مقالات
حوزه های تخصصی:
اگر بخواهیم، در افق تمدن نوین اسلامی، الزامات معماری ناجای آینده را کشف کنیم، باید به الگوی فقه تمدن ساز رجوع کرده و باتوجه به نگرش سیستمی به دین، زیرساخت های نظم و امنیت را کشف کنیم. البته، این امر مشروط بر آن است که نظم و امنیت مد نظر دین را به خوبی شناخته تا هدف گذاری و مقصد بتواند ما را در کشف راه کمک کند. به نظر می رسد با رویکرد یادشده «عدالت»، «جهاد» و «امربه معروف و نهی از منکر» زیرساخت نظم و امنیت محسوب می شوند و باید راهبردهای هریک از این زیرساخت ها را در اجرای نظم و امنیت به کار گرفت. در این پژوهش روشن می شود اجرای یک راهبرد پنج لایه ای با لایه های «تربیت محوری»، «مردم پایه بودن»، « مدیر راهبردی» به عنوان مجری، « بازدارندگی» و « تهدید متناسب»، که « تربیت محوری » نقطه مرکزی و جریان سیستماتیک آن خواهد بود، می تواند نظم و امنیت دینی را به منصه ظهور برساند.
تمدن نوین اسلامی در پرتو قانون اساسی و سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
پویش انقلاب اسلامی محصول گفتمانی بود که در این دوران اسلام گرایان با خوانش جدیدی از اسلام پدید آوردند. هدف این گفتمان بازسازی جامعه بر اساس اصول اسلامی بود و دستیابی به این هدف را تنها از طریق بازگشت به اسلام و تأسیس حکومت اسلامی امکان پذیر می دانست. استقرار حکومت اسلامی در ایران، مرحله دیگری از پویش گفتمان انقلاب اسلامی را بازنمایی کرد و آن تأسیس آرمان شهر اسلامی بود که به جای ملت سرزمینی به امت تمدنی تکیه داشت. از این پس دل مشغولی اسلام گرایان، شناسایی ظرفیت های تمدنی در نظام سیاسی نوتأسیس بود که بنیادهای آن را بر ارزش های اسلام سیاسی بنا گذاشتند. این مقاله در پی بازنمایی این ظرفیت ها در اسناد راهبردی فرادستی از جمله قانون اساسی و سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران است. البته مؤلف معتقد است ارائه ایده آرمان شهر فلسفی به تنهایی کافی نیست، بلکه نیازمند تکاپوی خودآگاهانه برای تبدیل آن آرمان شهر انتزاعی به واقعیت تمدنی است. بنابراین باید به سه جنبه توجه کرد: نشانه ها یا همان نظام معنایی؛ سازه ها یا ساختارها و نهادهای اجتماعی؛ روندها یا عناصر پیش برنده به سوی تأسیس و گسترش تمدنی.
نقش نظم و امنیت در اجتماع از دیدگاه دو تن از متفکران مسلمان (فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی)
حوزه های تخصصی:
آشنایی با فیلسوفان و اندیشه های آنان زمینه های شناخت و معرفی آنها را در جامعه فراهم می کند و می توان با اندیشه های بدیع آنان جامعه را به سوی الگوهای فلسفی و معرفتی سوق داد. این مقاله با استفاده از روش اسنادی و مرور متون با مطالعه آثار فارابی و خواجه نصیر به افکار و اندیشه های آنها با موضوع نظم و امنیت پرداخته است. برایند این بررسی نشان می دهد برای هر دو متفکر نظم و امنیت در جامعه اهمیت داشته است. برای رسیدن به جامعه ای ایمن و مدینه فاضله باید برنامه ریزی کرد و از قوانین و مقررات بهره برد. همچنین افراد جامعه باید آن قوانین را رعایت کنند تا با همکاری و تعاون در جامعه به امنیت برسند. فارابی و خواجه نصیر زندگی و حیات جمعی و مدنی ایمن را برای تحقق استعدادها و کمال و سعادت بشری و تدبیر دولت و سیاست را برای ایجاد امنیت و جلوگیری از تعدی افراد به یکدیگر ضروری می دانند.
تبیین بعد فرهنگی اجتماعی تهدید نرم با رویکرد انتظامی
حوزه های تخصصی:
ماهیت پیچیده و سیال تهدید نرم و نفوذ نامحسوس آن بر افکار موجب می شود چنین پدیده هایی با تأخیر، دریافت و باور شوند و اگر با غفلت همراه شود، این پیچیدگی مضاعف می شود و شناخت برای مقابله با آن را مشکل تر می سازد. هدف تحقیق حاضر شناخت دقیق تهدید نرم در بعد فرهنگی اجتماعی است تا کاربران انتظامی بتوانند از ابزارها و شیوه های مناسب تری برای پیشگیری، مقابله یا کاهش اثر تهدید نرم بهره گیری کنند. روش پژوهش حاضر ترکیبی یا آمیخته (کیفی و کمی) است. در روش کیفی از تحلیل محتوا استفاده شده و داده های آن با استفاده از مصاحبه عمیق به دست آمده است. جامعه مورد مطالعه برای این مرحله 10 نفر از صاحب نظران این حوزه و دارای سابقه خدمت در نیروی انتظامی هستند. در مرحله دوم برای تعیین اولویت مؤلفه ها با رویکرد انتظامی، اطلاعات مد نظر از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و معاونان و مدیران کل معاونت عملیات، پلیس اطلاعات و امنیت عمومی و معاونت اجتماعی ناجا به تعداد ۲۳ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در پردازش و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS و برای تعیین اولویت مؤلفه ها از دیدگاه انتظامی از آزمون های فریدمن استفاده شد. از جمله یافته های تحقیق شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های تهدید نرم با دیدگاه انتظامی شامل مشروعیت، مشارکت ملی، مطالبات عمومی، هویت سازی ، ارزش های اساسی، هنجارهای عمومی، الگوهای مرجع، عدالت اجتماعی، الگوهای تقاضا و تولید اطلاعات و... است. براساس نتایج تحقیق، کاهش حضور فعال مردمی در حوزه های تصمیم گیری فرهنگی اجتماعی، شکاف و بروز اختلال در عوامل یکپارچه ساز اجتماعی و روابط برخاسته از آن، عدم تمکین و شیوع آن در قبال هنجارهای عامه و توجه به هنجارهای غیرحمایتی از جمله تهدیدهای نرم بعد فرهنگی اجتماعی هستند که از دیدگاه انتظامی، گسترش آنها موجب کاهش نظم و امنیت خواهد شد.
نظم و امنیت در فقه شیعه به مثابه قاعده فقهی و حقوقی
حوزه های تخصصی:
نظم و جریان امور طبق همگرایی انسان ها در جوامع مختلف به منظور انتظام بخشیدن به ارکان و نهادهای جامعه و تحصیل امنیت در ابعاد گوناگون، جزو ضروریات و مسلمات زندگی اجتماعی است. تلاش برای استقرار چنین نظم و انتظامی از یک سو و پرهیز از هرگونه هرج و مرج و اختلال در مسیر نظم و نهادهای مستور در نظام های جامعه از قبیل نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از سوی دیگر، مقبول و شایسته تحسین است. بنابراین قاعده انگاری «حفظ نظم و امنیت» در فقه شیعه با لحاظ ضرورت و قبول حسن جریان امور مردم در رساندن آنها به سعادت دنیوی و اخروی، مبتنی بر حکم ارشادی عقل و بنای خردمندان و اصطیاد از مفاد آیات و روایات معصومین(ع) است؛ زیرا مفهوم حاصل از قاعده مذکور بر دو محور اساسی دلالت دارد: نخست، نظم و نسق در حیات جمعی انسان از ضروریات اجتماعی و ضرورت های فقه شیعه است. دوم، در تشریع احکام، هیچ حکمی که بر هم زننده نظام های حاکم بر زندگی مردم باشد، وضع و جعل نشده است و در واقع، آنچه سبب به هم ریختن نظام و شیرازه زندگی و معیشت جامعه می شود، ممنوع است و کارهایی که برای صیانت و حفظ نظام جامعه ضرورت دارد، واجب است. از این رو اختلال و ناامنی در هر یک از عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، با واسطه یا بی واسطه که به وقفه و خلأ در زندگی طبیعی و عادی بینجامد، نامشروع است و بر آن کیفر و عقوبتی مقرّر است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی و کتابخانه ای است؛ ابتدا به مفهوم شناسی لغوی و اصطلاحی نظم و امنیت می پردازیم و آنگاه منابع و ادلّه حاکم یا ناظر بر آنها را از فقه شیعه بررسی می کنیم.
نظم و امنیت در تراز تمدن نوین اسلامی
حوزه های تخصصی:
مقاله «نظم و امنیت در تراز تمدن نوین اسلامی» به عنوان محوری ترین موضوع کارکردهای تمدن اسلامی تلاش دارد ضمن بررسی و موشکافی مؤلفه های امنیت ساز تمدن اسلامی، به برخی اندیشه های این حوزه بپردازد و رابطه این دو را در بستر نظریه های اسلامی و غربی بررسی کند. به عقیده نورث الیاس، فرایند متمدن شدن نه امری «عقلانی» (اگر منظور از عقلانی شدن این است که محصول تلاش های نیت مند و هدفمند آدمیان باشد) و نه امری است «غیرعقلانی» (اگر منظور از غیرعقلانی این باشد که شیوه پیدایش آن قابل فهم نباشد). این فرایند، کورکورانه شروع می شود و حرکت آن از طریق پویایی درونی شبکه روابط و نیز تغییرات معینی که در وابستگی های متقابل افراد اتفاق می افتد، ادامه پیدا می کند. به عقیده الیاس، در تمدن اسلامی، مقام پیامبر اسلام در بروز این تمدن منحصر به فرد است. در همین راستا مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا ضمن تأکید بر احیا و اعتلای مجدد تمدن اسلامی و شایستگی ملت هوشمند و شجاع ایران در انجام دادن این مهم، خاطرنشان می سازند که با سرمایه گذاری در امور فرهنگی و خودکفایی، تحکیم رفاه و تدیّن مردم و با پشتیبانی و تقویت بنیه های فرهنگی می توان نظم و امنیت را در تراز تمدن نوین اسلامی برقرار کرد.