مقالات
حوزه های تخصصی:
In this paper I consider all the ways known to me of trying to make sense of the idea of something’s being good in a respect, though perhaps not good overall. My conclusion is that none of them is at all successful, so that the idea of something’s being good in a respect remains a mystery.
آموزه حد وسط ارسطویی: نقد دو خوانش و ارائه برداشتی جدید
حوزه های تخصصی:
در نگاه ارسطو هر عاطفه یا خواست یا رفتاری به شرطی فضیلت مندانه است که در میانه دو حد افراط و تفریط قرار داشته باشد؛ یعنی حد وسط باشد. از سویی، از منظر ارسطو، فضیلت جزء جدایی ناپذیر سعادت است؛ چون وی سعادت را فعالیت نفس در انطباق با فضیلت کامل می داند. منظورش این است که صرف داشتن صفات و ملکاتی شایسته برای سعادت کفایت نمی کند؛ بلکه باید فضایل در زندگی بروز و ظهوری عینی داشته باشند و در رفتار خود را نشان دهند. بدین ترتیب فضیلت و به تبع آن حدوسط در نظام اخلاقی ارسطو نقشی قاطع ایفا می کند و تضعیف آن به تضعیف کلیت نظام اخلاقی وی می انجامد. این آموزه در طی تاریخ بسیار اثرگذار بوده و اغلب متفکران مسلمان و مسیحی آن را پذیرفته اند. با این همه، برخی از فلاسفه بر آن نقدهای جدی وارد ساخته اند. در روایت رایج، حد وسط قاعده ای است که بنا است در هر وضعیت با رجوع به آن و استمداد از آن، رفتار یا احساس یا خواست فضیلت مندانه تشخیص داده شود. بیشترین نقد متوجه این روایت است و از همین رو است که به تفصیل بیشتری به آن خواهیم پرداخت. به دلیل این نقدها برخی آن را یکسره رد کرده اند؛ اما برخی رد یکسره آنرا منصفانه ندیده و روایت های معتدل تری از آن عرضه کرده اند تا این نظریه بتواند در برابر این نقدها تاب آورد. آنها گفته اند قصد ارسطو از قاعده حد وسط، نه ارائه قاعده و راه کار عملی و کاربردی، بلکه تنها تحلیل مفهومی فضیلت بوده است. در این مقاله این رأی هم رد می شود و این احتمال مطرح می گردد که بسا مقصود ارسطو از قاعده حد وسط، نه ارائه یک راه کار در حوزه عمل اخلاقی و نه تعریف فضیلت بوده است، بلکه این قاعده و توضیحات مرتبط با آن می تواند نشانه ای از گرایش ارسطو به اخلاق وضعیت باشد.
کاربرد نظریه جنگ عادلانه در جنگ سایبری و راهکارهای اخلاقی استفاده از سلاح های سایبری
حوزه های تخصصی:
فضای سایبری امکانات جدیدی را برای تبادل اطلاعات فراهم کرده است که می تواند به عنوان رکنی اصلی برای توسعه زندگی در نظر گرفته شود. از طرف دیگر، همین فضا به منزله سلاحی جدید و بستری مناسب برای جنگ تبدیل شده است. برخی معتقدند یکی از ویژگی های جنگ سایبری این است که نسبت به جنگ های سنتی می تواند اخلاقی تر باشد؛ زیرا آسیب های کمتری ایجاد کرده و خسارت های ناشی از آن به راحتی قابل جبران است. در سال های اخیر به دلیل گسترش استفاده از سلاح های سایبری مسائل اخلاقی جدید و مهمی در این حوزه به وجود آمده است. اخلاقی بودن استفاده از سلاح های سایبری و اینکه آیا نظریه جنگ عادلانه در مورد جنگ سایبری نیز کاربرد دارد یا نه، یک سؤال جدی است. در این مقاله علاوه بر بررسی کاربرد نظریه جنگ عادلانه در جنگ سایبری، به راهکارهای استفاده اخلاقی از سلاح های سایبری پرداخته می شود. راه کارها عبارتند از: استفاده از نظریه جنگ عادلانه متناسب با جنگ سایبری، طراحی حمله های برگشت پذیر، طراحی و استفاده از سلاح های سایبری قابل کنترل، تربیت نیروهای خبره ارتش سایبری، عدم شرکت خودسرانه غیرنظامیان در جنگ سایبری، تشکیل بسیج مردمی، آموزش مسائل اخلاقی جنگ سایبری و تربیت اخلاقی از کودکی. با توجه به بررسی های انجام شده، نظریه جنگ عادلانه برای جنگ سایبری لازم است، اما کافی نیست و دولت ها و جوامع بین المللی باید به دنبال تدوین اصول اخلاقی و قانونی مخصوص جنگ های سایبری باشند.
نگرش انسان به رویدادهای زندگی از منظر مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
زندگی انسان از آغاز تا پایان حیات شامل رویدادهای مختلفی است که معمولاً در دو گروه خوشایند و ناخوشایند تقسیم بندی می شود. پرسش از چیستی و چرایی وقوع این رویدادها و چگونگی ارزیابی خوب و بد بودن آنها و همچنین بحث درباره ی نحوه ی مواجهه با این پیشامدها، از دغدغه های دیرینه ای است که هریک از مکاتب فکری و اعتقادی جهان، پاسخ های مختلفی به آن ها ارائه داده اند. در این میان، عارفان مسلمانی چون مولوی نیز به تفصیل در این باره بحث کرده اند. در پژوهش حاضر که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شده است، علل وقوع رخدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی و همچنین نحوه ی برخورد انسان با این رویدادها از منظر مثنوی معنوی به عنوان یکی از امّهات متون ادبیات عرفانی بررسی می شود. در این راستا، نتایج پژوهش نشان می دهد از نظر مولانا در مثنوی، ضمن اینکه منشأ همه ی رویدادهای هستی اراده ی خداست، اما مطابق همان اراده ی الهی، دلیل وقوع پیشامدهای مختلف زندگی، یا عملکرد خود انسان است یا امتحانی برای سنجش و هدایت او به کمال. به نظر مولوی، معیار ارزیابی رخدادها، ظاهر خوشایند و ناخوشایند آنها نیست؛ بلکه چگونگی تأثیر آن ها بر رشد و کمال آدمی است. همچنین تسلیم، شکر و صبر، توصیه های مولوی برای مواجهه با پیشامدهای گوناگون زندگی است.
بررسی اعتبار استدلال انباشتیِ فیلیپ کویین بر اثبات وجودشناسانه اراده گرایی الهیاتی
حوزه های تخصصی:
بازخوانی مجدد نظریه امر الهی در سده اخیر سبب شده است که تقریرهای قابل دفاع تری از این نظریه ارائه شود. فیلیپ کویین یکی از فیلسوفان برجسته ای است که در آثار خود سعی دارد تا وابستگی وجودشناسانه اخلاق را به خدا در دین مسیحیت اثبات نماید. وی با تفکیک حوزه وظایف و ارزش های اخلاق ادعا می کند که وظایف اخلاقی به فرمانِ الهی و ارزش های اخلاقی به ذاتِ خوبِ خدا وابسته هستند. وی برای اثبات این ادعا از یک استدلال انباشتی بهره می برد و با ارائه چهار شاهد از سنت مسیحی نشان می دهد که مسیحیت از وابستگی وجودشناسانه اخلاق به خدا حمایت می کند. ماهیت عمل عبادی، اخلاق انجیل، هرمونوتیک کتاب مقدس و تبیین کلامیِ حاکمیتِ مطلق خدا شواهدی است که به عقیده کویین، تجمیع و انباشت آنها توانایی اثباتِ این ادعا را دارد. در این نوشتار پس از تبیین دقیق نظریه و استدلال کویین، با روشی تحلیلی، نشان داده خواهد شد که دلیل کویین اعم از مدعایش است. نکته محوری در نقد ارائه شده این است که نگارنده با پذیرشِ موجه و معتبر بودنِ استدلال انباشتی، به دنبال آن نیست که ناقص بودن هر یک از شواهد را به تنهایی نشان دهد؛ بلکه با پذیرش اینکه این شواهد تنها در کنار یکدیگر توانایی اثبات نتیجه را دارند، نشان داده خواهد شد که نتیجه ی اخذ شده در این استدلالِ انباشتی، مطابق با مدعای مطرح شده توسط کویین نیست. کویین مدعی است که اخلاق از منظر وجودشناسانه به خدا وابسته است؛ در حالی که استدلال انباشتی وی اصل وابستگی را به اثبات می رساند و نه نوع وجودشناسانه آن را به طور خاص.
اخلاق جهل در پرتو جهالت شناسی
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با توجه به رویکردی مطالعاتی موسوم به جهالت شناسی(Agnotology) در گام نخست چند دیدگاه کلی نسبت به کارکردهای اجتماعی و اخلاقی جهل را بررسی می نماید. در ادامه و مبتنی بر این دیدگاه ها، تلاش بر این است تا چند نمونه و مثال عینی از مزایای اجتماعی یا فضائل اخلاقی مبتنی بر جهل مورد تحلیل قرار گیرند؛ مقولاتی چون آزادی اجتماعی، عادت، مهارت، فراموشی، محرمانگی، حریم خصوصی، تخصص گرایی و سانسورهای اخلاقی. انواع جهل یا تقسیم بندی های گوناگون از مجهولات نیز دستمایه ادامه نوشتار پیش رو است. اینکه رابطه اخلاق با هر یک از این دسته های جهل یا مجهولات چیست، بخش نهایی مقاله را تشکیل می دهد که سعی شده با استمداد از تفکیک دیرپا اما مغفول مانده میان دو مفهوم فضیلت و مزیت(به معنای کارکرد) اخلاقی، تبیین بهتری از آن صورت گردد.
Oughts and Ends
حوزه های تخصصی:
This paper advances a reductive semantics for ‘ought’ and a naturalistic theory of normativity. It gives a unified analysis of predictive, instrumental, and categorical uses of ‘ought’: the predictive ‘ought’ is basic, and is interpreted in terms of probability. Instrumental ‘oughts’ are analyzed as predictive ‘oughts’ occurring under an ‘in order that’ modifier (the end-relational theory). The theory is then extended to categorical uses of ‘ought’: it is argued that they are special rhetorical uses of the instrumental ‘ought’. Plausible conversational principles explain how this end-relational ‘ought’ can perform the expressive functions of the moral ‘ought’. The notion of an ‘ought-simpliciter’ is also discussed.