مطالب مرتبط با کلیدواژه

سوبژکتویسم


۱.

تفکر معنوی و سوبژکتیویسم متافیزیکی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: هایدگر دکارت متافیزیک سوبژکتویسم تفکر معنوی وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۵ تعداد دانلود : ۱۰۶۴
نیچه تاریخ متافیزیک غرب را به منزله «تاریخ بسط نیهیلیسم» می پنداشت و معتقد بود متافیزیک غربی در بسط تاریخی خودش به «نیهیلیسم» و «بی معنایی» منتهی شده است. هایدگر نیز با پذیرش این تفسیر، تاریخ متافیزیک غرب را « تاریخ بسط سوبژکتیویسم» می دانست. سوبژکتیویسمی که به تعبیر هایدگر به «غفلت از وجود» منتهی شده است. در تفکر هایدگر، «سوبژکتیویسم» و «غفلت از وجود»، دو مفهومی هستند که می توانند مساوق تلقی شوند. این مقاله در صدد است تا بر اساس تفسیر نیچه از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط نیهیلیسم و تفسیر هایدگر از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط سوبژکتیویسم نشان دهد که امکان یا عدم امکان تفکر معنوی درباره جهان -که وجود، مرکز بنیادین و معنابخش آن است- مبتنی بر امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی است.
۲.

افول سوبژکتویسم و ظهور سوبژکتویسم در اندیشه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تن سوبژکتویسم پرسپکتویسم خدا صلیب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۲۹۷
در این مقاله کوشیده ایم تا نشان دهیم سوبژکتویسم، از درون اخلاق سر برآورده؛ غایتش نجات آدمی از تقدیر خدایان و رساندنش به خودبنیادی است. سوبژکتویسم به مثابه جنگ علیه خدایان، توسط سقراط از طریق بیرون راندن دیونوسیوس و غلبه آپولون آغاز می شود. افلاطون با معادله سقراطی فضیلت مساوی معرفت است و اعلان اینکه شناسایی تنها به باشنده تعلق می گیرد، سوبژکتویسم را تکامل می بخشد؛ اما ناگزیر از تکیه به خدایی واحد و متعالی می شود. با تعالی خدا از وجود در نوافلاطونیان، سوبژکتویسم به اوج می رسد؛ اما به دلیل بیگانگی با بدن، ناگزیر از تجسد خدای اش می گردد، تا بدن را تحت شناخت نجات دهد. وحدت خدا، سوژه و تن ممکن نبود مگر بر صلیب! پس خدا به آسمان بازگشت، بقای سوژه تحت ایمان به خدا تضمین شد و تن نفی گشت. با دکارت جای خدا و سوژه عوض می شود؛ عنصر عقلانی تن تحت عنوان امتداد نجات می یابد، اما سوژه ی دکارتی میان اسارت در خود، یا ضرورت در طبیعت معلق می گردد؛ کانت طبیعت را تحت قوانین فاهمه درآورده و با تقویم سوژه از درون اختیارش به سوژه نجات بخشیده و با طرح غایت مندی در جهان، آزادی سوژه در طبیعت مکانیکی را ممکن می کند. هر چند در کانت سوبژکتویسم به اوج خود می رسد اما تن، به منزله امر سرکوب شده تحت عنوان نومن از همان آغاز مفقود می شود و فلسفه نیچه به عنوان صدای این تن سرکوب شده با تحویل بردن نقد اول و دوم به نقد سوم، سوبژکتویسم مبتنی بر نفی تن را به پرسپکتویسم مبتنی بر تن تبدیل می کند.