصلی داستان- به دنبال ارتباط روزانه و مداوم با خانه و امور مرتبط با آن، در خانه ادغام شده است و هویتی جدید، هم بسته خانه پیدا کرده است و این انحلال باعث شده که هم دیگران و هم خودش، کلاریس را فراموش کنند. عادی انگاری موضوع دیگری است که گریبانگیر کلاریس شده است. او در پی اتفاقاتی که در داستان برایش رخ می دهد به آگاهی می رسد و برای رسیدن به خود حقیقی اش به تدریج گام هایی برمی دارد. در انتهای داستان کلاریس از آستانه عبور می کند، متحول می شود و هویت مستقلی می یابد.
تحلیل زیبایی شناسی شهر «بسیلا» مقرّ فرمانروایی طیهورشاه در کوش نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۸
79 - 109
حوزههای تخصصی:
هر سبک نوین معماری برمبنای اصول، روش ها و سنّت های سبک های پیشین استوار است و همواره، آن اثری در گذر زمان، شایستگی جاودانگی و ماندگاری دارد که از پشتوانه منطقی و مبانی نظری ریشه دارتری برخوردار باشد. بهره گیری از شکل های هندسی در معماری گذشته از اهمّیت و سابقه طولانی برخوردار است؛ به گونه ای که در ساختن اکثر معابد و مکان های مقدّس، از آن بهره می بردند. اهمیّت اعداد و اشکال در زیبایی شناسیِ اماکن تاریخی و مذهبی مشهود است. در این میان، عدد چهار و شکل مرّبع گونه بنا، به گونه ای نمادین بیشتر مورد اقبال معماران اسلامی قرار گرفته است.
هدف از پژوهش حاضر، جلب توّجه معماران به مفاهیم و شیوه هایی است که در ساختن شهر بسیلا، مقرّ فرمانروایی شاه طیهور در منظومه کوش نامه به کار رفته و اصل آنها با اتّکا بر تجربیّات بشری و تسلسل هویّتی دستاوردهای انسان با نسل های پیشین و پیش دانسته های انسان بنیان نهاده شده تا بتواند پاسخگوی نیازهای فطری و زیبایی شناختی انسان امروز باشد. در پژوهش حاضر که با روش تحلیلی-تطبیقی و با شیوه استقرائی انجام گرفته، با شناسایی عناصر اصلی زیبایی شناسی معماری اسلامی در حوزه عمل و نظر مانند سیمای ظاهری، استحکام و استواری، تقارن و تعادل، به بررسی چگونگی تأثیرگذاری آنها در ساختن شهر بسیلا در منظومه کوش نامه پرداخته شده است.
تأثیر قم در تمدن اسلامی از قرن دوم تا پایان قرن چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل تأثیرگذار در تمدن اسلامی از موضوعات حائز اهمیت است. در شکوفایی تمدن اسلامی مردم شهرهای مختلف از جمله قم به عنوان یکی از شهرهای مهم مذهبی شیعه تأثیرگذار بوده اند. این نوشتار با بهره گیری از رویکرد توصیفی_تحلیلی در صدد پاسخ به این سؤال است که قم از قرن دوم تا چهارم (ه.ق) چه تأثیراتی بر تمدن اسلامی داشته است. یافته های تحقیق نشان می دهد، مردم قم اعم از بومیان محلی و اشعریان شیعی عرب با استفاده از نیروی انسانیِ کارآمد و برنامه ای منسجم در مدت زمان کوتاهی توانستند با خودکفایی در بخش های مختلف سیاسی، اقتصادی، تجاری، صنعتی، کشاورزی، دامداری، قضایی، نظامی، علمی، معماری و هنر، صادرات کالاهای مرغوب و باکیفیت به بلاد اسلامی، تأمین نیروی کارآمد سیاسی برای دیگر شهرها، اعزام تجار و بازرگانان به شهرهای مختلف اسلامی، تأمین امنیت راه های مواصلاتی و ابداع و انتقال سبک هنر و معماری به دیگر شهرهای اسلامی بر تمدن اسلامی تأثیرگذار باشند.
هم پیوستاری خانه و شهر؛ خانه ایرانی جزئی از نظام همسایگی و محله با تاکید بر ارزشهای شهر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
۳۶۶-۳۴۳
حوزههای تخصصی:
خانه ایرانی مهمترین عنصر شکل گیری شهر از مناظر گوناگون قابل بررسی و تامل است. به طورکلی زندگی خصوصی و اجتماعی به هم پیوسته است و نمی توان آنها را از یکدیگر تفکیک و جدا نمود. تاکید بر محیط مسکونی به جای مسکن نیز به همین دلیل است؛ حتی بهترین خانه اگر در محیط نامطلوبی از نظر کالبدی، فرهنگی، و اجتماعی قرار گیرد، قضاوت ارزشی را دگرگون می کند. بسیاری از اهدافی را که یک خانه دنبال می کند مانند امنیت، محرمیت، و مشرفیت را نمی توان تنها در خانه جستجو کرد، لذا مطالعه خانه به عنوان جزئی از یک سیستم بزرگتر ضروری است. ارتباط اجتماعی خانواده با دیگرگروه های جامعه مانند اقوام، همسایگان و افراد محله در پاسخگویی نیاز به روابط اجتماعی است. در این میان «واحد همسایگی» و پس از آن «محله» که نوعی قلمرو فیزیکی - اجتماعی و فرهنگی است، در پاسخگویی به این نیاز مهم در ساختار کالبدی شهرها جایگاهی مهم دارد. بسیاری از خانواده ها نسبت به محله مسکونی، همان احساسی را دارند که به خانه خویش دارند و با ورود به محله، خود را در منظر شهری (هنر یکپارچگی بخشیدن بصری و ساختاری) یک محیط آشنا و خودی می بینند و نسبت به واحد همسایگی خود اگر در طراحی شهری لحاظ شده باشد حس تعلق خاطر دارند. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، در ابتدا در مفاهیم واحد همسایگی و محله به عنوان عناصر مهم در ساختار اجتماعی و محیط کالبدی شهر تامل نموده و به دنبال آن، رابطه و نسبت خانه با مفاهیم فوق جستجو می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگر خانه عرصه ای برای زندگی یک خانواده است، می توان محله را عرصه ای برای زندگی یک خانواده بزرگ فرض نمود. خانواده ای که همزیستی مسالمت آمیزشان بر اساس ارزشها و ویژگیهای مشترک شکل می گیرد و نقش و جایگاه هر عضو آن مشخص می گردد.
پدیدارشناختِ یوهانی پالاسما در تفاوت جایگاه ادراکات حسی معماریِ بافتهای شهری و روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۴۵۸-۴۳۹
حوزههای تخصصی:
فضاهای ساخته شده امروزی محصول سازوکارهایی هستند که کمتر واجد آرامش، احساس تعلق به مکان، گرمی و صمیمیت و احساس امنیت اند. اگر فضای ساخته شده را به مثابه پدیده ای چندوجهی و واجد معانی ضمنی، مبتنی بر ذهنیت ها و تجربه زیسته مردمان بدانیم که حقیقتی پنهان در لایه های مختلف انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دارد، آنگاه پدیده شناسی آن رویکردی قلمداد خواهد شد که شاید بیش از هر روش علمی دیگری متضمن موفقیت در شناخت آن باشد. لذا داشتن تجربه ای چندحسی که همه راه های ارتباطی انسان با فضا را تحت تأثیر قرار دهد بر کیفیت و غنای فضای خلق شده می افزاید. اما آنچه امروزه در شهرهای معاصر در حال فراموشی است تبدیل معماری از فضای انسانی به فضای بینایی، زیبا و چشم نواز است. معماری که برای انسان و آرامش و تأمین نیازهای ادراکی و شناختی او ساخته می شد در حال تبدیل به معماری تبلیغاتی، لذت و مصرف گرایی برای مردم شده است تنها آنچه به چشم زیبا بیاید مورد توجه قرار می گیرد. در این مقاله به بررسی ابعاد پدیدارشناختی فضاهای معماری و شهری از دیدگاه یوهانی پالاسما پرداخته شده و به تفاوت جایگاه تحلیل شناختی این دو در حوزه نظری پرداخته می شود.
بررسی هندسه و تناسبات طلائی در معماری ایران (نمونه مطالعاتی: خانه های سنتی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۴۹۱-۴۷۷
حوزههای تخصصی:
بنیاد طبیعت و چیزهایی که در آن هستند بر پایه تناسبات ویژه پی ریزی شده است و بشر از گذشته های دور در پی کشف این تناسبات بوده است، تا هم به کنجکاوی خود پاسخ دهد و هم از این تناسبات در آفریده های خویش بهره گیری کند. از طرفی هندسه ابزاری مناسب جهت نظم بخشیدن به معماری و برقراری روابط آگاهانه میان اجزای بنا با یکدیگر است تا در عین مرکب بودن، یکپارچگی فضا را به عنوان یک ترکیب خلاق و هدفمند میسر سازد. اشراف معمار به علم هندسه و استفاده خلاقانه از آن تبدیل مفهوم به فضا و فرم را در فرآیند طراحی تسهیل می کند و فرسایش مفهوم را در این روند به حداقل می رساند. حاصل چنین فرآیندی، نوعی معماری است که به دور از برداشت های سلیقه ای، به لحاظ نظم و تناسبات قابل درک است. طراحی معماری در قالب هندسه نمود می یابد. تحلیل روابط هندسی در بناهای ارزشمند روش تفکر و تصمیمات معمار را در برخورد با مسئله و یافتن راه حل مناسب برای پاسخ گویی به آن می نمایاند و قابلیت تفکر هندسی را در نظم بخشیدن به فرآیند طراحی معماری آشکار می سازد. هندسه و تناسبات، جزء گسست ناپذیر معماری محسوب می شوند. یکی از جالب ترین ویژگی های هندسی بسیاری از بناهای تاریخی، وجود تناسبات طلایی در آن ها است. با این حال، بسیاری از بناهای تاریخی موجود در کشورمان تاکنون به لحاظ هندسی مورد بررسی دقیق قرار نگرفته اند. معماری ایرانی همیشه بر زیبایی تاکید داشته است و ایرانیان سعی کرده اند در ابعاد ساختمان تناسباتی را به کار گیرند که انعکاس کیهانی را بر روی زمین متجلی کنند. از طریق تحلیل هندسی بناهای سنتی ایران می توان نشان داد که از تناسبات مختلف نظیر نسبت زرین به صورت گسترده ای در معماری ایران مانند طراحی پلان ها، مقاطع، الگوهای معماری و هندسی، و ویژگی های سازه ای و مکانیکی استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش که از طریق مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی به دست آمده، نشان می دهد هندسه و تناسبات که در بسیاری از اشکال حیات در طبیعت یافت می شوند به طرز استادانه ای توسط معماران سنتی ایرانی به کار گرفته شده است تا یک شیوه معماری سنتی ساخته شود که حاکی از روش های طراحی درست و مهندسی صحیح باشد. علاوه براین، کاربرد تناسب ها به دلیل ایجاد زیبایی بصری در هنرهای تجسمی و معماری از اهمیت ویژه برخوردار است و تقریبا همه آثار هنری بر اساس نوعی تناسب به وجود آمده اند.
تبیین اصول و ملاحظات دفاع شهری و رویکرد پدافند غیرعامل با تاکید بر سلولار نمودن شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
۳۹۰-۳۷۱
حوزههای تخصصی:
متاسفانه اغلب شهرهای کشور بدون توجه به اصول پدافند غیرعامل طراحی و برنامه ریزی شده اند، از سوی دیگر وجود طیف وسیع تهدیدات نظامی و وجود منابع پرارزش در کشور باعث گردیده تا توجه بیش از بیش معطوف رویکرد پدافند غیرعامل گردد، شایان ذکر است تخریب شهرها برای بازسازی آنها با رویکرد پدافند غیرعامل امری ناممکن است؛ اما این موضوع به منزله توقف و عدم بکارگیری این اصول در برنامه ریزی شهری و طراحی شهری در کشور نیست، بلکه لازم است با استخراج اصول معماری و شهرسازی منطبق بر رویکرد پدافند غیرعامل برای وضع موجود چاره ای اندیشیده شود. بنابراین هدف از پژوهش مذکور استخراج اصول طراحی سلولار شهری با رویکرد پدافند غیرعامل منطبق با نیازها و شرایط خاص کشور است تا بتواند هم در زمینه شهرک سازی های جدید و هم در زمینه شهرهای موجود به پایداری کشور کمک نماید.
بررسی اهمیت تاریخی و فرهنگی «قیز قالاسی » (قلعه دختر) در باکو (جمهوری آذربایجان)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۲
88 - 99
حوزههای تخصصی:
بررسی پیشینه و ویژگی های جغرافیایی قیز قالاسی بر اساس مدارک و افسانه های موجود نشان می دهد که این مکان تاریخی در کشور آذربایجان دارای اهمیت خاصی است. از نظر جغرافیایی، قیزقالاسی این کشور را به برخی کشورهای همسایه متصل می کند. این مکان تاریخی اکنون ثبت میراث جهانی یونسکو (سال 2000 میلادی) شده و مورد توجه ویژه گردشگران می باشد. از سویی نظرات مختلفی در رابطه با نظامی بودن، مذهبی بودن، نیایشگاه بودن این قلعه مطرح است و پیرامون آن افسانه هایی نیز شکل گرفته است. در این مقاله، با استفاده از روش تحقیق تاریخی و بر اساس مطالعات میدانی، پژوهشگر به بررسی اهمیت این قلعه، موقعیت سوق الجیشی آن و داستان ها و افسانه های مربوطه پرداخته که برخی از آن ها مربوط به تاریخ ایران و آذربایجان می باشد.
معماری و شهرسازی دوره ساسانی در استان فارس (مطالعه موردی چهار ایالت فارس: اردشیرخوره، دارابگرد، بیشاپور و استخر)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۸
71 - 91
حوزههای تخصصی:
عصر ساسانی (651 - 224 م) یکی از پررونق ترین و طلایی ترین دوره ای فرهنگ، هنر و معماری در تاریخ ایران است که آثار معماری و شهرسازی آن با گذر بیش از 1500 سال در گوشه و کنار این سرزمین مشاهده می شود. تعداد آثار تاریخی به جای مانده از این دوره نسبت به دوره های پیشین نشان از پیشرفت فعالیت های عمرانی مانند ایجاد شهرها، قلعه ها، پل ها و سدها دارد. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی شهرهای ساسانی استان فارس بر اساس شکل هندسی، نوع معماری و شهرسازی دسته بندی شوند. یافته های پژوهش نشان می دهد که آنچه در خصوص این شهرها اهمیت داشته، هندسه منظمی بوده که حکایت از طراحی، برنامه ریزی و نقشه های دقیق برای ساخت این شهرها دارد. شهرهای اردشیرخوره و دارابگرد به عنوان شهرهای مدور، شهر بیشاپور به عنوان شهر مستطیل شکل، و شهر استخر به عنوان شهر نامنظم معرفی، تقسیم بندی و بررسی شده اند.
اقلیم و معماری با تاکیدی بر دو مولفه جهت ابنیه ها و تابش (نمونه موردی :کلانشهر اهواز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی ویژگیهای اقلیمی مناطق مختلف و تعیین نوع معماری هر منطقه بر اساس آمارها و داده های اقلیمی، یک اصل اجتناب ناپذیر است، عامل مهم در معماری، انسان و راحتی وآسایش اوست. این پژوهش با هداف عوامل موثر بر نوع معماری و پهنه اقلیمی در شهر اهواز انجام شده است.روش تحقیق روش کتابخانه ای و میدانی است. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اسنادی بهره گرفته شده است و جهت درک بهتر منابع کتابخانه ای، پژوهش میدانی از منطقه مورد مطالعه صورت گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از قانون محاسبات کسینوس و نرم افزارtcic استفاده شد. یافته ها نشان داد معیارجهت گیری ساختمان با وزن(0.20)است که شاخص های زیر مجموعه آن به ترتیب دسترسی با وزن(0.46)، ارتباط بین ساختمان های مجاور با وزن(0.42) و شیب زمین با وزن(0.38) در رتبه سوم قرار دارد. همچنین معیار تابش آفتاب با وزن(0.243) است که شاخص های زیر مجموعه آن به ترتیب، ساعات آفتابی(0.40)، زاویه تابش(0.39) ،متوسط درجه حرارت(0.36)، در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. شهر اهواز به دلیل واقع شدن در یک موقعیت خاص جغرافیایی, شرایط توپوگرافی و سامانه های جوی موثر بر منطقه شرایط زیست اقلیمی ویژه ای را به خود اختصاص داده است. به طوری که گرمای شدید مشکلات عدیده ای را برای ساکنین این شهر ایجاد می کند.
کارکرد فضاهای معماری در روایت پردازی رمان سمفونی مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
195 - 226
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، در راستای مطالعات بین رشته ای ادبیات، به دنبال واکاوی پیوند میان معماری و ادبیات داستانی شکل گرفته است. هدف این پژوهش تحلیل رمان سمفونی مردگان عباس معروفی و نقش بناها و عناصر معماری در شکل دادن به ساختار این رمان است. روش تحقیق بر مبنای نظریه مفهوم سکونت نوربری-شولتز است. در این پژوهش بناهای معماری این رمان از منظر نظریه مفهوم سکونت و انواع سکنی گزیدن واکاوی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بناهای معماری مانند کاروانسرا، قهوه خانه، خانه و فضاهایی چون آشپزخانه، انباری و عناصری چون آستانه و پنجره نقش کلیدی در این رمان ایفا می کنند و نویسنده با یاری جستن از ویژگی های منحصرد به فرد آن ها از منظر شیوه های مختلف سکونت و نیز دلالت های ضمنی شان مفاهیم موردنظر خود را شرح می دهد. خانه، قهوه خانه و کاروانسرا در این داستان ادامه شخصیت ها هستند و هویت شخصیت ها با این مکان ها تکمیل می شود. خانه برابر با پدر، قهوه خانه برابر با آیدین و کاروانسرا برابر با اورهان است. شخصیت آیدا نیز به کمک جزءفضای آشپزخانه و فضای آستانه ای، که مبین مفاهیم خاصی در معماری است، توصیف می شود.
طراحی الگویی از مؤلفه های روان شناختی مؤثر بر تصمیم خرید مساکن نوسازی شده: مطالعه ای کیفی در تعاونی های مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
24 - 36
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در دهه های اخیر معماران در زمینه نوسازی مساکن با چالش های جدی روبرو بوده اند. آنان به دنبال فعالیت هایی هستند که علاوه بر صرفه جویی انرژی و آسیب کمتر به محیط زیست بتواند به لحاظ روانشناختی، اثرات مثبتی را بر مشتریان بگذارند تا علاوه بر ترغیب خرید، حس آرامش را از محیط ساختمانی که نوسازی شده است، ارائه کنند. بنابراین، مطالعه و شناخت رابطه میان ابعاد روانشناختی انسان و قصد خرید مساکن نوسازی شده اهمیت ویژه ای پیدا می کند. در این مطالعه به طراحی مدل کلی اثرات این عوامل بر تصمیم خرید ساختمان های نوسازی شده پرداخته شده است.روش شناسی/رهیافت: در این پژوهش از رویکرد کیفی در قالب نظریه داده بنیان استفاده شد. داده ها و اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند.یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که چهار مؤلفه اصلی شامل ادراک، انگیزش، یادگیری و نگرش از پدیده اصلی (اثرات عوامل روانشناختی (معماری) بر تصمیم خرید ساختمان های نوسازی شده) منبعث می شوند. لازم به ذکر است که مؤلفه های مذکور قصد خرید مساکن نوسازی شده را توضیح می دهند.اصالت/نوآوری: این مطالعه با مدل سازی و توضیح رابطه میان دو مقوله مؤلفه های روانشناختی و قصد خرید، بستری را فراهم می کند تا شرکت های فعال در عرصه ساخت وساز بر مبنای ترجیحات جامعه ایرانی به طور مؤثرتری مساکن را بازسازی و عرضه نمایند.
معرفی و تحلیل کتیبه های مسجد جامع قائن(مقاله علمی وزارت علوم)
مسجد جامع قاین یکی از مساجد مهم دوران تیموری در خراسان جنوبی است. این مسجد به صورت دو ایوانی و با عناصر مختلف معماری از جمله ایوان، حیاط، پایاب، شبستان و محراب ساخته شده است و در مجاورت بازار اصلی شهر و حوزه ی علمیه قرار دارد. بعضی از کارشناسان و پژوهشگران معتقدند که این مسجد -به سبک آذری- بر روی بقایای آتشکده ای مربوط به دوره ی ساسانی ساخته شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی داده های میدانی و مطالعات اسنادی بر آن است تا معماری مسجد را معرفی و کتیبه های به کار رفته در آن را تحلیل موضوعی و ادبی نماید. در این راستا در پی پاسخ گویی به این سوالات است: 1- کتیبه های به کار رفته در مسجد جامع قاین چه بازه ی زمانی را در بر می گیرد؟ 2- این کتیبه ها در برگیرنده ی چه موضوعاتی هستند؟ بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که بازه ی زمانی نصب کتیبه های به کار رفته در این مسجد، از دوران تیموری تا معاصر را در بر می گیرد. این کتیبه ها موضوعات مختلفی در رابطه با وقف، مالیات، فرمان حکومتی، اشعار، احادیث و غیره است. به طور کلی بیشتر این نقوش در عین دارا بودن معانی و نمادین خاص، متأثر از فرهنگ منطقه، اعتقادات و موقعیت زمانی و مکانی خود هستند.
ارزیابی عوامل کیفیت محیطی ایستگاه های مترو بر مبنای نقد مخاطب محور، مطالعه موردی: ایستگاه های خط ۴ متروی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جابجایی درون شهری تبدیل به پدیده ای در حال گسترش،برای جامعه متمدن امروزی شده است،که علاوه بر جابجایی مسافران ویژگی مطلوب ایستگاه ها باید مورداستفاده قرار بگیرد.با توجه به حجم بالای استفاده کنندگان از مترو و مدت زمان توقف مسافران،ایستگاه ها به کانون هایی مؤثر در فعالیت های روزانه شهری تبدیل شده اند وبا در نظر گرفتن روند رو به رشد گسترش شبکه مترو در کلان شهر تهران و نیاز روزافزون به آن، توجه ویژه به اهمیت کیفیت محیط ایستگاه های مترو به عنوان یک محیط پرتردد شهری بر تعاملات اجتماعی شهروندان میبایست موردتوجه قرار گیرد.هدف ازاین نوشتار بررسی و ارزیابی معیارهای کالبدی، عملکردی و روانشناختی درطراحی ایستگاههای مترو وتأثیراین مؤلفه ها بر کیفیت ایستگاه ها از دیدگاه استفاده کنندگان از مترو و همچنین ارائه راهکار درجهت افزایش کیفیت فضایی ایستگاه ها می باشد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی بر پایه پیمایش بوده و از تکنیک مصاحبه، پرسشنامه و مشاهده استفاده شده که داده های بدست آمده ازروش میدانی شامل داده های کمی و کیفی است.داده های کیفی حاصل مشاهده در محل یا عکس های موجود و داده های کمی که حاصل پرسشنامه می باشد و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج نهایی حاصل از این تحقیق نشان می دهد که میانگین کیفیت در معیار روانشناختی با مقدار 3.48 بالاترازسایر معیارها بوده و کمترین میزان رضایت از معیار کالبدی،وزیرمعیار آن درساختمان و سازه با مقدار 2.26 بوده است، به همین واسطه مناسب سازی فضای ایستگاههای مترو برای افراد دارای ناتوانی جسمی-حرکتی مانند معلولین و جانبازان عزیز از مهمترین اولویتها در طراحی نحوه دسترسی و همچنین مبلمان شهری است که مناسب برای این عزیزان طراحی نشده است.
تحلیل زبان الگوی خانه های قاجار تبریز بر اساس نظریه کریستوفر الکساندر (بررسی نمونه های موردی: خانه های امیر نظام گروسی، ختایی و علی مسیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
35 - 54
حوزههای تخصصی:
الکساندر با بیان سیستم محدود، زبان الگو را در قواعدی مشخص تحدید می کند که این قواعد می تواند عامل فرهنگ، سنت، تاریخ و غیره، در امر کمیت و ابعاد پیمون و تناسبات طلایی باشد. زبان الگوی کریستوفر الکساندر در تفهیم و به روز رسانی معماری سنتی و انتقال معنا و کارکرد به معماری مدرن نقش اساسی دارد چنان چه ایشان با بیان الگوها و نقش آنها در ساختاربندی و افزودن آنها به بنا باعث افزایش میزان حیات وکیفیت ساختمان می داند. در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده است تا به تحلیل زبان الگوی خانه های قاجار تبریز و تطبیق آن بر اساس نظریه کریستوفر الکساندر سه خانه قاجاری تبریز پرداخته شود. در این میان، خانه های قاجاری تبریز به جهت دارابودن مولفه های معماری منحصر به فرد و تنوع الگوهای فضایی آن ها از یک سو و غنای تزیینات وابسته بدان از سوی دیگر، اهمیتی افزون تر را دارا می باشند. این پژوهش بر مبنای روش کلی و توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل گروه متخصصین به تعداد 30 نفر می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها باروش گرندد تئوری و تصمیم گیری چند متغیره آنتروپی با کمک نرم افزار MAXQDA و Spss انجام شد. یافته های تحقیق با روش گرندد تئوری نشان داد که زبان الگوی خانه قاجاری از نظر زیبایی شناسی؛ کارکردی و حس مکان با نظریه الکساندر انطباق داشته است. همچنین، همبستگی مؤلفه های سه گانه با زبان الگوی خانه های قاجاری برابر 966/0 است. نتایج نشان داد از نظر بعد زیبایی شناسی برای خانه امیرنظام گروسی، خطایی و علی مسیو، به ترتیب 96/0، 92/0 و 81/0، در بعد کارکردی، خانه نظام امتیاز 95/0 و خانه های ختایی و علی مسیو هم به ترتیب امتیازهای 87/0 و 84/0 بدست آوردند. از بعد حس مکآن هم خانه امیرنظام امتیاز 99/0 و خانه های علی میسو و ختایی امتیاز 93/0 و 91/0 را کسب کردند. نتایج نشان داد که هر سه نمونه مورد بررسی اغلب امتیازات در حد بالا را کسب کردند. در واقع، ساختار تحقیق بر این ایده استوار که کیفیت بی زمان الگوی خانه های قاجار با نظریه زبان الگوی الکساندر تطابق دارد.
بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
713 - 728
حوزههای تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص گردید که تاکنون مطالعه ای به بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ نپرداخته است.
هدف: در این مقاله به بررسی جنبه های روانشناختی مشترک شعر سبک اصفهانی (هندی) و معماری سبک اصفهانی پرداخته شده است.
روش: روش پژوهش، کتابخانه ای و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. پس از بررسی ویژگی ها و جنبه های روانشناختی مشترک شعر و معماری دوره اصفهانی به این نتیجه رسیده ایم که علاوه بر مسائل اجتماعی که شعر و معماری را در دوره صفویان تحت تأثیر قرار داده، برخی جنبه های روانشناسی نیز در این دوره بر سبک شعر و معماری این دوره اثر گذاشته است.
یافته ها: با توجه فراگیر شدن شعر و هنر در بین مردم و خروج آن از دربار، نشانه های برون گرایی در شعر و هنر این دوره دیده می شود و بازنمود آن، توجه به سلایق فکری و تخیّلی عامه مردم به جای در نظر گرفتن عقاید حاکمان است که این امر در قالب مؤلفه «علاقه اجتماعی» از نظریه آلفرد آدلر قابل بررسی است. همین امر باعث شد تا شعر و معماری این دوره به جای تخصصی شدن و سفارشی شدن، عمومی شده و بر اساس سلیقه فکری و خیالی و عاطفی عامه مردم تکوین یابد.
نتیجه گیری: جنبه رواشناختی مشترک در شعر و معماری این دوره، توجه به باورها و عقایدی است که در حوزه روانشناسی، به عنوان کهن الگو مطرح می شوند و در قالب نظریه یونگ قابل بررسی هستند. این جنبه نیز زاییده عمومی شدن شعر و معماری است و در طی این فرآیند، باورها و عقاید و کهن الگوهای مشترک عامه مردم در شعر و معماری این دوره نمود یافته است.
تبیین مدل اثربخشی آموزش کارآفرینی بر توسعه توانمندی های کارآفرینانه با استفاده از مدل کرک پاتریک، مطالعه ای در بستر رشته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزشی به عنوان یکی از عوامل مهم در حوزه برنامه ریزی آموزشی، بر اهمیت تبیین اثربخشی آموزش کارآفرینی با قبول تاثیرگذاری آن در توسعه توانمندی های کارآفرینانه در افراد بیش از پیش تاکید می کند. مقاله به تبیین سازوکار اثربخشی آموزش کارآفرینی بر اساس مدل ارزشیابی کرک پاتریک، به عنوان مهمترین مدل ارزشیابی یادگیری، درراستای تحق و توسعه توانمندی های کارآفرینانه، در بستر رشته معماری می پردازد. پژوهش در گروه پژوهش آمیخته ازنوع طرح اکتشافی متوالی قرار می گیرد. دربخش کیفی با استفاده از تحلیل محتوا، با مرور ادبیات موضوع و تدوین یک چارچوب نظری، به طبقه بندی انواع اثربخشی های آموزش کارآفرینی درتوسعه توانمندی کارافرینانه می پردازد، و در بخش کمی چگونگی توسعه توانمندی های کارآفرینانه در دانشجویان معماری ارزیابی می شود. جامعه آماری اساتید معماری سراسر کشور با تألیفات و سوابق پژوهشی مرتبط با حوزه معماری و کارآفرینی هستند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته، با طیف پنج درجه ای لیکرت،استفاده شدوباروش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS و SMART PLS تجزیه وتحلیل شد. اعتبار داده ها از طریق خودبازبینی پژوهشگران و همسوسازی داده ها و اعتمادپذیری با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات تعیین شد. پایایی و روایی سازه در بخش کمی با توجه به آلفای کرونباخ بالای 0.7 و میانگین واریانس استخراج شده(AVE) 0.67 تایید شد. یافته ها حاکی ازطبقه بندی اثربخشی آموزش کارآفرینی برچهاربعدبینش، دانش، مهارت و کسب وکار؛ و توانمندی های کارآفرینانه درچهار مولفه فرصتگرایی، خلاقیت، نوآوری، و ارزش آفرینی می باشد. براساس نتایج، اثربخشی آموزش کارآفرینی در توسعه توانمندی های کارآفرینانه در افراد، به صورت یکسان عمل نمی کند. مدل پژوهش با ایجاد درکی اختصاصی از فرایند اثربخشی آموزش کارآفرینی، سیاستگذاران برنامه ریزی آموزشی را درجهت نیل به اهداف آموزشی خود یاری می رساند.
الزامات معماری ناجای آینده در افق تمدن نوین اسلامی
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
7 - 29
حوزههای تخصصی:
این تحقیق یک مقاله آینده پژوهانه است و به بررسی الزامات معماری ناجای آینده در افق تمدن نوین اسلامی می پردازد. بنابراین اطلاعات این تحقیق می تواند مورد استفاده برنامه ریزانِ استراتژیک در ناجا و دست اندرکاران بخش های اطلاعاتی و امنیتی کشور قرار گیرد. مسئله تحقیق این است که الزامات معماری ناجا در تمدن نوین اسلامی به درستی شناخته نشده و لازم است بررسی بیشتری در این زمینه انجام شود. اهمیت تحقیق نیز بدان علت است که شناخت این الزامات کمک می کند تا معماری ناجا در آینده، متناسب با تمدنِ در حال شکل گیری اسلامی باشد. هدف از انجام این تحقیق به دست آوردن معرفتی قابل اتکا و سودمند برای ناجاست که بر اساس آن بتوان با معماری بهتر این سازمان، با آمادگی بیشتری به استقبال آینده رفت. در این رابطه مهم ترین سؤال هایی که تحقیق در جست وجوی پاسخگویی بدان هاست، عبارت اند از: تصور کلی از تمدن نوین اسلامی چیست؟ الزامات معماری ناجای آینده در افق تمدن نوین اسلامی کدام اند؟ در تحقیق پیش رو از چند روش استفاده شده است که عبارت اند از: 1. روش بررسی اسناد و مدارک علمی با رویکرد زمینه ای؛ 2. روش تحلیل محتوا با هر دو رویکرد ژرفانگر و پهنانگر. روش به کاررفته برای تحلیل مباحث در این تحقیق «تکیه بر موضوعات نظری» با هدف دستیابی به دیدگاه های جدید و ژرف نگری در موضوعات مرتبط با سازمان ناجا بوده و گرد آوری اطلاعات، به روش کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که معماری ناجای آینده منطبق با تمدن نوین اسلامی، الزاماتی دارد که ناجا نمی تواند به این الزامات بی توجه باشد؛ زیرا بی توجهی به این الزامات به معنای توفیق نیافتن در پیاده سازی معماری نوین متناسب با تمدن نوین اسلامی خواهد بود. اهم این الزامات عبارت اند از: الزامات حوزه ساختار و استراتژی، الزامات حوزه فناوری (تکنولوژی)، الزامات حوزه فرهنگی و منابع انسانی، الزامات حوزه خدمات و اقتصاد و الزامات حوزه سیاست و قوانین.
گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
45 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف نوشتار پیش رو تبیین گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده در پاسخ به این پرسش است که نقطه کانونی گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده چیست؟ فرضیه خود را بر این قرار داده که نقطه کانونی گفتمان هندسه قدرت در معماری ناجای آینده مشروعیت بخشی به اقدامات و وظایف محوله است که بار معنایی امنیت سازی را به عنوان دال مرکزی در نظر، باتوجه به سه محور مدیریت جهادی، سرمایه اجتماعی و قانون مداری و در عمل، با همراه ساختن دیگر دال ها شامل اعتمادسازی، معنویت سازی و رفتارسازی، زنجیره هم ارزی گفتمان ناجا را در معماری آینده این نیرو ترسیم می کند. روش مقاله توصیفی-تحلیلی و نوع آن بنیادی-کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات با تمرکز بر شیوه سندکاوی و با بررسی متون موجود انجام می شود. نتایج حاصل از بررسی حاکی از آن است که گفتمان سازی و معرفی جنبه های مختلف معماری ناجای آینده نیازمند ساخت منظومه فکری ِمناسب با تمرکز بر ایمان، عدالت و ولایت مداری به عنوان عناصر مشروعیت ساز از طریق توجه به شرایط گذشته (آنچه بود)، بررسی شرایط فعلی (آنچه هست) و تلاش برای قرارگرفتن در وضعیت مطلوب (آنچه باید باشد) به دست خواهد آمد. وضعیت مطلوب، زمانی است که نقش ناجا را در ترسیم نظام معنایی هندسه قدرت در بین کنشگران امنیت ساز با همراه کردن دال های اعتمادسازی، معنویت سازی و رفتار سازی برجسته خواهد کرد.
معماری نظم و امنیت براساس الگوی فقه تمدن ساز
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵
7 - 25
حوزههای تخصصی:
اگر بخواهیم، در افق تمدن نوین اسلامی، الزامات معماری ناجای آینده را کشف کنیم، باید به الگوی فقه تمدن ساز رجوع کرده و باتوجه به نگرش سیستمی به دین، زیرساخت های نظم و امنیت را کشف کنیم. البته، این امر مشروط بر آن است که نظم و امنیت مد نظر دین را به خوبی شناخته تا هدف گذاری و مقصد بتواند ما را در کشف راه کمک کند. به نظر می رسد با رویکرد یادشده «عدالت»، «جهاد» و «امربه معروف و نهی از منکر» زیرساخت نظم و امنیت محسوب می شوند و باید راهبردهای هریک از این زیرساخت ها را در اجرای نظم و امنیت به کار گرفت. در این پژوهش روشن می شود اجرای یک راهبرد پنج لایه ای با لایه های «تربیت محوری»، «مردم پایه بودن»، « مدیر راهبردی» به عنوان مجری، « بازدارندگی» و « تهدید متناسب»، که « تربیت محوری » نقطه مرکزی و جریان سیستماتیک آن خواهد بود، می تواند نظم و امنیت دینی را به منصه ظهور برساند.