مطالب مرتبط با کلیدواژه

موجود بالعرض


۱.

بررسی پیش فرض ها و ادله اصالت وجود(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اصالت در تحقق اصالت وجود موجود بالذات موجود بالعرض حصص وجود حقیقت لابشرطی وجود اعتباری بودن ماهیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۲۲
اصالت وجود در تحقق خارجی عبارت است از موجود بودن وجود به خودی خود؛ به گونه‌ای که موجود بودن آن عین حقیقت او باشد، نه وابسته به حالتی دیگر. این بحث، در دو مرحله مطرح گردیده است: یکی اصالت حقیقت لابشرطی وجود و دیگر، اصالت وجودهای خاص. هر یک از این دو ادعا با دلیل‌های گوناگون اثبات شده است. اشکال‌های اصالت وجود همان ادله اصالت ماهیت است که در این مقاله به آنها پاسخ داده‌ایم. در این مقاله، پنج نظریة دیگر در مورد موجود اصیل مطرح گردیده است که عبارتند از: 1. اصالت ماهیت و اعتباری بودن وجود؛ 2. اصالت وجود و ماهیت؛ 3. اصالت وجود در واجب؛ 4. اصالت ماهیت در ممکنات؛ 5. اصالت ماهیت به تبع وجود. نظریه اخیر را قیصری مطرح کرده و صدرالمتألهین نیز در برخی آثار خود بدان تمایل نشان داده است. نگارنده نیز کوشیده است این نظریه را با ادله‌ای تأیید کند. در پایان، آثار اصالت وجود بررسی شده است.
۲.

در جهان بودن و موجودیت بالعرض ماهیت؛ استدلال هایی برای در جهان بودن ماهیت در فلسفه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود ماهیت در-جهان بودن موجود بالعرض صدق انتزاعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۴۸۷
در ادبیات معاصر درباره در جهان بودن یا در ذهن بودن ماهیت ازمنظر صدرا اختلاف نظر وجود دارد. در این نوشتار قصد داریم که دلایلی اقامه کنیم مبنی بر این که ازمنظر صدرا ماهیت امری در جهان است. برای این منظور، استدلال خواهد شد که برخی از تعابیر کلیدی صدرا درباره ماهیت (انتزاعی بودن ماهیت و صادق بودن ماهیت بر وجود)، در حضور نظر خاص صدرا درباب انتزاع و صدق نتیجه می دهند که ماهیت در جهان است، گرچه ماهیت فقط بالعرض موجود باشد. با این نتیجه، مسئله دیگری مطرح خواهد شد: چه تفاوتی بین موجودیت بالذات وجود و موجودیت بالعرض ماهیت است؛ اگر هر دو در جهان بودن را درپی دارند، پیشنهاد می شود که موجودیت بالذات و موجودیت بالعرض و در جهان بودن را می توان در نسبت با منشأ اثر بودن و استقلال از اذهان توضیح داد. شواهد متنی ای از صدرا ارائه خواهد شد که تعابیر صدرا دور از این پیشنهاد نیست.
۳.

موجود بالذات و موجود بالعرض از نگاه صدرالمتألهین و حکیم اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موجود بالذات موجود بالعرض حیثیت اندماجی حیثیت نفادی ارتباط وجودی اتحادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۷ تعداد دانلود : ۵۵۱
دو اصطلاح فلسفی موجود بالذات و موجود بالعرض، در حکمت متعالیه کلید فهم برخی از مهم ترین مبانی هستند. این مقاله درصدد پاسخ به چیستی این دو اصطلاح در فرهنگ صدرا و توضیح تمایز آن با معنای مقصود در فرهنگ اشراقی است؛ چراکه در نظام حکمت اشراق، ماهیت موجود بالذات و موجود بالعرض عقلی صرف و ذهنی محض است که هیچ نحو تقرر عینی، چه استقلالی و چه انتزاعی ندارد؛ لیکن در نظام حکمت متعالیه، وجود به عنوان موجود بالذات است و همة احکام آن در خارج موجود بالعرض هستند؛ موجودیت بالعرضی که برای تحقق در خارج به واسطه در عروض نیاز دارد. این واسطه که موجب اتصاف مجازی آن احکام به وصف موجودیت می گردد و آن را به نحو انتزاعی در خارج محقق می سازد، ریشه در ارتباط وجودی اتحادی آن احکام با متن وجود دارد. در فرهنگ صدرا این موجودات بالعرض به لحاظ اقسام ارتباط وجودی دست کم دو نوع مصداق دارند: معقولات اولی و معقولات ثانیه فلسفی. این دو مصداق هریک به نحوی خاص به گونة مجازی در متن واقع هستند و البته به موجودیت مجازی معقولات اولی، حیثیت نفادی و به موجودیت مجازی معقولات ثانیة فلسفی، حیثیت اندماجی گویند.
۴.

بررسی انتقادی دیدگاه غیاث الدین دشتکی نسبت به رویکرد ابن سینا در مسأله ی صدور کثیر از واحد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دشتکی صدور قاعده ی الواحد عقل اول موجود بالعرض

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۳۶۱
مسأله ی صدور کثرت از وحدت، ازجمله مباحث مهم و حیاتی و بحث برانگیز در میان فیلسوفان اسلامی است. ابن سینا با تمسک به قاعده ی الواحد سعی کرده است این مسأله را برهانی کند. در دیدگاه وی جهات و حیثیاتِ موجود در عقل اول، سبب ایجاد دو موجود دیگر یعنی عقل دوم و فلک اول می شود. وی در کلامی تفصیلی، به سه جهت در عقل اول قائل می شود که بر اساس آن، پس از ایجاد عقل دوم، جهت دوم نفس فلک و جهت سوم جرم فلک اول را محقق می شود. از منظر وی، وجود حیثیات و جهات گوناگون و مختلف در عقل اول، با قاعده ی الواحد منافاتی ندارد؛ زیرا این جهات و حیثیاتِ متعدد و متکثر، از لوازم مرتبه ی وجودیِ صادر اول هستند، نه آنکه واجب الوجود آن ها را حقیقتاً صادر کرده باشد. این مسأله در فیلسوفانِ پس از ابن سینا تأثیر بسزایی داشته است، به گونه ای که برخی اندیشمندان معتقدند طرز تبیین ابن سینا، با ابهام و اشکالات مختلفی مواجه است؛ ازجمله ی این اندیشمندان، غیاث الدین منصور دشتکی است. وی در کتاب الأمالی به ناتمام بودن این استدلال ابن سینا اشاره کرده است. نگارنده با روش تحلیلی- تطبیقی به بررسی این استدلال و کاوش در آن پرداخته است.